چند خبر کوتاه از تازههای کتاب و ادبیات را بخوانید
روزنامه هفت صبح| طنز، لودگی نیست: ناصر فیض شاعری است که گاهی سیاستمداران را سوژه خود قرار داده و گاهی مشکلات اقتصادی و اجتماعی را نشانه میگیرد. عنوان کتابهایش نیز از طنز بیبهره نماندهاند؛ «فیضاله، فیضبوک و املتهای دستهدار!» او در گفتوگویی با ایسنا عنوان کرده: «در جامعهای که شوخطبعی وجود داشته باشد، خمودگی و سستی کمتر است چرا که کلام تلخی که با زبان جدی قابل بیان نیست، به سادگی با شوخطبعی بیان میشود.
این مسئله حتی در تربیت فرزندان نیز صادق است. حتی واعظی که با شوخطبعی سخن میراند مشهورتر از سایرین است و با بهره بردن از شوخطبعی، تاثیر نفوذ کلام خود را در جوانان بیشتر میکند. ظرفیت و ظرافت شوخطبعی آنقدر زیاد است که بلندترین قلههای ادب فارسی همچون مولانا، سعدی و حافظ از آن استفاده کردهاند. آنجایی که حافظ میگوید «ترسم که صرفهای نَبَرَد روز بازخواست / نانِ حلالِ شیخ، ز آب حرام ما».
از این بهتر نمیتوان از طنز استفاده کرد. وقتی به این اشعار و حکایات نگاه میکنیم، به این واقعیت پی میبریم که طنز برخلاف آنچه که برخی تصور میکنند کار یک عده لوده و کسانی است که نمیتوانند حرف جدی بزنند، نیست بلکه یک کلام با نفوذ است.» این شاعر طنز در ادامه عنوان کرده: «کاش به جایی برسیم که روزی اگر کسی به زبان شوخطبعی سخن میگوید، شخصی که مخاطب این طنز است به درنگ و تامل وا داشته شود و به جای پرخاش و عدم تحمل، به این فکر کند که ممکن است کار وی نیز اشتباه باشد.»
انتقاد خواهرزاده جلال
محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال آل احمد، در گفتوگو با ایسنا درباره برنامههایی که قرار بود برای یکصدمین سالگرد تولد جلال آلاحمد برگزار شود اما با گذشت بیش از سه ماه از سال جاری، هنوز خبری از آن نیست، گفت: «برنامه اولیه، برگزاری یک کنگره سراسری و دعوت از کلیه افراد صاحبنظر و فعال در حوزههای فرهنگی کشور بود، تا مقالات و آثار مرتبط با امور هنری را برای ستاد برگزاری مراسم بفرستند تا پس از ارزیابی توسط هیأت علمی، برای ارائه در همایشها، یا چاپ در کتاب نهایی کنگره آماده شوند.
بدیهی است که مسئولیت برگزاری چنین کنگرهای، منطقاً میبایست به عهده خانهموزه سیمین و جلال میبود… به همین علت هم برنامههای تنظیمشده در این زمینه در تاریخ ۲۸ فروردین امسال به مسئولان مربوطه در شرکت توسعه فضاهای فرهنگی که مسئول بهرهبرداری از این خانهموزه است، ارائه شد تا اقدامات لازم را به عمل بیاورند، ولی متأسفانه ضعف مدیریت در بهرهبرداری از این نهاد فرهنگی باعث شده است که کار عملاً دچار تأخیر و تعویق شود.»
او در ادامه افزوده: «عامل دوم ضعف مدیریت در بهرهبرداری از اماکن فرهنگی، همچون خانهموزههاست که آن هم ناشی از علت اول، یعنی اهمیت ندادن به امور فرهنگی است که باعث میشود مدیران کارآمد و زبده تمایلی به حضور در امور فرهنگی نداشته باشند و در نتیجه، برای تصدی امور فرهنگی، از مدیران سطح پایینتر استفاده میشود. حتی دیده شده است که انتصاب یک نفر به مدیریت یک نهاد فرهنگی، به عنوان نوعی تنزل رتبه اداری و تنبیه مدیریتی تلقی میشود.»
جایزه ابوالحسن نجفی
ابوالحسن نجفی، مترجم و زبانشناس برجسته کشورمان که دوم بهمنماه 1394 درگذشت، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود. عمده فعالیتهای ادبی و علمی او در حوزه ترجمه متون ادبی، ویرایش، زبانشناسی و وزن شعر فارسی بود. «فرهنگ فارسی عامیانه»، «غلط ننویسیم» و ترجمه فارسی رمانهایی نظیر «خانواده تیبو» از مشهورترین کارهای نجفی است.
به منظور پاسداشت یاد این مترجم برجسته و تشویق مترجمان در اعتلای زبان فارسی، مرکز فرهنگی شهر کتاب مراسم هفتمین دوره این جایزه را بهمنماه امسال برگزار و از بهترین ترجمه رمان و مجموعهداستان کوتاهی که سال گذشته، سال ۱۴۰۱، منتشر شده، با اهدای جایزه و نشان ابوالحسن نجفی تقدیر میکند. هیات داوران هفتمین دوره جایزه ابوالحسن نجفی با دبیری علیاصغر محمدخانی، عبارتاند از: مهستی بحرینی، ضیاء موحد، حسین معصومیهمدانی، عبدالله کوثری، موسی اسوار، امید طبیبزاده و آبتین گلکار.
آبتین گلکار با ترجمه رمان «آشیانه اشراف» اثر ایوان تورگنیف، محمد همتی با ترجمه رمان «مارش رادتسکی» اثر یوزف روت، زینب یونسی با ترجمه رمان «زلیخا چشمهایش را باز میکند» اثر گوزل یاخینا، محمدرضا ترکتتاری با ترجمه «استاد پترزبورگ» نوشته جی. ام کوتسی، احمد پرهیزی با ترجمه رمان «ه ه ح ه» نوشته لوران بینه، فرزانه دوستی با ترجمه رمان «بیداری» نوشته کیت شوپن و نرگس قندیلزاده با ترجمه رمان «دروازه خورشید» نوشته الیاس خوری برگزیدگان پنج دوره گذشته این جایزه بودهاند. مترجمان و ناشران علاقهمند به شرکت در این جایزه میتوانند دو نسخه از کتاب خود را تا پایان مرداد ۱۴۰۲ به دبیرخانه جایزه به نشانی مرکز فرهنگی شهر کتاب ارسال کنند.
هشدار درباره آثار همینگوی!
رمانها و داستانهای کوتاه «ارنست همینگوی» نویسنده برنده جایزه نوبل از این پس توسط انتشارات پنگوئن رندوم هاوس با یادداشت هشداردهندهای منتشر میشود و به خوانندگان بالقوه این نویسنده در مورد «زبان» و «نگرش» و «بازنماییهای فرهنگی» موجود در نوشتههای او هشدار داده میشود. در یادداشت اضافهشده به آخرین نسخه از رمان «خورشید نیز طلوع میکند» آمده ناشران تصمیم گرفتند کتاب را سانسور نکنند، اما تصریح میکند که این به معنای «تأیید» مطالب موجود در نسخه اصلی این اثر همینگوی نیست.
تصمیم برای افزودن یک هشدار به آثار برنده جایزه نوبل این نگرانی را ایجاد کرده است که با آثار کلاسیک ادبیات انگلیسی مانند بسته سیگار رفتار میشود که نیاز به هشدارهای بهداشتی دارند. مجموعه داستانهای کوتاه همینگوی با عنوان «مردان بدون زنان» نیز با هشداری تقریباً مشابه منتشر میشود و به خوانندگان در مورد این واقعیت که کتاب در اصل در سال ۱۹۲۷ منتشر شده، هشدار میدهد.
«خورشید نیز طلوع میکند» بنا به عقیده برخی بهترین اثر «همینگوی» است که داستان گروهی از مهاجران آمریکایی «نسل گمشده» در پاریس در دهه ۱۹۲۰ را دنبال میکند. آنها برای تماشای گاوبازی به پامپلونا سفر میکنند در حالی که با حسادت عاشقانه در گروه خود مواجه هستند. این رمان نگرههای عصر جدید، تمایلات جنسی، خشونت و نگاه نویسنده به مردانگی را بررسی میکند. اثر داستانی بعدی او «مردان بدون زنان» نیز حاوی داستانهایی درباره موضوعاتی است که به علایق «همینگوی» به گاوبازی، اسکی و بوکس گرفته تا سقط جنین، مصرف مواد مخدر و جنگ میپردازد.