ضیافت شام با غولها
روزنامه هفت صبح | درباره یک عکس به یادماندنی از دهه هشتاد میلادی… میخواستم در مورد یک سوژه روز فرهنگی برایتان بنویسم که چشمم به این خاطره زیبا خورد؛ خاطرهای که طبق آن غولهای بزرگ سینما و ادبیات در دهه ۸۰ یعنی رابرت دنیرو، سرجیو لئونه و گابریل گارسیا مارکز از شوق شامخوردن با محمدعلی کلی سر از پا نمیشناسند و همه برنامههایشان را کنسل میکنند تا به ملاقات این اعجوبه بوکس جهان بروند که مطمئنا به اندازه نصف آنها هم نه سواد و دانش دارد و نه در عوالم هنرمندانه و روشنفکرانه بهسر میبرد.
او یک سوپراستار بزرگ جهان ورزش بود که امروزه به نظر میرسند دیگر در صحنه ورزش رو به انقراض هستند. سهسال دیگر لیو مسی و رونالدو هم خواهند رفت و فدرر و نادال هم بازنشسته خواهند شد تا تهمانده افسانههای دوران ورزشی نیز به پایان برسند. دوران سرگئی بوبکا، کارل لوئیس، سباستیان کو، الکسیف، سلیمان اوغلو، فادزائف، جان اسمیت، لبرون جیمز، کوبی برایانت، شوماخر و یوسین بولت. زوال غولهای ورزشی نیز از راه رسیده است. این خاطره زیبا را از دست ندهید و البته عکسی زیباتر.
جیانی مینا، خبرنگار و مجری تلویزیون ایتالیایی نوشت: زمانی که رابرت دنیرو برای بازی در فیلم سرجیو لئونه به نام «روزی روزگاری در آمریکا» به رم سفر کرده بود، با من تماس گرفت: «چطوری جیانی؟ امروز چیکارهای؟» من جواب دادم: «من امشب با محمدعلیام. میخوایم بریم شام بخوریم.»دنیرو از جایش پرید و گفت: «با کی؟ میگم یعنی با محمدعلی داری میری شام بخوری و به من نمیگی؟ منظورم اینه اون بت ابدی منه. جیانی من امشب برای شام باهاتون میام.»
بعد از مدتی من تماسی از سرجیو لئونه دریافت کردم و سرجیو که مقداری هم عصبانی بود بهم گفت که دنیرو باهات نمیتونه جایی بیاد چون میخوایم صحنهای مهم از فیلم رو تمرین کنیم. که من در جوابش گفتم من ارتباطی با این موضوع ندارم و فقط میخواستم با محمدعلی برم شام که دنیرو هم خواست با ما بیاید. در میان همان کلمات لئونه گفت: «چی؟ یعنی تو و رابرت میخواید با محمدعلی برید شام و چیزی به من نگفتید؟»
همچنین سرجیو هم خواست هرجوری هست به ما بپیوندد. وقتی آماده شدم و خواستم که خانه را ترک کنم، بازهم تلفن زنگ خورد و اینبار برنده جایزه نوبل ادبیات، گابریل گارسیا مارکز بود که به رم آمده بود تا با دنیرو و لئونه شام بخورد و تازه فهمیده بود که شام کنسل شده چون قرار شامی با محمدعلی گذاشته شده است.
آن شب ما همگی در Checco il Carrettiere جمع شدیم و یادم است که خانمها را یکطرف میز نشاندیم و خودمان طرف دیگر میز نشستیم. ما تمام بعدازظهر را درحال پرسیدن سوال از محمدعلی در مورد حرفه و مسابقاتش بودیم و او همهچیز را به ما گفت. من، دنیرو، مارکز و سرجیو لئونه سراپا گوش بودیم. انگار همگی دوباره پسربچه بودیم. جیانی مینا(خبرنگار و مجری تلویزیون) منبع: فیلمبازان