کلاسیک ببینیم؛ اقتباسی موجز و فشرده
جی. بی. کافمن، منتقد و مورخ فیلم معتقد است که تعداد فیلمهای اقتباسشده از آثار چارلز دیکنز،نویسنده انگلیسی آنقدر زیاد است که آن را کلا باید یک زیرگونه جدا و اختصاصی در نظر گرفت.واقعا هم تاریخ سینما را که مرور میکنیم متوجه میشویم که پر بیراه نمیگوید.بعد از گذشت بیش از یک قرن از تاریخ سینما،هنوز هم حتی در همین قرن بیستویک، شاهد آثاری اقتباس شده از دنیای ادبی دیکنز هستیم.«سرگذشت شخصی دیوید کاپرفیلد»، فیلم سال ۲۰۱۹ آرماندو یانوچی را میتوان یکی از آخرین آثار اقتباسی از چارلز دیکنز در نظر گرفت که همین سه سال پیش ساخته شده است. «سرود کریسمس»، فیلم محصول ۱۹۱۰ جی. سیرل داولی هم یکی از اولین اقتباسهایی است که از آثار دیکنز صورت گرفته است.
فیلم که اقتباسی از رمانی کوتاه از دیکنز به همین نام است، داستان پیرمردی پولدار و خسیس بهنام اسکروج است که همه شهر او را میشناسند.او مخصوصا در شبهای کریسمس خساست خود را به اوج میرساند.در یکی از همین شبهای کریسمس است که سه روح به ملاقات او میآیند و سه صحنه از گذشته،حال و آینده زندگیاش را به او نشان میدهند. اسکروج که با دیدن این سه صحنه و واقعیت تلخ زندگی خود شوکه شده است،متحول میشود و تصمیم میگیرد از آن شب به بعد آدم بهتری باشد.
فیلم تقریبا به رمان منبع اقتباس خود وفادار است و تمام اتفاقهای اصلی را به تصویر میکشد. باید اعتراف کرد تبدیل کردن یک رمان کوتاه به یک فیلم ۱۰دقیقهای، بدون اینکه چیزی جا بماند، اصلا کار راحتی نیست.آن هم در یک فیلم صامت که هیچ دیالوگی هم ندارد.جی. سیرل داولی از این نظر فوقالعاده عمل کرده است.شاید مهمترین ویژگی آثار دیکنز که باعث محبوبیت آنها در دنیای سینما شده،همین است.این آثار به حدی دقیق و استاندارد و سازمانیافته هستند که نیازی به حذف یا اضافه کردن عنصر خاصی نیست و تنها کافی است همان چیزی که دیکنز نوشته است را وفادارانه روی پرده آورد.
این نکته را هم باید در نظر داشت که فیلم در سال ۱۹۱۰ ساخته شده است. زمانی که سینما هنوز نوپا بود و فیلمسازها با کلی شوق و ذوق آثار خود را میساختند. به همین دلیل، همین که از این آثار اقتباس میکردند و آنها را در قالب تازهای بهنام فیلم به تصویر میکشیدند،برایشان راضیکننده بود.منبع غنی هم در اختیار داشتند و هرچه دوست داشتند را از دریای ادبیات انتخاب و به فیلم تبدیل کردند. اما در سینمای امروز دیگر چنین نگاهی به فیلمهای اقتباسی نمیتوان داشت.دیگر یک اقتباس مستقیم صرف جواب نمیدهد.خریداری هم ندارد. اقتباسهای امروزی دنیای سینما باید نگاه و حرف تازهای داشته باشند و اثر اقتباس شده را به سطح دیگری ارتقا دهند.
با وجود اینکه فیلم بسیار قدیمی است و در سالهای اولیه تاریخ سینما ساخته شده، ولی چند صحنه تماشایی دارد که از حق نگذریم،خیلی خوب ساخته شدهاند.در فیلم سه روح مختلف به دیدن اسکروج میآیند و او را با صحنههایی از زندگیاش آشنا میکنند. صحنههایی از گذشته و حال و آینده. فیلم این صحنهها را در همان جایی که اسکروج قرار دارد نشان میدهد، در گوشهای از قاب.انصافا هم ارواح درون فیلم خیلی خوب ساخته شدهاند. کلا سینمای کلاسیک مهارت خیلی خوبی در به تصویر کشیدن ارواح و جلوههای ویژه اینچنینی داشت. حتی با وجود امکانات محدود آن زمان!
شاید «سرود کریسمس» جی. سیرل داولی نتوانسته باشد به جایگاه مهمی در تاریخ سینما برسد، ولی دستکم باعث ورود دو ستاره مشهور هالیوود به دنیای سینما شد. ویولا دانا و شرلی میسون که در فیلم در نقش دو دختربچه ۱۰، ۱۲ساله بازی میکردند، با همین فیلم به شهرت رسیدند و بعدها بازیگران مشهوری شدند. متاسفانه هر دو بازیگر تنها در سینمای صامت موفق بودند و با ورود صدا به سینما کلا فراموش شدند. صدا یکی از بهترین پیشرفتهای دنیای سینما بود که تحولی انقلابی بهوجود آورد ولی یک جنبه منفی آن این بود که باعث نابودی کارنامه بازیگران مطرح زیادی شد. بازیگرانی که بیشتر به خاطر بازیهای بیکلام خود مشهور شده بودند و چندان صدای پخته و تمرینشدهای نداشتند. تنها معدود نوابغی چون چارلی چاپلین توانستند از موج سهمگین ورود صدا به سینما در امان بمانند.
همانطور که پیشتر اشاره شد، از آثار دیکنز اقتباسهای زیادی در دنیای سینما صورت گرفته است. اما بد نیست بدانید که همین «سرود کریسمس»، یکی از محبوبترین آثار این نویسندههای انگلیسی از نظر اقتباس است. فقط در فیلمهای سینمایی «سرود کریسمس» تا بهحال پنجاه بار اقتباس شده است. آخرین اقتباس آن مربوط به سال ۲۰۲۰ است، یک فیلم بریتانیایی به کارگردانی جکی موریس. فیلمی که چندان مورد توجه قرار نگرفت.اما اولین اقتباس از «سرود کریسمس» داستان جالبی دارد. این فیلم که در سال ۱۹۰۸ ساخته شده، محصول استودیو اسنای است و کارگردان آن هم مشخص نیست. متاسفانه هیچ نسخه سینمایی از این اثر در دسترس نیست و جایی در تاریخ سینما ندارد.