سریالهای سیما در وضعیت قرمز کرونایی

روزنامه هفت صبح، مرجان فاطمی | هفت ماه از شروع سال ۹۹ میگذرد؛ سالی که از همان ابتدا با قرنطینه و محدودیتهای تولید سریالها به دلیل شیوع ویروس کرونا شروع شد. این محدودیتها و مشکلات باعث شد خیلی از سریالها نیمهکاره رها شوند و برخی در مدت زمان مناسب روی آنتن نروند. آنهایی هم که از ابتدای سال ۹۹ روی آنتن رفتند، با ضعفهای زیادی روبهرو بودند. شاید مشکل بتوانیم از میانشان یک سریال بیعیبونقص پیدا کنیم.
همانطور که در پرونده روبهرو درباره مرور سریالهای نیمسال اول خواهید دید اکثر آثار با ضعفهایی روبهرو هستند و نقاط قوت سریال زورش به این ضعفها نرسیده است. این سریالها محصول دوران معاونت مرتضی میرباقری در سازمان صداوسیماست. معاونی که حالا جایش را به حمید شاهآبادی داده است. باید اشاره کنیم که در نیم سال دوم سال ۹۹ هم شاهد سریالهایی هستیم که تولیدشان در دوره میرباقری شروع شده بود. بنابراین چندان نمیتوانیم به تغییر وضعیت آنها خوشبین باشیم.
پایتخت ۶ / شبکه یک
هیچکس فکرش را هم نمیکرد که ویروس کرونا بتواند فصل ششم سریال پایتخت را چنان تحتتاثیر قرار دهد که نیمهکاره رها شود و هنوز هم بعد از گذشت شش ماه به سرانجام نرسد. «پایتخت۶» با سختیهای فراوانی ساخته شد. گرچه نتوانست به اندازه «پایتخت ۵» مورد توجه قرار بگیرد و با حواشی و انتقادهایی همراه بود، اما در فضای تلخ و پرتنش نوروز امسال، تنها سریال امیدبخش تلویزیون به حساب میآمد.
میزان موفقیت:«پایتخت۵» نسبت به سایر پایتختهایی که پیش از آن ساخته شده بود یک سروگردن بالاتر بود و این مسئله باعث شد توقع مخاطبان از فصل بعدی آن؛ یعنی «پایتخت۶» بسیار بالا باشد. حذف باباپنجعلی از فصل جدید اتفاق خوبی را رقم زد و محور اصلی فصل ششم به طور کلی قدرتمند رقم خورد، اما محدودیتهای ایجادشده به دلیل شیوع ویروس کرونا باعث شد که تیم تولید نتوانند آنطور که باید مطابق برنامهریزی پیش بروند و نهایتا اکثر اتفاقهای «پایتخت۶» به همان شیرگاه محدود شد.
نقطه قوت: برخلاف فصلهای قبل که مواجهه شخصیتها با اتفاقهای عجیب در سفر، جذابیت ایجاد میکرد، اینبار جذابیت اصلی داستان به جایگاه و موقعیتهای جدید شخصیتها برمیگشت؛ موقعیتهایی که باعث شد هرکدام از آنها در شرایطی متفاوت از قبل قرار بگیرند و شخصیتشان تحتتاثیر این شرایط جدید متفاوت شود. موضعگیری سیاسی نقی معمولی، تبدیل شدن بهتاش به بازیکن نساجی، ظاهر متفاوت فهیمه و … همگی در این تغییر شخصیتها مهم بودند.
نقطه ضعف: همانطور که ذکر شد، «پایتخت۶» به دلیل مشکلات و محدودیتهایی که به واسطه شیوع ویروس کرونا در جامعه ایجاد شد، امکان این را پیدا نکرد که به سرانجام برسد. سریال در حالی به پایان رسید که هنوز چهار قسمت از آن آماده نبود و سرنوشت شخصیتها و داستانها به سرانجام نرسیده بود. سیروس مقدم همان زمان اعلام کرد که چهار قسمت را خواهد ساخت و این فصل را تکمیل خواهد کرد. درواقع «پایتخت۶» بدون این چهار قسمت چیزی کم دارد.
حاشیه : «پایتخت۶» حواشی فراوانی داشت؛ از اعتراض عوامل سریال به سانسورهای فراوان گرفته تا انتقاد از شوخیهای مکرر با ارزشهای مذهبی و … در پایان هم که موتورسواری رحمت و عروسش با حاشیههای فراوانی روبهرو شد. بعضیها قسمت یکی مانده به آخر این سریال را کپی فیلم «همسفر» قبل از انقلاب دانستند و آن را در تضاد با خط قرمزهای تلویزیون معرفی کردند و خلاصه جنجالهای این سکانس تا مدتها ادامه داشت.
*** کامیون / شبکه دو
از میان سریالهای نوروزی تلویزیون، «کامیون» یکی از ضعیفترینها بود. این اثر قصد داشت بیکاری و مشکلات جوانان را واکاوی کند، اما نه فیلمنامه قابلقبولی برای آن تدارک دیده شده بود و نه بازیها توانسته بودند به کمک این فیلمنامه ضعیف بیایند. بنابراین موفقیتی در پخش پیدا نکرد و جزو شکستخوردههای نوروزی به حساب آمد.
میزان موفقیت: در نوروز ۹۹ چهار سریال «پایتخت۶»، «دوپینگ»، «میانبر» و «کامیون» روی آنتن رفتند. «پایتخت۶» با تمام نواقصی که داشت توانست مانند همیشه عنوان بهترین سریال تلویزیونی در نوروز را به خودش اختصاص دهد. «دوپینگ» با وجود فیلمنامه ضعیف، از بازیگران موفقی استفاده کرده بود و از این جهت اثر قابلقبولتری بود. «کامیون» در جایگاه سوم قرار داشت و صرفا در مقایسه با سریال ضعیف «میانبر» شبکه پنج، اثر استانداردتری به نظر میرسید.
نقطه قوت: در نقطه شروع گمان میکردیم با اثری در حد و اندازه «روزگار جوانی» روبهرو هستیم؛ سریالی جوانانه که قرار است به زندگی جوانان در دهه ۹۰ بپردازد و مشکلات و زندگی سخت جوانان را در این دوره به نمایش بگذارد. حضور مهدی هاشمی هم در کنار جوانان بسیار نویدبخش بود. گمان میکردیم مسعود اطیابی بعد از سریال ناموفق «سهمی برای دوست» اینبار سعی دارد اثری درخشان روانه آنتن کند، اما این سریال نقطه قوت خاصی نداشت و نهایتا موفقیتی به دست نیاورد.
نقطه ضعف: همانطور که ذکر شد، سوژههای سطحی، عدم انسجام فیلمنامه، بازیهای ضعیف و اغراقشده، کارگردانی ضعیف و … همگی دست در دست هم داده بودند تا از «کامیون» اثری غیرقابل دفاع بسازند؛ اثری که حتی برای سرگرمی صرف هم نتوانست آنطور که باید نظر مخاطبان را جلب کند. «کامیون» که این قابلیت را داشت که طنز اجتماعی قابلقبولی باشد و با شوخی و خنده، از مشکلات جوانان پرده بردارد، عملا به مجموعهای از هجویات تبدیل شد که معنا و مفهوم مشخصی نداشت.
حاشیه: سریال «کامیون» چندان دیده نشد و طبیعتا حاشیه خاصی هم در شبکههای اجتماعی به همراه نداشت. فقط در یکی از قسمتها، نقاشی قهوهخانهای رستموسهراب به اشتباه منتسب به علیرضا قوللرآغاسی معرفی شد، درحالیکه این تابلو توسط منصور وفایی طراحی شده بود. این اشتباه با واکنش منصور وفایی، خالق اثر روبهرو شد و مسعود اطیابی، کارگردان سریال با ارائه توضیحاتی، از وفایی بابت این اشتباه عذرخواهی کرد.
*** دوپینگ / شبکه ۳
«دوپینگ» اولین تجربه سریالسازی رضا مقصودی بود. او در اولین سریالش سعی داشت اثری کمدی- فانتزی را تجربه کند و برای تضمین موفقیت این اثر از بازیگران موفقی مثل هادی حجازیفر و شبنم مقدمی دعوت به همکاری کرد، اما بااینحال، «دوپینگ» اثر موفقی از آب درنیامد و رضا مقصودی در اولین تجربه سریالسازی شکست خورد.
میزان موفقیت:شاید در مقایسه با «کامیون» بتوانیم «دوپینگ» را اثری محترمتر بنامیم، اما به عنوان یک پدیده مستقل، سریال موفقی نیست. رضا مقصودی سال ۹۶ اولین فیلم سینماییاش را با نام «خجالت نکش» ساخت و سیمرغ بهترین کارگردان فیلم اول را از سیوششمین دوره جشنواره فیلم فجر گرفت. مقصودی یکبار دیگر هم برای فیلمنامه «لیلی با من است» سیمرغ گرفته بود و یک دیپلم افتخار هم برای فیلمنامه «کوچه و موزه» داشت. بااینحال فیلمنامه سریال «دوپینگ»، قابل دفاع نبود.
نقطه قوت: حضور هادی حجازیفر و شبنم مقدمی، برگ برنده این سریال به حساب میآمد، اما ضعف فیلمنامه و دیالوگها و موقعیتهای اغراقشده به اندازهای بود که بازی این دو بازیگر هم نتوانست کاری از پیش ببرد و به نفع سریال تمام شود. «دوپینگ» سوژه اولیه جذابی داشت که اگر به درستی پرورش داده میشد و رضا مقصودی از پس خلق موقعیتهای کمدی و فانتزی آن به خوبی برمیآمد، میتوانست اثر قابلقبولی باشد، اما عملا به چنین نقطهای نرسید.
نقطه ضعف: با اینکه رضا مقصودی فیلمنامهنویس باتجربهای است، اما سریال اولین ضربه را از فیلمنامه خورده بود. سریال روابط علیومعلولی درستی نداشت و اتفاقها منطقی حسابشده نداشتند. شخصیتپردازی درستی روی کاراکترها انجام نشده بود و جنس بازیهای برخی بازیگران از جمله شبنم مقدمی، محمد بحرانی و نیما شعباننژاد، کاملا با نقششان در سریال «هیولا» برابری میکرد. رضا مقصودی قصد داشت اثری فانتزی با شخصیتهایی کاریکاتوری خلق کند، اما عملا موفقیتی در این زمینه به دست نیاورد و شکست خورد.
حاشیه: به دلیل تقارن تولید سریال با شیوع کرونا این سریال هم دستخوش مشکلاتی شد. با اینکه اواخر اسفند تاکید کردند که باید تولید فیلم و سریالها متوقف شود، اما تولید سریال تا اواخر تعطیلات نوروز ادامه پیدا کرد، اما به دلیل شرایط قرنطینه، برخی از بازیگران از جمله شبنم مقدمی، هادی حجازیفر و مینا جعفرزاده حاضر به ادامه همکاری نشدند و قسمت آخر بدون حضور آنها ساخته شد.