‌روزنامه‌خوانی در شصت سال پیش| ریسک بزرگ مرد سه زنه

هفت صبح|   7 اسفند 1343. امیرعباس هویدا درباره9 پرونده مالیاتی جنجالی دلکش گفته که شخصا به صدای دلکش علاقه دارد. احمدی مدیرکل مالیاتی وزارت دارایی هم گفته که  دستگیری 52 ساعته دلکش موجب شده که فقط در منطقه 3 در عرض یک‌روز 500 هزار تومان مالیات به حساب دولت واریز شود. در واقع ثروتمندان چشمشان ترسیده که وقتی این بلا سر خواننده مشهوری مثل دلکش می‌آید حساب بقیه روشن است.

این سماجت خبرنگاران آن روز در پیگیری سوژه‌ها هم جالب توجه است. امروز باز هم آماری از بدهی‌های مالیاتی دلکش منتشر شده و این که 61 هزار تومان هم جریمه دیرکرد باید دلکش پرداخت کند! در صفحه 6 احمد احرار یادداشتی نوشته و از جوانی آمریکایی نوشته که  چند سال قبل ماشین‌های قمار وارد ایران کرد و بعد با درآمد حاصل از آنها یک رستوران خارجی زد که در آن غذای معروف ایتالیایی یعنی «پیزا» سرو می‌شد.

البته که پیتزا داوود در سال 1340 تاسیس شده است  اما جالب است  که در سال 1343 نویسنده معروف مطبوعات از غذایی به نام «پیزا» یاد می‌کند! مسئول انستیتو پاستور باز هم اعلام کرده که بیماری هاری از انسان به انسان منتقل نمی‌شود ولی پزشکان هنوز می‌گویند نخیر! منتقل می‌شود!

در صفحه یازده گزارشی کار شده که طبق آن در تهران روزی 15 هزار نفر به  سینما می‌روند. طبق این آمار در مجموع فقط در تهران یک و نیم میلیون نفری آن سال‌ها سه میلیون و هفتصد و پنجاه هزار نفر بلیت سینما خریده‌اند.گزارشگر اضافه کرده است که: هنر هفتم این روزها تنها سرگرمی مردم شهر و کشور ماست. در این گزارش اضافه شده است که در سال جاری 523 حلقه فیلم خارجی وارد کشور شده است که عدد شگفت‌انگیزی است. اعلام شده که سنگام به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینماهای ایران بدل شده است و اکرانش هم همچنان ادامه دارد. 

محمد فرزام زابلی پسر 25 ساله خوش تیپ تهرانی که به دلایلی نامعلوم یک راننده تاکسی را با گلوله کشت و به یک راننده تاکسی دیگر هم سوءقصد کرد که به نتیجه نرسید حکم اعدامش تایید شده است. ساموئل خاچیکیان و مهدی میثاقیه در دو پیام تبریک جداگانه ساخت فیلم شب قوزی را به فرخ غفاری تبریک گفته‌اند.

8 اسفند 1343. در ستون تلفن‌های خوانندگان، یک شهروند از میوه‌های گندیده میوه فروشی یوسفی در یوسف آباد شکایت کرده است! سطح دغدغه‌ها  این‌گونه بوده است. یک مجلس عروسی در قریه گنبد از توابع شهر خوی برگزار شده که طی آن مردی روستایی به نام صفر از رقصیدن همسر خود عصبانی می‌شود و او را کتک می‌زند در این بین خواهر همسرش به او معترض می‌شود و ناگهان برادران این دو زن هم به سمت صفر حمله می‌کنند و صفر در واکنشی احمقانه فرزند یکساله خود را به زمین می‌کوبد و موجب مرگ او می‌شود و حالاپرونده‌ای در ژاندارمری محل گشوده شده و صفر دستگیر شده است. 

این سرگذشت عباس ازغندی هم قابل تامل است. ازغندی در شهر خود بناب زن و سه فرزند داشت که برای ادامه تحصیل در دانشسرای عالی به تهران می‌آید و آنجا با دختر همکلاسش هم ازدواج می‌کند و مدتی بعد با یک زن دیگر هم ازدواج می‌کند.کسی نبود به آقای ازغندی بگوید برادر جان چه خبر است کاه از خودت نیست... اما دیر شده بود.

آقای ازغندی در مواجهه با مصائب اداره سه همسر در سه خانه جدا  آن هم در حالیکه خودش دانشجویی بیش نیست سه بار اقدام به خودکشی کرده بود که نجات پیدا کرده بود اما دو شب پیش  خودش را در زیرزمین خانه‌اش در خیابان نواب آتش می‌زند و بعد از 48 ساعت می‌میرد و موفق می‌شود خودش را بکشد! و بالاخره این که محمدرضا برای معالجات در اتریش است (یعنی برای اسکی نبوده؟‌) و فرح هم فردا عازم لندن می‌شود در یک سفر غیر رسمی و محمدرضا هم بعدا به فرح خواهد پیوست.