حاشیههای فنی و غیرفنی بازی پرسپولیس - سپاهان
روزنامه هفت صبح | بدترین شکست پرسپولیس در روزی رقم خورد که آنها بهترین بازی این فصل را به نمایش گذاشتند. به نظرم این بازی نشان داد که به کالدرون باید اعتماد کرد. او مربی شجاعی است.
* یک: او در حالیکه نامهای بزرگی مثل بشار رسن و امید عالیشاه را روی نیمکت داشت نادری را به پست هافبک راست برد. انصاری و نادری که باید رقیب کینه جوی هم برای پست دفاع چپ باشند در این چینش به خوبی با هم همکاری میکردند.
* دو: کالدرون با سماجت ترابی را به عنوانهافبک پشت دو مهاجم قرار داده است و اورا در این پست به رسن ترجیح میدهد. ترابی در دو بازی گذشته پرسپولیس بیشترین امتیازات فنی را به دست آورده است.
* سه: کالدرون با تیزبینی نقاط ضعف شیری را دربازیهای گذشته دیده و در بازی با سپاهان ترجیح داد که از سیامک نعمتی در این پست استفاده کند که به هرحال حاصلش بد نبوده است. کالدرون در تغییرات تاکتیکی با اعتماد به نفس و تیزبینی عمل میکند.
* چهار: کالدرون میخواهد پرسپولیس را با سیستم ۲-۴-۴ جلو ببرد. در این سیستم نقش دو مهاجم بسیار بالاست و تیمهایی که از سیستم کلاسیک ۲-۴-۴ استفاده میکنند معمولا اکثر گلهایشان توسط دو مهاجم اصلی زده میشود. پافشاری کالدرون بر بازی دادن براندائو ناشی از همین اتفاق است و ناکامی پرسپولیس در گل زدن به خاطر بازیهای ضعیف این دو نفر است.
* پنج: فقدان کامیابی نیا، تعادل دفاعی خط میانی پرسپولیس را از بین برده است. بازیابی توپها بافواصل زمانی زیاد انجام میشود و در جنگهای یک به یک در میانه زمین، پرسپولیسیها مثل سابق نیرومند ظاهر نمیشوند.
* شش: خدمات علیپور برای پرسپولیس غیرقابل اغماض است. علیپور در دورهای از نگاه طرفداران پرسپولیس بهترین مهاجم ایران بود و عدم حضورش در تیم ملی موجب اعتراضهای آنها میشد. اما از یک جایی او از چشم تیفوسیهای پرسپولیس افتاد. وقتی پرسپولیس بدون هیچ ستاره مهمی به فینال باشگاههای آسیا رفت، در بازی رفت در ژاپن توپ فوقالعادهای در شش قدم نصیب او شد و او در حالیکه فضای فوق بازی را جلوی روی خود داشت و میتوانست پرسپولیس را با یک گل در زمین حریف به شدت به آرزوی دیرین خود نزدیک کند توپ را با بیدقتی و شتابزدگی و در حالیکه مزاحمی پیش رو نداشت به صورت مدافعی کوبید که درست جلو روی دروازهبانشان ایستاده بود.
ازآن به بعد غرولند به علیپور شروع شد و خود او هم با یک سیر نزولی فاحش روحیه جنگندگی و تمام کنندگی خود را ازدست داد. او این فصل هم روی فرم نیست و به وضوح اعتماد به نفس خود را ازدست داده است. مضاف بر این که بازیکنان کنار او در دو سه فصل گذشته همگیشان بر این براندائو کند و سنگین ارجحیت داشتهاند. از طارمی بگیرید تا منشا و بودیمیر.
* هفت: در کانالهای اینترنتی کسی این سوال را مطرح کرد که چرا خریدهای خارجی سپاهان و حتی ذوب آهن همیشه این قدر با کیفیت ازآب در میآیند و خریدهای پرسپولیس و استقلال، صدی هفتاد تو زرد میشوند؟ مسئله بر سر پولی است که رد و بدل میشود؟ یا مسئله دقتی است که در این خریدها اعمال میشود؟ یا نقش دلالها؟یا تفاوت اتمسفر باشگاهها با یکدیگر؟
چرا سپاهان استنلی کیروش و ولادیمیر کومان دارد و پرسپولیس و استقلال درگیر براندائو و دیاباته و پریمف میشوند؟ شیوهای که براندائو در دقیقه ۲۰ بازی با سپاهان در آن فرصت طلایی به توپ ضربه زد نشان از دستپاچگی و عدم توانایی فنی مناسب داشت. هیچ کسی با هرسطح فوتبال نمیتواند به شیوهای بدتر از حرکت براندائو آماتوری و ناشیانه به آن توپ طلایی ضربه بزند.
* هشت: بیرانوند از توانایی روحی لازم برای درگیر شدن با حاشیهها و جنجالها و همزمان حفظ کیفیت فنیاش برخوردار نیست. او پنجشنبه دو شوت سنگین از کیروش و نورافکن را مهار کرد اما وقتی بر سر یک ماجرای پیش پا افتاده که حق هم با او بود البته با داور درگیر شد و اخطار گرفت از فضای بازی خارج شد و در مقابل شوت زیبای کیروش نظاره گر شد و در برابر ضربه محبی ضعیف و ناتوان ظاهرشد. بیرانوند باید شخصیت و اتوریته خودرا افزایش دهد. راه دیگری ندارد.
* ۹: وحید کاظمی پنجشنبه در نمایش یک داوری متناقض سنگ تمام گذاشت. مسئله باز هم همان کاراکتر است. این که داور از حضورش برابر ۶۰ هزار تماشاگر و میلیونها تماشاگر تلویزیونی این تصور را نکند که باید مرد اول میدان باشد و نخواهد با تصمیمهای ناگهانی خودرا قهرمان میادین سخت نشان دهد.
سندرمیکه داور سلیمالنفسی مثل مسعود مرادی نیز بارها دچارش شد و دربیهای تهران را به مهلکههای خون و آتش بدل کرد و البته مهمترین مبتلابه این سندرم قهرمانی داور جنجالی خراسانی بود. هرچه هست وحید کاظمی پنجشنبه شب کولاک کرد. به وحید امیری در یک خطای معمولی در میانه میدان اخطار داد آن هم در حالیکه هیچ نشانهای از تبدیل آن حرکت بازیکن سپاهان به ضدحمله دیده نمیشد. این اخطار آنقدر عجیب بود که هیچ کس نمیتوانست آن را توجیه کند.
چند دقیقه بعد نورافکن نادری را با شدت و حدت درو کرد اما داور اصلا خطا هم نگرفت (البته آوانتاژ داد ) و در توقف بازی هم باز برخلاف نظر عموم از دادن اخطار خودداری کرد. چند دقیقه بعد تکل دوپای کیانی روی پای امیری میتوانست او را با کارت قرمز مستقیم روبهرو کند اما کاظمیاصلا این صحنه را خوب ندید و به یک اخطار بسنده کرد و در مقابل اعتراض پرسپولیسیها بیدرنگ یک اخطار به کنعانیزادگان نشان داد. بدترین صحنه بازی وقتی رخ داد که او در خط طولی زمین خطای بیدلیل وحید امیری را گرفت و در مقابل چهره شاکی و غضبناک امیری جلو آمد و در قالب رو کم کنیهای محلی و دبیرستانی و در حالیکه حرفهایش کاملا قابل خوانش بود گفت: چیه؟ چرا این طوری نگاه میکنی؟
باز هم میشود این فهرست را ادامه داد. از اشتباهش در توپی که به سرش خورد و نصیب سپاهان شد تا ضربه کاشته بیجهتی که روی خطای شجاع پشت هجده قدم به سپاهان بخشید. وحید کاظمی به لحاظ کاراکتر آماده داوری بازیهای مهم نیست. او راه را اشتباه آمده است. یک چیزی از قاطعیت شنیده اما این داوری قاطعانه نبود، عصبی و پر از اشتباه بود. (طبیعی است که در تحلیل داوری وحید کاظمی حسن نیت ما کاملا مشخص است و فرضیات بیپایه و اساس را کنار گذاشتهایم)
* ۱۰: امید نورافکن همان گمشده قلعهنویی در سالهای گذشته بوده است. زمانی او استقلال را با حضور توامان حسین کاظمی و شاهین خیری میبست و با خشونت در میانه میدان حریف را از کار میانداخت و خب در این شیوه معمولا دعای خیر داوران را نیز به دنبال خود داشت. کارایی این شیوه فقط با حضور مستمر قلعهنویی در روی خط طولی و گلایههای کلاناش از داوران قابل اجرا بود.
حالا نورافکن با قرار گرفتن در کنار مهدی کیانی به تانک میانه میدان سپاهان بدل شد که با خشونت با تمام بازیکنان پرسپولیس درگیر میشد و از الطاف خفیه داور نیز برخوردار بود. نورافکن باید بداند که این شیوه خطرناک او درآسیا و در بازیهای بینالمللی مطمئنا با واکنشهای شدید داوران روبهرو خواهد شد. بازی سفت با این نوع خشونت بیضابطه متفاوت است و داوران بهخصوص داوران ژاپنی و کرهای و چینی در مجازات او با کارتهای زرد و قرمز لحظهای درنگ نخواهند کرد. دعوت او به تیم ملی که خطری بسیار بزرگتر خواهد بود که امیدواریم تا اصلاح شیوه بازی اینهافبک انرژیک و جنگنده، این اتفاق رخ ندهد.
* ۱۱: زمانی به درستی از نقش پنهان مارکو بدنساز پرسپولیس در موفقیتهای این تیم حرف میزدند و حالا میتوان فقدان او را احساس کرد. پرسپولیس در اواسط نیمه دوم با افت بدنی روبهرو شد و آن بازی پرفشار نیمه اول دیگر ادامه پیدا نکرد تا در نهایت ۱۰دقیقه پایانی کار یکسره شد.
* ۱۲: برگردیم به سطرهای اولیه. پرسپولیس کالدرون تیم خوبی است که فقدان کامیابینیا و عدم فرم مطلوب براندائو و چند نکته دیگر جلوی پرواز آن را گرفته است. و خب هنوز هم وقت هست.