کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۳۲۲۶۵
تاریخ خبر:

رقابت تنگاتنگ مردان و زنان برای گوی طلا

رقابت تنگاتنگ مردان و زنان برای گوی طلا

ر‌وزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی | هفته‌ گذشته نامزدهای جوایز گلدن گلوب ۲۰۲۲ اعلام شدند. پنج نکته از گلدن گلوب امسال بخوانید و معرفی کوتاه ۱۰ فیلمی که در بخش درام و کمدی یا موزیکال نامزد شده‌اند.
یک: به نسبت سال گذشته هر چند تعداد کارگردانان زنی که نامزد دریافت جایزه‌ گلدن‌گلوب بهترین کارگردانی شده‌اند کمتر شده اما به لحاظ وزنه‌ حضور جین کمپیون قدرت بیشتری ایجاد کرده است. سال گذشته امرالد فنل برای «زن جوان خوش‌آتیه»، کلویی ژائو برای «سرزمین خانه به دوش‌ها» و رجینا کینگ برای «شبی در میامی» نامزد کارگردانی بودند و امسال جین کمپیون برای «قدرت سگ» و مگی جیلنهال برای «دختر گمشده» زنانی هستند که نامزد کارگردانی شده‌اند.

این اولین فیلم جیلنهال در مقام کارگردان است اما جین کمپیون قدرتش را پیش‌تر در کارگردانی به رخ کشیده و به‌خصوص با فیلم «قدرت سگ» دوباره نشان داده که در کارگردانی برخلاف مثلا امرالد فنل که سال گذشته روی ماجراهای تبعیض جنسیتی و جنبش‌های اجتماعی همراه بود واقعا نگاه بی‌رحمانه و خشنی به جهان دارد. فیلم مگی جیلنهال هنوز به ایران نرسیده و نمی‌شود نظر داد و به هر حال بعید است که برای اولین فیلمش جایزه‌ گلدن گلوب بگیرد هر چند کارگردانی‌اش در «دختر گمشده» تحسین شده. کنت برانا برای «بلفاست» شانس چندانی ندارد اما ممکن است دنی ویلنوو برای جسارت در ساخت «تلماسه» مورد توجه قرار بگیرد. موزیکال «داستان وست‌ساید» هم به هر حال اسپیلبرگ را دارد که هر چند فیلم را ندیده‌ایم اما اسپیلبرگ به هر حال همیشه شانس جایزه‌ کارگردانی دارد.

دو: امسال فیلم‌های مستقل بیشتر از پروداکشن‌های عظیم مورد توجه قرار گرفته‌اند. «تلماسه» تنها فیلم با هزینه‌ زیاد است که در بخش بهترین فیلم درام نامزد شده. در کنارش فیلم‌های «بلفاست»، «قدرت سگ» و حتی فیلم جمع و جور ملودرام «کودا» را داریم. فیلم «شاه ریچارد» درباره‌ خواهران ویلیامز هم با بودجه‌ ۵۰میلیون دلاری تولید شده است. هالیوود بیشتر به سمت تولید فیلم‌هایی با بودجه‌ اندک رفته و همین فیلم‌ها هم مورد توجه جوایز گلدن‌گلوب قرار گرفته‌اند. البته در بخش کمدی یا موزیکال به خصوص حضور موزیکال «داستان وست‌ساید» این معادله را به هم می‌زند.

حضور فیلم دلنشین «کودا» غافلگیری بزرگ امسال گلدن‌گلوب است چون فیلم ویژگی واقعا برجسته‌ای برای مورد توجه قرار گرفتن ندارد. شگفتی بزرگ دیگر فیلم «بلفاست» کنت براناست که هر چند در حال و هوای «روما»ی آلفونسو کوارون است که آن فیلم هم در فصل جوایز محبوب شده بود اما «بلفاست» به نسبت «روما» فیلم جمع‌وجورتری است و به لحاظ تکنیکی هم شگفتی‌های جلب نظرکننده‌ کوارونی ندارد و فیلم شخصی‌تری است و به همین دلیل این همه توجه به آن در گلدن‌گلوب جالب بوده است.

سه: در بخش بازیگری بهترین بازیگران زن کمدی یا موزیکال رقابت سختی دارند. ماریون کوتیار در فیلم «آنت» خیره‌کننده است و اما استون برای بازی در «کروئلا» تحسین‌ها را جلب کرد. راشل زگلر هم برای فیلم «داستان وست‌ساید» تاکنون چند جایزه کسب کرده. در بخش بهترین بازیگر زن درام به نظر می‌رسد رقابت اصلی بین اولیویا کولمن برای فیلم «دختر گمشده» و کریستن استوارت برای فیلم «اسپنسر» است. گلدن‌گلوبی‌ها در تاریخچه‌شان نشان داده‌اند که عاشق فیلم‌های بیوگرافیک هستند و بازی استوارت در نقش پرنسس دایانا هر چند با نقدهایی همراه بود اما شانس زیادی برای بردن گلدن‌گلوب دارد.

از آن طرف بازی کولمن هم زیاد تحسین شده و ممکن است دومین گوی طلای کارنامه‌ این بازیگر را در بخش سینما برایش به همراه داشته باشد. در بخش بازیگران مرد موزیکال یا کمدی تا به حال آنتونی راموس برای موزیکال «در بلندی‌ها» چند جایزه برده اما با اکران گسترده‌تر فیلم «پیتزای شیرین بیان» اندرسون شانس کوپر هافمن هم می‌تواند بالا ببرد. در بخش درام رقابت بین بندیکت کامبربچ برای «قدرت سگ» و ویل اسمیت (کینگ ریچارد) و دنزل واشنگتن برای «لیدی مکبث» بالاست.

چهار: سریال‌های تلویزیونی درام امسال چندان پر سر و صدا نبوده‌اند. به جز فصل دوم سریال «میراث» که الحق به لحاظ بصری و دراماتیک اثر شکوهمندی است، «بازی مرکب» را داریم که هر چند به خاطر محبوبیتش میان مردم و اینکه برای اولین‌بار سریال کره‌ای در این بخش نامزد شده شانس زیادی دارد اما واقعیت این است که به لحاظ هنری اثری سطحی و زیاده از حد عامه‌پسند است. «لوپن»، «ژست» و «شوی صبحگاهی» بقیه‌ سریال‌های نامزد در این بخش هستند که هیچ‌کدام چندان خیره‌کننده از کار درنیامدند.

پنج: اما در بخش کمدی سریال‌های تلویزیونی موفقی داشته‌ایم. سریال محبوب «تد لاسو» درباره‌ یک مربی فوتبال آمریکایی که او را برای یک تیم فوتبال انگلیسی ‌آورده‌اند و قرار است از تقابل این دو نوع فوتبال و البته دو فرهنگ انگلیسی و آمریکایی خنده بگیرد جزو نامزدهاست. سریال «کبیر» درباره‌ زندگی کاترین کبیر با بازی ال فانینگ هم کمدی فانتزی تاریخی پرطرفداری است. «هکس» درباره‌ دو استندآپ کمدین زن از آن سریال‌هایی است که شوخی‌های سطح بالای درجه یکی دارد. «تنها قتل درون ساختمان» و «سگ‌های ولگرد» هم با اولین فصلشان امسال نامزد دریافت گلدن گلوب شده‌اند درنتیجه به نظر می‌رسد وضع سریال‌های کمدی بهتر از درام باشد.

شش: سوتی بزرگ نامزدهای گلدن گلوب عدم حضور وس اندرسون و فیلم کمدی‌اش «گزارش فرانسوی» یا «فرنچ دیسپچ» میان نامزدهاست. فیلمی پرستاره در سه اپیزود به لحاظ بصری جذاب و در روایت با جزئیات که نادیده گرفته شده است.

هفت: در بخش مینی‌سریال هم امسال رقابت اصلی بین «خدمتکار» و «مه‌یر از ایست‌تاون» به نظر می‌رسد که خب «مه‌یر از ایست‌تاون» مینی‌سریال زیاد تحویل‌گرفته شده‌ سال است و به نسبت دوره‌های قبل که مینی‌سریال‌های درخشانی مثل «دروغ‌های کوچک بزرگ» داشتیم امسال در بخش سریال درام و مینی‌سریال وضعمان چندان خوب نیست.

بلفاست: «بلفاست» کنت برانا به چند دلیل، فیلمی خاطره انگیز است. داستان فیلم در سال ۱۹۶۹ در ایرلند می‌گذرد. برانا این بخش از تاریخ و مشکلات ایرلند شمالی را از منظر یک کودک ترسیم می‌کند و پرسش‌های جدیدی درباره بی‌گناهی افراد و خانواده‌ها مطرح می‌کند ضمن اینکه بخش جذاب فیلم توجه او به خانواده است. این شخصی‌ترین فیلم کنت برانا ضیافتی از تصویربرداری و موسیقی است با بازی‌های خیلی خوب بازیگران. فیلمی که شاید اثر بزرگی نباشد اما دلنشین است. مهم‌ترین نکته‌ فیلم «بلفاست» گرما و صمیمیتی است که در آن وجود دارد. سکانس‌های بین مادر و فرزند خیلی خوب از کار درآمده و در کل مادر و پدر و مادربزرگ و پدربزرگ «بلفاست» را می‌شود بین بهترین والدینی که سینما به تصویر کشیده جا داد.

کودا: ماجرای خانواده‌ای که همه اعضای آن ناشنوا و به تبع آن گنگ هستند. پدر و مادر و برادر بزرگتر به این مشکلات دچارند اما دختر کوچکتر خانواده شنواست و از قضا عاشق موسیقی و صدای خوبی هم دارد. اتفاقی که باعث ایجاد نگرانی‌هایی می‌شود که مبادا دخترک از خانواده‌اش فاصله بگیرد. کار از جایی پیچیده‌تر می‌شود که دختر به کلاس آواز مدرسه می‌رود و معلوم می‌شود که واقعا استعداد دارد و دوست دارد به کالج موسیقی برود که در شهر دیگری است اما پدر و مادرش مخالف هستند. فیلم گاهی اشک تماشاگرش را درمی‌آورد اما در عین حال پر از سکانس‌های شیرین است. از آن فیلم‌های هالیوودی که پیامشان تکیه بر خانواده در همه حال است و اینکه تو هر جا بروی باز در نهایت پیش خانواده‌ات برمی‌گردی.

تلماسه: جدیدترین اقتباس سینمایی از رمان جاودانه‌ فرانک هربرت که توسط دنی ویلنوو انجام شده. همیشه از «تلماسه» به‌عنوان یکی از بهترین کتاب‌های علمی-تخیلی و پرفروش‌ترین رمان این سبک یاد شده است. داستان کتاب و فیلم ویلنوو در آینده‌ای دور و در سیاره‌ای به نام آراکیس رقم می‌خورد که به خاطر طبیعت بیابانی خود به تلماسه مشهور شده است. این سیاره که تنها منبع ماده‌ای ارزشمند است، به آوردگاهی برای نزاع چندین نژاد مختلف برای دسترسی به آن ماده‌ مهم تبدیل می‌شود. منتقدان درباره‌ «تلماسه» گفته‌اند: « از نظر زیبایی‌شناسی تلماسه بسیار بزرگ و پیچیده است. موسیقی‌های هانس زیمر بسیار شنیدنی هستند و سبک فیلم‌برداری گریک فریزر هم فوق‌العاده است.»

کینگ ریچارد: فیلم «کینگ ریچارد» داستان واقعی کودکی قهرمانان تنیس، سرنا و ونوس ویلیامز را روایت می‌کند اما فقط دو مسابقه از دوران حرفه‌ای ونوس را به نمایش می‌گذارد و همچنین هیچ مسابقه‌ای از سرنا را نشان نمی‌دهد. علاوه بر این، فیلم پس از یک باخت ناگوار به پایان می‌رسد. پایان‌بندی «کینگ ریچارد» نشان می‌دهد که فیلم بیشتر بر وجهه احساسی قصه این خانواده تمرکز دارد تا موفقیت ورزشی آن‌ها. این فیلم، ریچارد را به عنوان مردی به تصویر می‌کشد که رویای ستاره شدن دخترانش در ورزش را در سر دارد و هرگز از آن چشم پوشی نمی‌کند. ریچارد با اعمال و رویکرد خود، تعجب همگان را برانگیخت و موجب شک و تردید دیگران شد اما آن‌ها را نادیده گرفت و دخترانش را از مسابقات نوجوانان خارج کرد و بر سبک مربیگری خاص خود پافشاری کرد.

قدرت سگ: «قدرت سگ» بر اساس رمانی با همین نام به قلم توماس ساویج جلوی دوربین رفته و قرار است توسط شبکه نتفلیکس پخش شود. فیلم درباره رابطه میان دو برادر است که پس از ازدواج یکی از آن‌ها دچار بحران می‌شود. فیلم نشان می‌دهد که چطور برادر کوچکتر با حضور زنی در زندگی برادرش و پسر او دچار مشکل است و چطور زن از فشار زندگی در این خانه‌ عجیب به الکل رو می‌آورد و البته پایان فیلم بسیار تکان‌دهنده است. جین کمپیون ۱۲سال پس از آخرین فیلم سینمایی بلندش با فیلم «قدرت سگ» بازگشتی هیجان‌انگیز داشته. اثری به اندازه فیلم‌های قبلش شجاعانه، غیرقابل پیش‌بینی و زنده به همراه پیچیدگی‌های روانشناختی.

سیرانو: جو رایت همیشه کارگردان کنجکاوی‌برانگیزی بوده است. فیلم جدیدش یک درام موزیکال رمانتیک است که دهه ۹۰ هم با محوریت کاراکتر اصلی آن سیرانو دوبرژاک فیلمی به نام همین شخصیت ساخته شده است. داستان فیلسوف و شاعری که به زشتی‌های خودش آگاه است و به همین دلیل می‌داند که نمی‌تواند قلب زن محبوبش را برباید در نتیجه به مرد جوانی به نام کریستین کمک می‌کند تا نامه‌های عاشقانه‌ جذاب برای روکسان بنویسد و دل او را ببرد. همچنان «تاوان» بهترین فیلم جو رایت است و امیدواریم یک عاشقانه‌ محزون دیگر خاطره‌ آن فیلم را تکرار کند.

بالارا نگاه نکن: آدام مک‌کی با همان اولین فیلمش «کمبود بودجه» نظر منتقدان را جلب کرد. فیلم جدیدش داستان دو ستاره‌شناس به نام‌های رندال مندی و کیت دیبیاسکی را دنبال می‌کند که کهکشان را بررسی کرده و زیر نظر دارند. بعد از اینکه متوجه می‌شوند شهاب سنگی به بزرگی یک کوه در راه زمین است، قصد دارند که دولت آمریکا و عموم مردم را از این موضوع خبردار و از نابودی سیاره جلوگیری کنند. چیزی که کندال و کیت به سرعت متوجه می‌شوند این است که پیامشان برای نجات مردم، در سیاست، سرمایه‌گرایی و قدرت غرق می‌شود و این موضوعات به جای اینکه کمکی برای توقف شهاب سنگ قبل از برخورد با زمین باشند، در حال ایجاد تهدیدی دیگر هستند.

تیک تیک بوم: لین- منوئل میراندا امسال به عنوان نویسنده در فیلم‌هایی مثل «در ارتفاعات»، «افسون» و «ویو» حضور دارد و از بخت‌های اصلی اسکار به حساب می‌آید. «تیک، تیک…بوم» بعد از تجربه‌ موفق «همیلتون» فیلم تازه‌اش در مقام کارگردان است که با استقبال خوب منتقدان و مخاطبان رو به رو شده. «تیک، تیک…بوم» از نمایش‌نامه‌ای به همین نام اثر جاناتان لارسون فقید اقتباس شده و بخش‌هایی از زندگی این آهنگساز و فیلم‌نامه‌نویس را که با بحران سی‌سالگی دست و پنجه نرم می‌کند، به تصویر می‌کشد. اندرو گارفیلد بازیگر نقش لارسون است.

پیتزای شیرین بیان: «پیتزای شیرین بیان» درباره‌ خیانتکاری در عشق اول است. عشقی که میان دو نوجوان در دهه هفتاد میلادی اتفاق می‌افتد. بردلی کوپر در این فیلم نقش یک شخصیت واقعی را بر عهده دارد. او کارگردانی است به نام جان پیترز. داستان فیلم در سال ۱۹۷۳ رخ می‌دهد وقتی گری ۱۵ ساله برای گرفتن عکس دبیرستانش آماده می‌شود.

او از دستیار عکاس که دختری است که ۱۰سالی با او اختلاف سنی دارد برای شام دعوت می‌کند. گری و آلانا دوستان خوبی برای یکدیگر می‌شوند تا اینکه گری برای تست بازیگری به نیویورک می‌رود و آلانا هم او را همراهی می‌کند. بعد از مدتی آلانا هم می‌خواهد بازیگری را امتحان کند و گری او را به مدیر برنامه‌هایش معرفی می‌کند تا برایش تست فیلم و سریال جور کند. وقتی این دو نفر وارد جهان نمایش می‌شوند اوضاعشان کمی به هم می‌ریزد.

داستان وست ساید: فیلم داستان وست ساید دومین اقتباس بلند داستانی از نمایش موزیکالی به همین نام است که سال ۱۹۵۷ روی صحنه رفت. داستان نمایش الهام‌گرفته از تراژدی رومئو و ژولیت نوشته‌ ویلیام شکسپیر بود و اقتباس اسپیلبرگ بیش از اقتباس قبلی به نمایشنامه‌ تئاتری وفادار باقی مانده است. اواخر تابستان ۱۹۵۷ در خیابان‌های منهتن دو گروه مهاجر تصمیم می‌گیرند در گردهمایی آخر شب‌شان به یکدیگر قدرت خود را نشان دهند؛ در کشاکش رقص و قدرت‌نمایی اتفاقی می‌افتد که فراتر از توان هر دو گروه است.

تازه‌ترین تحولاتکاربران ویژه - فرهنگیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۴۳۲۲۶۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر