
هفت صبح، حسین فاطمی| گزارشهای منتشرشده از سوی بلومبرگ و رسانههای آمریکایی نشان میدهد توقیف نفتکش غولپیکر «اسکیپر» در نزدیکی سواحل ونزوئلا، نه یک حادثه عادی دریایی، بلکه حلقهای تازه از کارزار فشار واشنگتن برای مهار صادرات نفتی کشورهای تحت تحریم است. این نفتکش که پیشتر با نام «ادیسا» فعالیت میکرد و بخشی از «ناوگان سایه» شناختهشده مرتبط با تجارت نفت ایران بود، اکنون در کانون تنش جدیدی قرار گرفته که ابعاد منطقهای و بینالمللی آن در حال گسترش است.
ادامه زنجیره توقیف
به موازات توقیف Skipper، منابع کشتیرانی گزارش دادهاند بیش از ۳۰ نفتکش دیگر که در آبهای ونزوئلا فعال هستند و سابقه حمل محمولههای مرتبط با ایران یا ونزوئلا را دارند اکنون در معرض خطر توقیف دولت آمریکا قرار گرفتهاند. واشنگتن پست نیز با تأکید بر اینکه این نخستین توقیف محموله نفتی ونزوئلا توسط دولت ترامپ است، این اقدام را «تشدید قابلتوجه» خط مشی آمریکا علیه مادورو توصیف کرد؛ مسیری که هدف آن کاهش شدید صادرات نفتی کاراکاس و ضربه زدن به شریان اقتصادی دولت ونزوئلا است.
همین فشار باعث شده است شرکتهای کشتیرانی و مالکان نفتکشها بهسرعت در حال بازنگری در حضور خود در مسیرهای منتهی به بنادر PDVSA باشند. دادههای TankerTrackers نیز نشان میدهد بیش از ۸۰ نفتکش منتظر بارگیری یا خروج در آبهای ونزوئلا سرگرداناند که ۳۰ فروند آنها در لیست تحریم آمریکا قرار دارند. چنین شرایطی میتواند به کاهش موقت صادرات ونزوئلا و تغییر توازن بازار نفت سنگین منجر شود.
با وجود این فشارها، دولت ونزوئلا توقیف نفتکش را «دزدی دریایی آشکار» خوانده و میگوید این اقدام بخشی از طرح نظاممند آمریکا برای تصاحب منابع نفتی کشور است. کارشناسان انرژی معتقدند در صورت ادامه یافتن توقیفهای مشابه، ناوگان سایه که اکنون ستون فقرات صادرات نفت ایران و ونزوئلاست، ممکن است ناچار شود مسیرهای جدیدی برای دور زدن تحریمها طراحی کند؛ روندی که میتواند رقابتهای ژئوپلیتیک را در حوزه نفت وارد مرحله تازهای سازد.
بیانیه سفارت ایران در کاراکاس
سفارت جمهوری اسلامی ایران در کاراکاس با صدور بیانیهای توقیف این نفتکش را اقدامی «کاملا غیرقانونی، فاقد مبنای حقوقی و مصداق دزدی در دریای کارائیب» توصیف کرد. در این بیانیه تأکید شده است که رفتار ایالات متحده نقض آشکار اصول اساسی حقوق بینالملل، بهویژه آزادی دریاها و حق عبور آزاد کشتیهاست و واشنگتن با توسل به اقداماتی خلاف قانون، در پی تحمیل اراده سیاسی خود بر کشورهای مستقل است. سفارت ایران اعلام کرد این اقدام نشانهای از گسترش رویکرد بیثباتکننده آمریکا در حوزه دریایی است؛ رویکردی که نهتنها امنیت کشتیرانی بینالمللی را تهدید میکند بلکه میتواند به ترویج هرجومرج در آبراههای بینالمللی بینجامد.
معماری جدید برای بازتعریف حیاط خلوت آمریکا
دولت دوم دونالد ترامپ با تکیه بر چهرههایی چون مارکو روبیو، وزیر امور خارجهاش با اصالت کوبایی و یکی از بانفوذترین طراحان سیاستهای واشنگتن در قبال آمریکای لاتین در حال بازچینش معادلات نیمکره غربی است. آنچه امروز در قبال ونزوئلا، کوبا و بهطور کلی آمریکای لاتین دیده میشود، صرفا یک سلسله اقدامات پراکنده نیست؛ بلکه بخشی از یک طرح کلان برای بازتعریف دوباره «حیاط خلوت آمریکا» است.
ترامپ و تیم امنیت ملی او معتقدند که دوره مماشات گذشته و باید نفوذ هر بازیگر خارجی که از نگاه آنان «خصمانه» تلقی میشود، بهویژه چین، روسیه و ایران، مهار و محدود شود. از همین روست که سیاست فشار علیه دولت نیکلاس مادورو، نهتنها ابعاد اقتصادی و نفتی دارد، بلکه بهطور جدی ماهیتی ژئوپلیتیکی و راهبردی پیدا کرده است. در این چارچوب، ایران بهصورت مستقیم در کانون توجه واشنگتن قرار گرفته است. همکاریهای انرژی، زیرساختی و فناورانه تهران و کاراکاس در سالهای گذشته برای آمریکا نشانهای از عبور ایران، روسیه و چین از دیوار تاریخی «دکترین مونروئه» تلقی شده است.
سیاست دولت ترامپ صرفا مهار دولتهای چپگرا یا مخالف واشنگتن نیست؛ بلکه این بار تلاش میشود حتی دولتهای میانهرو یا راستگرایی که با آمریکا همکاری میکنند، وارد نظمی شوند که در آن حضور ایران، روسیه و چین حداقلی باشد. این الگو قرار است با فشار دیپلماتیک، تهدید تحریمی و ایجاد انسدادهای عملیاتی در حوزه انرژی و تجارت تقویت شود. در واقع، واشنگتن قصد بازگرداندن آمریکای لاتین به دورانی را دارد که هرگونه حضور قدرتهای رقیب در آن تابو محسوب میشد. این روند برای ایران حامل یک پیام روشن و هشدارآمیز است که آمریکا در دولت جدید خود، آمریکای لاتین را نه یک عرصه فرعی، بلکه یکی از جبهههای اصلی رقابت با رقبای خود میداند.
لذا هرگونه گسترش همکاری با ونزوئلا یا دیگر کشورهای این منطقه با حساسیت مضاعف رصد خواهد شد و احتمال اقدامات بازدارنده شدیدتر وجود دارد. از این منظر، تحولات اخیر صرفاً موضوع ونزوئلا نیست؛ بلکه بخشی از یک راهبرد بلندمدت است که مستقیما ظرفیتهای نفوذ و منافع منطقهای ایران را هدف گرفته و میکوشد دامنه حضور فعال تهران و دیگر رقبای خود در آمریکای لاتین را کاهش دهد.
هادی اعلمی فریمان: ترامپ با قرائت جدید « مونروئه» وارد مهار ایران، چین و روسیه در آمریکای لاتین شده است
تحولات اخیر در ونزوئلا و ورود مستقیم نام ایران به پرونده ناوگان سایه و تحریمها، در فضای رسانهای و تحلیلی بازتاب گستردهای پیدا کرده است؛ موضوعی که به گفته هادی اعلمی فریمان در گفتوگو با هفت صبح، « ریشه آن را باید در استراتژی کلان ایالات متحده برای مهار رقبا در نیمکره غربی جستوجو کرد». به باور استاد مطالعات آمریکای لاتین، « از زمانی که دونالد ترامپ پروژه براندازی دولت مادورو را آغاز کرد، ایران همواره در حاشیه تحلیلها حضور داشت اما اکنون برای نخستین بار در سطحی استراتژیک، نام تهران مستقیما در متن معادلات ونزوئلا قرار گرفته است.» استاد روابط بینالملل با اشاره به انتشار استراتژی امنیت ملی ترامپ در سال ۲۰۲۵ میگوید: «بخش اعظم این سند مربوط به نیمکره غربی است؛ سندی که آشکارا اعلام میکند آمریکا باید مانع ورود نیروهای خصمانه مانند ایران، روسیه و چین به آمریکای لاتین شود.»
به تعبیر تحلیلگر ارشد حوزه آمریکای جنوبی، «ایالات متحده این منطقه را همچنان حوزه نفوذ خود میداند و دکترین مونروئه را این بار با «قرائت ترامپی» احیا کردهاند. زیرا واشنگتن در این چارچوب چند هدف همزمان را دنبال میکند؛ اول توسعه اقتصادی برای کنترل موج مهاجرت. دوم، مهار رقبا در آمریکای لاتین و سوم، ضربهزدن به شبکه همکاری نفتی چین، روسیه و ونزوئلا که در قالب «ناوگان سایه» فعال است».
به گفته این استاد دانشگاه، «ترامپ بهخوبی میداند که یک مثلث نفتی فعال میان این سه کشور شکل گرفته و ایران نیز در لایه دوم این همکاری قرار دارد؛ بنابراین طبیعی است که هم ونزوئلا و هم شرکای آن از جمله ایران زیر فشار قرار گیرند.» فریمان در ادامه تحلیل خود پیرامون تأثیر این روند بر روابط تهران و کاراکاس تأکید میکند که «محدودیتها افزایش خواهد یافت». چراکه از نگاه او، «آمریکا دریای کارائیب و مناطق پیرامونی را حوزه نفوذ قطعی خود تعریف کرده و میتواند بهسهولت از ورود کشتیهای مرتبط با ایران جلوگیری کند.
تشدید فشار بر تجارت نفتی نهتنها ونزوئلا را که تنها منبع درآمدش نفت است تحت فشار شدید قرار خواهد داد، بلکه کشورهایی مانند کوبا را نیز که مصرفکننده اصلی نفت سنگین ونزوئلا هستند با چالشهای جدی مواجه میکند». استاد مطالعات آمریکای لاتین تصریح میکند : «جمهوری اسلامی ایران نیز بهسبب همکاریهای انرژی با کاراکاس در معرض فشار قرار خواهد گرفت و این تحولات میتواند بر سطح اثرگذاری تهران در منطقه تأثیر بگذارد.»فریمان در پاسخ به پرسشی راجع به پوستاندازی سیاسی آمریکای لاتین؛
منطقهای که همزمان شاهد روی کار آمدن دولتهای راستگرا در برخی کشورها و موج جدیدی از چپ سوسیالیستی در برخی دیگر است، اینگونه موضوع را کالبد شکافی میکند که «این تغییر آرایش سیاسی مثل گذشته تعیینکننده نیست». زیرا به گفته وی، «برای آمریکا مهم نیست که دولتها چپ باشند یا راست؛ آنچه اهمیت دارد همکاری عملی با ایالات متحده و پذیرش نظم مورد نظر واشنگتن است». این تحلیلگر ارشد مسائل آمریکایی جنوبی تصریح می کند که «تنها خط قرمز آمریکا انتقال مسالمتآمیز قدرت است؛ معیاری که ونزوئلا و کوبا از آن فاصله دارند».

