پایان قصه گلنار و اسماعیل و آصف و دیگران

روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون | ۱۹ آبان ۱۴۰۱پخش سریال «گیلدخت» در شبکه و آیفیلم شروع شد و روز جمعه 12 خرداد قصه آن بهسر رسید. این سریال را مجید اسماعیلی براساس فیلمنامه مجید آسودگان کارگردانی کرد که خط اصلی داستان آن دلدادگی گلنار (میترا رفیع) و اسماعیل (رضا اکبرپور) است. با ورود آصف میرزا (سعید چنگیزیان) آرامش برهم میخورد چون او هم سودای ازدواج با گلنار را دارد و هم رسیدن به پادشاهی ایران در عصر قاجار.
مورد اول| میزان استقبال
«گیلدخت» از معدود سریالهای جدید تلویزیون است که توانسته مخاطب معقول بهدست آورد. علاوه بر روایتهای شفاهی، آمار رسمی صداوسیما و نیز میزان بازدید تلوبیون حکایت از دیده شدن سریال دارد. آخرین نظرسنجی رسمی صداوسیما مربوط است به اسفندماه سال پیش که اعلام شد «گیلدخت» صاحب 3/38درصد بیننده خالص شده.
بیننده خالص یعنی مخاطبانی که بههر نحوی از شبکههای یک و آیفیلم بهصورت مجزا یا گاهی از یک شبکه، آن را دنبال کردهاند. از میان بینندگان خالص سریال نیز 3/88درصد در حد زیاد از آن رضایت داشتهاند. قسمت اول «گیلدخت» در تلوبیون نزدیک به 500 هزار و قسمت آخر نزدیک به 387 هزار بازدید داشته.
مورد دوم| جذابیتهای سریال
پس از پخش قسمت اول، گزارشی درباره «گیلدخت» نوشتیم و پیشبینی کردیم بهرغم ضعفها ظرفیت موفقیت پیش مخاطب وفادار تلویزیون را دارد. داستان در دوران قاجار میگذرد اما سازندگان بهجای پرداختن به مصیبتهای مردم، قصه را در خانه بزرگ تقیخان (محمود پاکنیت) روایت کردند. رنگ و لعاب آدمها و نیز لوکيشن به همراه قصه عشق و عاشقی ابزارهای امتحان پسداده برای جذب مخاطب هستند. در ادامه، ورود رقیب به داستان، خشم لگامگسیخته آصفمیرزا، تلاش گلنار برای فرار و… «گیلدخت» را برای بیننده نهچندان سختگیر، خواستنیتر کرد.
مورد سوم| ضعفهای سریال
اصلیترین نقطه ضعف «گیلدخت» به کشدار بودن قصه آن برمیگردد. محور اصلی درام، تلاش گلنار برای فرار از دست آصفمیرزا و یارانش بود که این مسئله «هندیوار» رقم میخورد. همه شرایط برای گیر افتادنش مهیا بود اما اتفاقی عجیب و باورنکردنی مایه نجات دختر گیلک میشد. چهبسا اگر تعداد قسمتهای سریال کمتر میبود، ریتم بالا میرفت و میزان ماجراهای محیرالعقول پایین میآمد. درست مثل چند قسمت آخر که گرهافکنی و گرهگشاییها بهاندازه بود و «گیلدخت» به استاندارد نزدیک. برخی اتفاقات مهم تاریخی هم صرفا در قالب دیالوگ منتقل شد که خب این یک ضعف است.
مورد چهارم| عملکرد بازیگران
در جمع بازیگران «گیلدخت»، میترا رفیع بیش از دیگران چالش داشته؛ بازیگر جوانی که باید همه احساسات مختلف گلنار؛ از عشق تا دوری و از دست دادنها را در بازیاش منتقل میکرد. بیانصافی است اگر او را موفق ندانیم. اینکه چه نفعی از سریال برده در آینده مشخص خواهد شد. محمود پاکنیت در نقش خان باز هم موفق عمل کرد و گویا در این نقش قرار نیست کلیشه شود.
نقش منفی شقایق فراهانی و پرویش نظریه فرصت خوبی بود تا بخشی دیگر از تواناییشان را نشان دهند. سریال اما آنچنان که باید به کام سعید راد نبود. سعید چنگیزیان اگرچه روی خشن آصفمیرزا را خوب نشان داد اما اغراق در بازیاش به مذاق دستهای از مخاطبان خوش نیامده. یاسمن معاوی در نقش فیروزه مهمترین اتفاق بازیگری سریال بود؛ او اکتهایی درست مقابل دوربین داشت؛ چه در لحظات شادی و چه در مواقع بحران.
مورد پنجم| نظر مخاطبان و رسانهها
«گیلدخت» به مذاق برخی مخاطبان خوش آمده و برخی به آن نقدهایی جدی دارند. در میان نظرات کاربران سایت «کدومو» عمده انتقادها به کشدار بودن قصه است. مثلا یکی از کاربران نوشته: «سریال رو میشد در ۳۰ قسمت تموم کنن، کارگردانی خوب نبود، ولی اصل داستان قشنگ بود.»
مشابه این نظر در تحلیل سایت تابناک هم دیده میشود: «حتی در تریلر سریال هم که پخش میشد، چیزی جز گرفتاری و هجران و مصیبت دیده نمیشد؛ خلاصه اینکه اگر کسی علاقهمند به تماشای ماجرای طولانی رنجهای یک دختر معصوم باشد، حتما از دنبال کردن این سریال لذت خواهد برد!»
سایت فرارو هم نوشته است: «سریال «گیلدخت» در یک تقلید خیلی ظاهری و سطحی از درامهای تاریخی کرهای، سعی کرده با بردن ما به درون مطبخ خان و نشان دادن غذاهای خوش آبورنگ و فرآیند تهیه آنها، حال و هوایی مفرح نیز ایجاد کند، اما ماجراهای مطبخ فعلا نه ارتباط قابل درکی با ماجرای اصلی دارند و نه بهخودی خودشان نکته قابل توجه و جالبی ارائه میکنند.»