ماموریت سخت وزیر کشور

روزنامه هفت صبح، کمال بردبار| بحثهای رهبر انقلاب در مورد شیوه برخورد با ضعیفالحجابها میتواند بانی کاهش تنش در جامعه دوقطبی شده ایران امروز باشد. جامعهای که به خاطر وجود یک طبقه متوسط قوی و حجیم در شهرهای بزرگ، در مقابل برخی دستورهای رادیکال بنیادین و بگیر و ببندهای سختگیرانه در عرصه حجاب مقاومت میکند. داستان فقط به مهسا امینی و ماجراهای بعد ازآن برنمیگردد. از همان سال 87 و 88 این مقاومت را شاهد بودیم که گاه به تنشهای سخت اجتماعی نیز منجر میشد.
با طبقهای روبهرو هستیم که در اعتراضات خود از شیوههای مختلف رسانهای کمک میگیرند و انعکاس بلندی در سطح جهان نیز دارند. اما گرایشات رادیکال سنتی با نگاهی غضب آلود و از موضع بالا، خواهان اجرای قوانین سختگیرانه و برخوردهای تنش زا با این طبقه بودهاند. با روی کار آمدن دولت جناب رئیسی این نگاه به تدریج و با همراهی بخشهایی از دولت و مسئولین با قدرت تمام خودش را نشان داد.
این نگاه سختگیرانه را از مصوبات ستاد امر به معروف در برخی شهرهای بزرگ و همراهی قابل انتظار دادستانهای این شهرها و پشتیبانی امامان جمعه شاهد بودیم که همزمان و با بزرگ نمایی بیش از حد مسئله حجاب به تشدید فعالیتهای گشت ارشاد از سوی پلیس در تهران و شهرهای بزرگ منجر شد. یک همنوایی قابل انتظار که خب همان گونه که حدس زده میشد نتیجه بسیار بدی به بارآورد که دیگر گفتن دوبارهاش دلیلی ندارد.
دیروز در همین صفحه نوشتم که حتی بعد از سخنان رهبری، برخی از خطبا و روحانیون و تئوریسینهای رادیکال و مسئولین هنوز نمیتوانند خود را از ماجرای تاکید بنیادین و تمامیت خواهانه بر حجاب آن هم با مشخصات بنیادینش رها سازند. پیش از این هم از آقای هاشمی گلپایگانی به عنوان دبیر ستاد امر به معروف نقل شده بود که اگر چه رهبری گفتهاند حجاب اولویت مسئله کشور نیست اما در ستاد امر به معروف اولویت اول است. به هرحال یادداشت دیروز همشهری نشانهای بر تایید وجود این نگاه بود. آنجا که نوشته شده:
« جمعی از تحلیلگرهای متدین هستند که خیلی این حرف رهبری را نپسندیدند. گویی تصور کردند این حرف کوچک کردن مسئله حجاب است…با جماعتی مواجه شدم که میگفتند ما حرف رهبری را قبول نداریم اما چون ایشان را دوست داریم سمعا و طاعتا. بله تعبیر شیرینی است. چه بسا حق هم همین است. اما کافی نیست. افراد باید تلاش کنند منطق سخنان رهبری را بفهمند. اگر چنین شد میتوانند خود نیز راهبر باشند و رهبر را مدد دهند….»
جالبتر ازآن حرفهای سخنگوی ستاد امر به معروف بود که در گفت و گو با خبرآنلاین گفته: «کسی که ضعیفالحجاب، کم حجاب یا بد حجاب هست قطعا این طور نیست که بیدین و یا ضد انقلاب باشد. اما یکی از بحثها این است که کسی که کشف حجاب میکند چه میشود؟ خود رهبری در همین فرمایش تأکید میکنند که حجاب یک واجب شرعی است و باید همه رعایت کنند، ما نمیتوانیم یک قسمت از فرمایش رهبری را بگیریم و قسمت دیگر آن را رها کنیم.
بنابر این اگرچه باید مردم و مسئولان ضعیفالحجاب و یا بدحجابها را در دایره اسلام و نظام حفظ کنند و آنها را دختر خودشان بدانند و خارج نکنند، اما از سوی دیگر باید قاطعانه در برابر حرام اجتماعی همچون کشف حجاب بایستند و ذرهای خدشه بر وجوب حجاب نیاورند. یعنی فضا به این شکل نرود که کسی احساس کند باید در برابر کشف حجاب کوتاه بیاید.
وزیر کشور که مسئولیت بحث عفاف و حجاب را در کشور دارد در پاسخ سؤالی بعد از این فرمایش رهبری تأکید داشت که باید نسبت به قانونمداری توجه داشته باشیم و دستگاههای مسئول هم باید اقدامات خودشان را در این زمینه انجام بدهند…. معلوم است مسئله حجاب برای رهبری اهمیت دارد که میفرمایند همین که یک زن با حجاب در میدان قهرمانی ظاهر میشود تبلیغ حجاب است. به نظرم باید بتوانیم تقویت کنیم و اگر مطمئن باشیم که قانون را در کشور درست اجرا کنیم، اتفاقا دودستگی در کشور ایجاد نمیشود و زدگی هم ایجاد نمیکند.
مطمئن باشیم در خصوص خانمی که ضعیفالحجاب هم هست، اگر قانون باشد جلوی اقداماتی که افراد میخواهند رأسا اقدام کنند و منجر به درگیری شود را هم خواهد گرفت. رهبری در تیتر مسائلی که این جلسه به مسئله حجاب ورود کردند و به خاطر ضیق وقت جلسه و مباحث مهمی که مطرح میفرمودند، فرصت نشد که مفصل بیان کنند. اینکه ایشان نسبت به مسئله حجاب و عملکردها انتقاد داشته باشند را من نمیدانم؛ شاید هم انتقاد داشته باشند و در این جلسه مطرح نشد.
اما ایشان دو بعد را در این جلسه مطرح کردند؛ اینکه نباید به وجوب حجاب خدشه وارد شود را به عنوان یک اصل مطرح کردند و در کنار این هم فرمودند که شاید عدهای بخواهند تندروی کنند و اقدامات نادرستی انجام بدهند، کسی که ضعیفالحجاب یا بد حجاب است را خارج از دایره دین و انقلاب ندانید؛ اینها در راهپیماییها و جزو اقوام ما هستند و دارند در جامعه زندگی میکنند. رهبری فرمودند آنها ضعفی دارند و ما باید کمک کنیم و دستگاههای فرهنگی باید کار کنند. به نظرم رهبری در این فضا ورود نکردند که بخواهیم بگوییم نسبت به عملکردها اظهارنظر کردهاند.»
راستش در حرفهای سخنگوی این ستاد و احتمالادر ایدههای دیگر اعضای این ستاد، من نشانهای از این که شرایط خاص جامعه به لحاظ حکمرانی مد نظرشان قرار گرفته مشاهده نمیکنم. شاید این دوستان از همان طیفی هستند که در یادداشت همشهری به عنوان « تحلیلگرهای متدینی که خیلی این حرف رهبری را نپسندیدند» ذکر شدهاند.
شاید هم بدبین هستم. اما نکته اینجاست که همان طور که دیروز هم نوشته شد این سیاستهای فرهنگی دولت آقای رئیسی است. که مطمئنا بخشی از طبقات رادیکال سنتی طرفدار آن هستند و اکثریت روحانیت. اگر در دو سه روز گذشته گشت و گذاری در سایتهای اصولگرایان بزنید و کامنتها را زیر و رو کنید متوجه میشوید که داستان عمیقتر از این حرفهاست.
دولت آقای رئیسی که دولت پرتلاش و زحمتکشی هم هست نوعی گفتار تند اجتماعی را بیدار ساخته است. سخنان روز چهارشنبه رهبری راه حلی بود برای حفظ یکدستی و یا حداقل از هم نپاشیدن جامعه در مقابل گفتارهای افراطی متقابل. راهی که هم بتوان انقلابی بود و هم ایرانی و هم مذهبی. اما مقاومت در برابر این گفتمان چقدر خواهد بود؟ از این جا به بعد ماموریت سخت وزیر کشور آغاز خواهد شد.