کرونا، آینده را جلو انداخت
روزنامه هفت صبح، یاسر نوروزی | بهمن رحیمی، مدیرمسئول انتشارات «شادان» از راهاندازی شبکه اجتماعی «کتابخون» و برگزاری کارگاههای «مرورنویسی» میگوید. نت، نظر، نقد، مرور، ریویو… با تفاوت اینها چقدر آشنا هستید؟ پیش آمده ساعتها در اینترنت دنبال معرفی یک کتاب باشید و سرآخر هم به جایی نرسید؟ ناشران هم در این زمینه کمکار بودهاند. جملاتی از داخل رمان انتخاب میکنند، آن را پشت جلد میآورند و تمام! کسی درواقع به فکر آشناکردن خواننده با محصولی که قرار است، بابت آن هزینه کند نیست. بهمن رحیمی یکی از راهحلهای این موضوع را «مرورنویسی» میداند و برای آن آستین بالا زده.
او در ایام تعطیلات و شرایط کرونایی کشور، کارگاههایی در این زمینه برگزار کرد و آموزشهایی به راه انداخت. درواقع شاید بشود گفت، اولین کارگاهی که بهشکل ویژه به آموزش این موضوع مهم پرداخت. مهمتر از آن رونمایی از شبکه اجتماعی «کتابخون» بود که ماهها برای راهاندازی آن تلاش کرده بود. این سایت بدون هیچگونه پشتوانه دولتی و به شکل کاملا خصوصی، فقط برای این کلید زده شد تا جایی شبیه «گودریدز» برای مخاطبان فارسیزبان فراهم باشد. او در این گفتوگو از دشواریهای راهاندازی چنین شبکهای نیز گفته است؛ شبکهای اجتماعی که فقط مختص کتاب باشد. هرچند با تلاش و امیدواری پیش رفته اما نگرانیهایی هم دارد؛ اینکه اگر شرایط افت فروش کتاب به جهت این اپیدمی تأسفبار همچنان ادامه داشته باشد، شاید از کل ۱۷هزار ناشر در کشور، ۱۰۰تایی بیشتر باقی نماند!
* خبرهایی درباره سایت یا بهتر است بگویم شبکه اجتماعی «کتابخون» شنیده بودم و دیدم که خوشبختانه بالاخره آن را راهاندازی کردهاید. حیف که برگزاری نمایشگاه فعلا معلوم نیست تا کجا عقب بیفتد وگرنه میشد از این شبکه در آن روزها رونمایی کرد.
قصد ما هم این بود که همزمان با نمایشگاه کتاب از این اتفاق رونمایی کنیم که با شرایط فعلی وضعیت آن مشخص نیست.
* الان در چه مرحلهای هستید؟
در مرحله رونمایی مقدماتی، همین حالا که با شما صحبت میکنم، حدود ۳۰۰-۴۰۰نفر در این شبکه فعال هستند. از این تعداد حدود ۷۰-۸۰نویسنده هم آمدهاند و مشغول شدهاند. «کتابخون» درواقع یک شبکه اجتماعی مختص کتاب است که اگر مخاطبان با برنامههایی مثل گودریدز(Goodreads) یا بوکلایکز(BookLikes) آشنایی داشته باشند، همان هدف را دنبال میکند.
* احتمالا کسانی باشند که هنوز با شبکه اجتماعی کتاب و نیاز به آن آشنایی نداشته باشند و کار با سایت شما برایشان ناآشنا باشد؛ درست است؟
میخواهم برای پاسخ، ابتدا تعریف اصطلاح «مطالعه اجتماعی» را بیان کنم که پایه و دلیل ایجاد تمامی شبکههای اجتماعی کتابمحور است: مطالعه اجتماعی(Social reading) به معنای «علاقه و تمایل به سهیمشدن و سهیمکردن دیگران در تجربه کتابخوانی» است که موجب هدفمندی، درستخوانی و نظم در برنامه کتابخوانی افراد میشود. «کتابخون» بهعنوان اولین نمونه فارسی زبان، مثل تمامی شبکههای اجتماعی کتابمحور، مهمترین کارکردش «به اشتراکگذاری عقاید و نظرات افراد در مورد کتابها» است.
یک سایت تخصصی و متمرکز برای همان مفهوم «سهیمکردن همدیگر در تجربه کتابخوانی» و بدون تبلیغ که در جای دیگر نمیتوان یافت. حالا به این اضافه کنید حضور اهل قلم و ارتباط کاربر با آنها، گروههای مختلف کتابخوانی، چالش سالانه شخص برای خودش و حتی استفاده نویسنده از نظرات مخاطبان بدون تعارفات معمول و به منظور بهبود کار. در کتابخون ما چهارمحور داریم که پایه کار را میسازند: «کتابها و نظرات، افراد و روابط». برای همین شعار خود را «یک کتاب، یک نظر؛ آغاز یک دوستی» انتخاب کردهایم.
صحبت شما کاملا درست است. بازخوردهای اولیه به ما نشان میدهد که اکثر افراد ذهنیت دیگری دارند؛ بهخصوص آنها که با مشابه غیرایرانی سایت آشنایی نداشتهاند. یا فکر میکنند محلی است برای فروش کتاب مجازی یا حتی دانلود رایگان کتاب! در کل کمتر کسی با دید یک شبکه اجتماعی کتابمحور به این پدیده نگاه میکند. فکر میکنند سایتی است مثل مابقی سایتهایی که در زمینه کتاب فعالیت میکنند. همین الان قسمت عمدهای از نیرو و انرژی ما بابت همین مسئله صرف میشود که توضیح بدهیم و معرفی کنیم و بگوییم این سایت «چی هست؟» و با سایتهای دیگر در زمینه کتاب چه تفاوتی دارد؟
در عین حال باید به علاقهمندان و حرفهایهای این حوزه هم بگوییم مثلا نویسندهای که صفحه اینستاگرام دارد، چرا باید در یک شبکه اجتماعی کتاب، حضور فعال داشته باشد. ما باید این را جا بیندازیم که هدف از راهاندازی این سایت، ایجاد فضایی مجازی برای جمعشدن تمام دستاندرکاران کتاب دورِ هم است. در اینستاگرام چون کارکردش متفاوت است شما از آشپزی میبینید تا تصاویر و خبرهای سلبریتیها و مناظر طبیعی و غیره. اینجا شرایط متفاوت است بهخاطر اینکه فضا، صرفا کتابمحور است. همه قرار است راجع به کتاب صحبت کنند و هیچ موضوع غیرمرتبطی مطرح نیست. پس هرکس وارد این شبکه میشود، بهنوعی با کتاب و کتابخوانی سروکار دارد. اینها را باید کمکم جا بیندازیم.
* آیا حمایت مالی هم از جایی داشتید؟ یا خودتان بهشکل خصوصی هزینه کردهاید؟
نخیر، کاملا خصوصی است و از جایی حمایت مالی نمیشود. حدود ۱۴-۱۵ماه هم هست که شروع کردهایم. برخلاف تصور خودمان که فکر میکردیم قسمت نرمافزاری آن چیزی حول و حوش سهچهارماه زمان ببرد ولی بیشتر از یکسال طول کشید تا به شرایط نسبتا مطلوبی برسیم. هرچقدر هم بیشتر وارد کار شدیم، دیدیم نزدیکشدن به تواناییهای سایتی مثل «گودریدز» واقعا دشوار و زمانبر است؛ آنهم شبکهای که حدود ۱۵سال است سابقه فعالیت دارد و سالهاست زیر چتر حمایتی غولی چون آمازون قرار گرفته است.
من خودم دوسهسال با «گودریدز» سر و کار داشتم ولی وقتی وارد کار شدیم، تازه دیدم یک شبکه اجتماعی و ایجاد ارتباط بین افراد چه کار پیچیده و غریبی است. اما با وجود تمام اینها، فعلا که سایت را در اندازهای معقول راهاندازی کردهایم و به مرور زمان هم باید مثل هر شبکه یا بهنوعی هر استارتاپی، خطاها و نقایص آن را رفع و اصلاح کنیم تا نهایتا به یک اتفاق خوب برای جامعه کتابخوان برسیم. قدم بعدی هم ایجاد و گسترش ارتباط کاربر با نویسنده، ناشر و سپس مراکز مختلف فروش از جمله کتابفروشان است تا کاربر بتواند، همان لحظه که دارد نظرات را درباره کتابها میخواند، برای تهیه کتاب هم اقدام کند، چه بهصورت کتاب کاغذی و چه کتاب الکترونیک.
* یعنی هنوز قسمتی برای فروش کتابها ندارید؟
هنوز نه ولی برنامهریزی کردهایم و در فاز دوم، بخش فروش را هم اضافه میکنیم. سعی ما بر آن است که کتابفروشان را نیز در این چرخه حفظ کنیم و کاربر حتی سفارش خود را به نزدیکترین کتابفروشی بدهد. به این ترتیب این صنف شریف در زیر فشار دنیای مجازی از گردونه خارج نخواهد شد. نکته دیگر شرایط اقتصادی اینروزهاست که با در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی جامعه و بهویژه کتابخوانان میخواهیم اجرایی کنیم؛ اینکه افراد بتوانند در بستر «کتابخون» کتاب دست دوم و خواندهشده خودشان را بفروشند یا با دیگران مبادله کنند. آنهم بهخاطر شرایط قیمت کتابها که ممکن است خیلیها از پس هزینه آن برنیایند.
فرض کنید در این شرایط اقتصادی شما میخواهید ۸۰ تا ۱۰۰هزار تومان بابت یک کتاب ۴۰۰-۵۰۰صفحهای هزینه کنید. خب اگر مطمئن باشید جایی هست که میتوانید پس از مطالعه آن را به کسی دیگر، حداقل با نصف قیمت بفروشید یا کتابتان را با یک کتاب دیگر تبادل کنید، خرید کتاب برای شما راحتتر میشود. این کار در میزان فروش ما ناشران و کتابفروشان هم موثر خواهد بود، زیرا مخاطب با اطمینان بیشتری کتاب دست اول را خریداری میکند.
* البته «مرکز تبادل کتاب» هم چندسالی است که دقیقا چنین کاری را انجام میدهد اما تفاوت اینجاست که پولی این وسط جابهجا نمیشود. یعنی شما میتوانید صرفا مبادله کتاب کنید. اما در کل، ایده جالبی در این بستر است که میتواند در این شرایط، امکانات زیادی مهیا کند. اکنون پرسش مهم دیگری هم مطرح است. شما به هر حال خودتان ناشر هستید؛ انتشارات خودتان این وسط قرار است تبلیغ شود؟ اصلا با چنین ایدهای جلو آمدید که نشر خودتان را تبلیغ کنید؟ چون اگر چنین قصدی داشته باشید با ماهیت «شبکه اجتماعی کتاب» فاصله خواهد داشت.
ابدا اینطور نبوده و نیست. از همان ابتدا نظرمان این بود که نشر خودمان را دخیل نکنیم. حتی میخواستیم هیچ اسمی به میان نیاید. اما رسیدیم به جایی که دیگر مجبور بودیم از ارتباط و اعتبار انتشاراتمان برای معرفی و ورود افراد استفاده کنیم. چون مرحله بعد از راهاندازی هم خیلی مهم است و آن، ورود و حضور نویسندگان و دعوت از آنها برای فعالکردن فضای شبکه است. بنابراین در این مرحله مجبور شدیم بگوییم انتشارات «شادان»، کنار کار هست. با دید تعلق یا تبلیغ برای انتشارات هم این کار نکردیم. در واقع قرار نیست انتشارات شادان از طریق این شبکه اجتماعی کاری برای خودش انجام بدهد و فقط آثارش مثل صدها ناشر دیگر در این شبکه وجود دارد.
اما بههرحال کسانی که مخاطبان کتاب هستند و ارتباطاتی با ما دارند، نظیر بعضی مخاطبان حرفهای یا نویسندگان، وقتی حس کنند که انتشارات «شادان» کنار کار هست، راحتتر قدم در این عرصه میگذارند. اکنون با توضیحاتی که میدهیم، خوشبختانه حتی نویسندگانی که با ناشرین دیگر همکاری میکنند، آمدند و فعال شدند و آن نگاه انحصاری یک ناشر اصلا وجود ندارد. با بعضی از این عزیزان و حتی ناشرین هم خودم تماس گرفتم و خواستم این ذهینت وجود نداشته باشد که فکر کنند انتشارات ما درحال زمینهچینی برای تبلیغ آثار خودش است. بههرحال فعالشدن نویسنده از طریق این بستر، مسلما در کار همه تأثیر مثبتی خواهد گذاشت و به نفع همه است.
* «کتابخون» دقیقا از چه زمانی راه افتاد؟
اواخر اسفند بود که فاز اول و مقدماتی را با گروهی خاص شروع کردیم و تقریبا در تعطیلات از برخی نویسندگان خواستیم که به این سایت بیایند و فعالیت کنند.
* غیر از این اتفاق جالب دیگری را هم رقم زدهاید که جای صحبت دارد. شنیدم دورههایی با عنوان «ریویونویسی کتاب» راه انداختید که خیلی جای آن در کشور ما خالی است.
این تعطیلات از یک جهت برای ما کمک خوبی بود. دورهای که میگویید، دورهای مجازی بود برای آموزش «مرورنویسی» کتاب به صورت رایگان. همانطور که گفتید در کشور ما «مرورنویسی» تقریبا وجود ندارد. البته تعبیر «مرورنویسی» هم چندان مصطلح و آشنا نیست و اهل فن بیشتر از همان عنوان «ریویونویسی» استفاده میکنند. ولی در این دورهها میخواستیم به شرکتکنندگان آموزش بدهیم که تفاوت بین نوشتن «نُت» و «نظر» و «نقد» با «مرورنویسی» چیست.
* گاهی هم اصلا به جای «ریویو»، عدهای «نقد» مینویسند درحالیکه این دو با هم متفاوت است.
دقیقا. اصلا میخواستیم آموزش بدهیم که تفاوت تمام اینها با «ریویو نویسی» یا «مرورنویسی» چیست. حضور یکی از نویسندگان، با سابقه در زمینه کتابداری حرفهای و تحصیلات آکادمیک فرصتی شد برای برگزاری دوره که استقبال خوبی از آن شد. ۸۰ تا ۱۵۰نفر شرکتکننده داشتیم. ظرف پنجششجلسه بهصورت آنلاین، مدرس با ایشان راجع به تعاریف و اصول مرورنویسی صحبت کرد و پاسخگوی سوالات آنها بود. جلسه آخر هم برای بررسی کارهایشان برگزار شد.
از کسانی هم که شرکت کرده بودند، مدرس بعد از جلسات و آموزش اصول اولیه، خواست تا همین کار را برای کتابهایی که خواندهاند در بخش «مرور و نظر» زیر هر کتاب انجام دهند. من مطمئنم برخی از ایشان کمکم به مرورنویسان حرفهای و قابل اتکا برای کاربران در انتخاب کتاب بدل خواهند شد. قدم بعدی نیز برگزاری دو دوره مقدماتی درستنویسی(پیشزمینه نویسندگی) و دوره ویراست شخصی خواهد بود.
* واقعا یکی از معضلات ما در معرفی و فروش کتاب همین «ریویونویسی» یا «مرورنویسی» است. ناشران ما بهشدت در این زمینه مشکل دارند. مثلا پشت جلد کتاب، جایی است که یک ناشر باید بتواند در آن کتاب را به شکلی ساده معرفی کند ولی میبینیم بهجای این کار، یک پاراگراف از کتاب کپی کرده، برداشته و انداخته پشت جلد چاپ کتاب! خب با این یک پاراگراف، منِ خواننده از کجا بفهمم که اصلا این کتاب درباره چیست؟!
چقدر نکته جالبی را گفتید. خود گودریدز شعار بسیار هوشمندانهای را انتخاب کرده: «کتاب محبوب بعدیات را انتخاب کن!» ما هم در «کتابخون» قرار است به افراد در یافتن کتابهایی که علاقه دارند کمک کنیم تا مثل امروز از انتخاب و خرید کتاب صرفا بر مبنای اسم نویسنده و ناشر یا توصیه فروشنده دچار حس پشیمانی نشوند؛ اتفاقی که بارها برای هر کتابخوانی رخ داده است، آنهم با هزینه این روزها در خرید کتاب. درواقع تا الان ابزاری نبوده که خواننده بتواند فارغ از تبلیغات رایج در صفحات فروشندگان کتاب، انتخاب درستی بکند.
این هم یکی دیگر از اهداف ما در سایت «کتابخون» بهعنوان یک شبکه اجتماعی کتاب است که با حضور گسترده افراد اهل مطالعه و نظردادن و توصیه به همدیگر اتفاق میافتد. درواقع ما این مشکلی را که عنوان کردید در کشورمان داریم؛ تفاوت «نقد» و «نظر» و «یادداشت» با «مرور نویسی». باید بتوانیم این مفاهیم را جا بیندازیم و استفاده درست کنیم. «مرورنویسی» پایه معرفی و توصیه کتاب به یکدیگر است که کمتر در کشور ما وجود دارد درحالیکه در شبکههای کتابمحور، حضور قدرتمند این افراد را در حد و اندازه نویسندگان با هزاران دنبالکننده داریم. حتی برای بسیاری از خوانندگان نظر فلان مرورنویس، ملاک اصلی در انتخاب کتابشان است.
* من امیدوارم بتوانید بخش فروش را هم زودتر به انجام برسانید چون طی این روزها، به جهت شیوع ویروس کرونا، فروش کتاب با افت ۹۰درصدی مواجه بوده و این میتواند برای صنعت نشر و کتابفروشیها و ناشران و مابقی دستاندرکاران کتاب در کشور، یک فاجعه باشد.
ببینید، طبق آمار وزارت ارشاد حدود ۱۵ تا ۱۷هزار ناشر جواز فعالیت دارند اما ناشران فعال و حرفهای کمتر از هزار ناشرند که برخی نیز ناشران دولتی با پشتوانههای مالی هستند. با شرایط پیشآمده هم اکثر ناشران واقعی دچار آسیب جدی شدهاند.
میخواهم تاکید کنم اثرات شرایط فعلی برای صنف ما ناشرین، بسیار بیشتر از میانگین صدمات وارده بر اقتصاد دیگر صنوف است. کتاب کالایی مرسوم در سبد خانوار نبوده و اکنون از سبد همان اندک افراد هم به اجبار کنار گذاشته میشود. امسال با تعطیلی نمایشگاه کتاب حتما قسمت عمدهای از ناشران، دچار مشکل خواهند شد. اگر شرایط موجود، تا دوسهماه دیگر ادامه پیدا کند، تعداد اندکی از ناشران باقی خواهند ماند. اینها هم کسانی هستند که احیانا هنوز پشتوانه مالی بیرونی دارند، چون گردش مالی در کار نشر دیگر پاسخگوی کار نخواهد بود. به این ترتیب اول کتابفروشها و بعد از آن ناشران به ورشکستگی مالی خواهند رسید.
پس این موضوع را به «کتابخون» مرتبط کنم که میتواند یکی از راهکارهای موثر در جمعشدن افراد مرتبط با کتاب، در کنار هم باشد و با ایجاد ارتباط لازم، آن اندک کتابخوانهای خریدار کتاب را حفظ کند دیگر برای مخاطب کتاب فرصت خطا کردن نیست که کتابی را بخرم و احتمالا آن را بپسندم! دیگر انتخاب یک کتاب فقط از طریق همان اشتراکگذاری عقاید و نظرات بدون بُعد تبلیغی امکانپذیر خواهد بود. ما باید قبول کنیم دنیا با اتفاقات اخیر دنیای تازهای خواهد شد و تنها کسانی دوام خواهند آورد که با شرایط جدید خود را تطبیق دهند.
«کتابخون» قرار است یکی از همین راهکارها در دنیای نوین باشد. ویروس کرونا بسیاری از اتفاقات ۱۰سال آینده را جلو انداخت و تمامی ما را بر آن داشته که در فرصتی اندک تصمیم به تغییرات عمده بگیریم. متاسفانه خیلی بیرحمانه هم این کار را کرده و خواهد کرد. ما باید خود را برای کره خاکی تازه آماده کنیم: دنیایی با سبک زندگی جدید و قواعد نوین در کسبوکار که صنعت نشر کتاب نیز از این موضوع مستثنا نیست. این تنها چیزی است که امروز قاطعانه میدانیم!