نقد و بررسی بازی ویدئویی پرحاشیه «اتومیک هارت»

روزنامه هفت صبح، امیر پایدار | استودیوهای ناشناخته، گاهی دست به ساخت بازیهای بزرگ و جاهطلبانهای میزنند و درنهایت عنوانی منحصر بهفرد را در اختیار گیمرها قرار میدهند. استودیوی روسی Mundfish هم یکی از این توسعهدهندگان است که با معرفی بازی Atomic Heart در این وادی قدم گذاشت.
عنوان شوتر اول شخصی که از همان نمایشهای ابتدایی رگههای بازیسازی اروپای شرقیاش نمایان بود و در فلسفه طراحی، با یادآوری آثار اتمسفریک محبوب و با تاکید بر ستینگی منحصر بهفرد، همچون یک قمار بزرگ به نظر میرسید. عنوانی که در نبود شوترهای داستانمحور، میخواهد برای خود اعتباری کسب کند. تلاشی که هرچند پتانسیل بالایی دارد اما با بررسی جوانب مختلف آن متوجه میشویم که در بسیاری از زمینهها نتوانسته عملکرد لازم برای تبدیل شدن به یک بازی بینقص را از خود به نمایش بگذارد.
اتفاقات اتومیک هارت در محوطه تاسیسات 3826، مهمترین مرکز تحقیقات علمی اتحاد جماهیر شوروی دنبال میشود. در سال 1936، دانشمندی با نام دیمیتری سچنوف، یک ماژول قابل برنامهریزی مایع به نام پلیمر را اختراع کرد، مادهای که باعث پیشرفتهای تکنولوژیکی عظیم در زمینههای انرژی و رباتیک در اتحاد جماهیر شوروی شد و مردم را عملا از طبقه کارگر خارج کرد.
از اولین لحظه که پیش درآمد اتومیک هارت شروع میشود، فضا ناگزیر یادآور بایوشاک اینفینیت است. شهر معلق در هوا، دژاوویی از کلمبیای خلق شده توسط کن لویین، خاطرات شگفتانگیز ۲۰۱۳ را برایتان تداعی میکند. با اینکه شخصا با ریتم به شدت کند در فصول افتتاحیه بازیها مخالفم اما افتتاحیه اتومیک هارت رسالت خود را بهخوبی انجام میدهد. ستآپ بینظیری که با وسواس تدارک دیده شده و مخاطب را با متانت با این تاریخ جایگزین و دنیا منحصر بهفرد آشنا میکند.
عجیب نیست که خیلی زود مجذوب این فضا شوید و با اینکه هر فریم به شدت یادآور شاهکار ایرشنال گیمز است؛ اما روایت محیطی اغراقآمیز و انتقادی بازی، کمی یادآور ولفنشتاینهای ماشین گیمز هم هست. آنجا مانور روی نازیسم و ایدههای افراطی بود و اینجا نوک پیکان متوجه بلندپروازیهای نافرجام کمونیستی است که خیلی زود نویسندگان بازی با دیالوگ دقایق ابتدایی P3 درباره چین، بر این باور صحه میگذارند.
متاسفانه این نوع روایت، کمکم و در ادامه روند داستان، رنگ میبازد. چه حیف که نگاه انتقادی داستان جای خود را به کلیشههای منافع شخصی و عطش قدرت میدهد. اتومیک هارت سعی دارد تا با معرفی انگیزههای شخصیت منفی، پرداخت بهتری از او داشته باشد که با تغییر آنتاگونیست داستان، این مهم میسر نمیشود. بدتر آنکه P3 به هیچ وجه جذابیتهای یک قهرمان عنوانی داستانمحور را ندارد و دیالوگهای رد و بدل شده بین او و چارلز، بچگانه و فاقد جذابیت است.
شوخیهای لوس، بددهنی بیمورد و صحبتهای بیارزش تا آنجا که آرزو میکنید کاش پروتاگونیست بازی لال بود! جدای از رذالتهای شخصیتی، P3 در میدان مبارزه اما یک سرباز کارکشته با تواناییهای بالاست. کامبت اتومیک هارت به سه بخش استفاده از اسلحه سرد، اسلحه گرم و به کارگیری از قدرتهای پلیمری تقسیم شده که روی دست چپ P3 تعبیه شده است.
این سه مورد، سه ضلع مثلث اکشن اتومیک هارت را ساختهاند که انصافا خوب از کار در آمده. برخی از سلاحهای گرم، از فشنگ رایج استفاده نمیکنند و اساس کارکرد آنها با انرژی دستکش شماست که در طول زمان شارژ میشود. تصمیم اینکه چگونه توازن را بین گزینههای مختلف برای هر مبارزه برقرار کنید، باعث شده تا استراتژی نبردها متفاوت باشد.
بازی همواره مخاطب را به گشتوگذار ترغیب میکند. با به دست آوردن منابع بیشتر و بلوپرینت اسلحه، میتوان سلاحهای جدیدی را کرفت کرد. این انگیزه موجب شده تا بهزودی خود را گرفتار در دام اعتیاد گشتوگذار هر چه بیشتر در محیط و لوت کردن منابع بیشتر بیابید. ارتقای اسلحه برای پیدا کردن قابلیت تجهیز به اتچمنتهایی با عناصر مختلف، لذت بینظیری دارد.
حال این را ترکیب کنید با یکی از تواناییهای دست چپ که پلیمری را روی دشمنان پمپاژ میکند. این همان جادوی مبارزات داینامیک است که پیشتر راجع به آن صحبت شد. جادویی که تا انتهای بازی جذابیت خود را حفظ میکند و اکشنها را یک لحظه هم از نفس نمیاندازد.
هر رویارویی در چند ساعت، کلاس جدیدی از دشمنان را معرفی میکند که هر کدام نقاط ضعف خود را دارند و میتوان با اسکن کردن آنها، به این موراد واقف شد. البته که اگر اصرار بر آپگرید چند مورد خاص و استفاده مداوم از روشهای تکراری داشته باشید، اواخر بازی ممکن است P3 کمی بیش از حد قدرتمند به نظر برسد.
شاید این تکرار، هیجان مبارزات را بکاهد ولی ابدا از لذت اکشن بازی کاسته نمیشود. به راستی سازندگان در این مورد سنگ تمام گذاشتهاند و جز کلاسی از دشمنان که تنها نقطه ضعف آنها سلاح سرد است، مشکلی نخواهید داشت. برای مخاطب تنها مشکل این بخش کنترل تاریخ مصرف گذشته اتومیک هارت است.
ساختار جهانباز اتومیک هارت چندان که فکر میکردیم بد از کار در نیامده. با اینکه همه رویاروییها با دشمنان را در بخشهای جهانباز باید نادیده گرفت اما فعالیتهای فرعی بازی چندان آزاردهنده نیستند. اگر بهترینهای شوتر اول شخص را در ذهن دارید، باید گفت این بازی بایوشاک ۴ نیست. اپیزود دیگری از هلف لایف هم نیست.
حتی اتومیک هارت لحظهای جز شاهکارهای بیتکرار شوتر اول شخص هم نیست اما با مجموعهای از پتانسیلهایی روبهرو هستیم که از برخی جهات، آنطور که باید و شاید از آن استفاده نشده است. بازی که میتوانست به مراتب از وضعیت فعلی که در آن گرفتار شده، عملکرد بهتری را نمایش دهد اما نهایتا با وجود بسیاری از لحظات لذتبخش در این مسیر موفق نبوده.
شرح عکس: از دید گرافیک و طراحی محیط شاهد عملکرد خوبی هستیم.