ماجرای عجیب قتل دختری به نام گابریل

روزنامه هفت صبح، رامتین لطیفی | همه نزدیکان و آشنایان برایان لاندری و گابریل پتیتو، زوج ۲۲ساله اهل لانگ آیلند نیویورک، برای عشق ناب و واقعی در این روزگار یک مثال مناسب داشتند و آن مثال رابطه نزدیک و عاشقانهای بود که بین این دو نفر جاری است. برایان و گابریل که به گواه عکسهای منتشر شده در حسابهای اینستاگرام و ویدئوهای به اشتراک گذاشته شده در کانال یوتیوبشان دوران شیرین نامزدی خود را سپری میکردند، تصمیم گرفتند پیش از ازدواج خود یک ون مجهز و مناسب اجاره کنند و پا به پای هم به سفر هیجانانگیز ۴ماههای بروند و در خلال این سفر از تمامی پارکهای طبیعی و ملی آمریکا دیدن کنند و در نقطه آخر به نیویورک بازگردند و رابطه خود را رسمی کنند. سفر آنها اما همانطوری که انتظار داشتند و پیشبینی میکردند پیش نرفت و آبستن حوادث و اتفاقاتی بود که رفته رفته پای پلیس، افبیآی و رسانهها را به ماجرا باز کرد.
۱۱ تیر: برایان و گابریل با کولهپشتی و وسایل مورد نیازشان برای سفر، سوار ون سفید اجارهای خود شدند و نیویورک را به قصد آغاز سفری ۴ماهه ترک کردند. آنها در این سفر دوربین و وسایل ابتدایی فیلمبرداری نیز به همراه داشتند و تصمیم گرفته بودند از مشاهدات خود در این پارکها، فیلمهای کوتاه مستندی به منظور انتشار در حساب اینستاگرام و یوتیوب خود بسازند. از همان ابتدا گابریل که برای این سفر شور و هیجان بیشتری نسبت به برایان داشت، علاوه بر شبکههای اجتماعی، برای اعضای خانواده و دوستانش نیز عکس و فیلم از مناظر دیدنی میفرستاد.
۲۱ مرداد: گابریل عکسی از خود در حساب اینستاگرامش منتشر کرد که زیر یک طاق در پارک ملی آرچیز ایالت یوتا نشسته است و در شرح آن اشاره کرد که این عکس مربوط به ۴ روز پیش است. گابریل در این عکس لبخندی به لب دارد که نشان از رضایت او و لذتی است که از این سفر میبرد. در میان گزارشهای پلیس یوتا، گزارشی به چشم میخورد که زمان آن مربوط به چند ساعت بعد از انتشار این عکس توسط گابریل است.
مامور پلیس در گزارش خود اشاره کرده است که یک ون سفید با سرعت غیر مجاز در جاده در حال حرکت بود و شواهد نشان میداد راننده وضعیت عادی ندارد و این ماشین پس از برخورد با جدول کنار جاده به زنجیر ورودی جاده فرعی اصابت و از شدت ضربه آن را پاره کرد. از این رو پلیس این ون را متوقف و سرنشینان آن را پیاده میکند. برایان به پلیس میگوید که پس از سوار شدن به ون با کفشهای گِلی و کثیف، با گابریل دعوایش میشود و از شدت عصبانیت از کوره در میرود و کنترل ماشین را از دست میدهد.
گابریل نیز به پلیس اطمینان میدهد که مشکل مهمی بین این دو نفر وجود ندارد و آنها در یک رابطه عمیق عاشقانه و سفری مشترک هستند که به زودی به ازدواج ختم خواهد شد. اما مامور پلیس که وضعیت برایان را آشفتهتر از این حرفها ارزیابی میکند قانع نمیشود و به گابریل میگوید امشب را به تنهایی در ون بخوابد و برایان را همراه خود به هتلی میبرد که تحتالحفظ تا روز بعد در آنجا بماند و آتش خشمش فروکش کند.
۲۸ مرداد: گابریل و برایان یک ویدئوی ۸دقیقهای با عنوان «زندگی در ون؛ شروع ماجرای سفر ما» در کانال یوتیوبشان منتشر میکنند. این زوج در این ویدئو لحظات مختلفی از اتفاقات روزی که با هم گذراندند را به تصویر کشیدند. سنگنوردی، خنده و شوخی با یکدیگر، لحظات عاشقانه و توضیحاتی در مورد آفتاب سوزان یوتا که تمام شکلاتهایشان را آب کرده است در این ویدئو به چشم میخورد. گابریل در قسمتی از این ویدئو با هیجان و خنده میگوید «من عاشق این ون هستم».
۲ شهریور: گابریل از طریق فیستایم با پدر و مادرش تماس تصویری میگیرد و ضمن تعریف از خاطرات سفر خود به یوتا، به آنها اطلاع میدهد که امروز یوتا را به مقصد پارک ملی تتون در وایومینگ ترک خواهند کرد. پس از این تماس تصویری چند پیام میان گابریل و مادرش رد و بدل میشود و در پایان نیز گابریل یک عکس از خود را در حساب اینستاگرامش به اشتراک میگذارد.
۶ شهریور: نینا آنجلو که برای صرف ناهار به همراه نامزدش به رستوران تکسمکس وایومینگ رفته بود، درست میز کناری گابریل و برایان را برای نشستن انتخاب میکند. به شهادت نینا، آثاری از اشک و لرزیدن از روی ترس را میشد روی صورت و بدن گابریل مشاهده کرد و در مقابل رفتار برایان نشان از خشم و عصبانیتی عمیق داشت به طوری که چند بار از جای خود برخاست و با کوبیدن پاهایش به زمین به بیرون رستوران رفت و دوباره بازگشت.
۹ شهریور: به گزارش پلیس نیویورک آخرین پیام از گوشی تلفن همراه گابریل به پدرش میرسد. گابریل در این پیام کوتاه به پدرش اطلاع میدهد وارد منطقهای خواهد شد که احتمالا اینترنت و آنتن موبایل در آن قطع است.
۱۱ شهریور: برایان به تنهایی و با ون سفید به خانه پدر و مادر خود بازمیگردد.
۲۰ شهریور: با گذشت ۱۰ روز از آخرین تماس گابریل با خانوادهاش، آنها تصمیم میگیرند که پلیس نیویورک را در جریان قرار دهند. پلیس که برای انجام تحقیقات اولیه به سراغ پدر و مادر برایان میرود، مشاهده میکند که همان ون سفید در پارکینگ این خانه قرار دارد و برایان به تنهایی از سفر بازگشته است. پلیس درباره گابریل و سرنوشتش از برایان سوال میپرسد اما او اصرار میکند که تنها در حضور وکیلش به سوالهای پلیس پاسخ خواهد داد.
۲۶ شهریور: با کمک وکیل خانوادگی برایان، او از مظان اتهام خارج شد و پلیس شواهدی که به آنها اجازه بازجویی از برایان را بدهد در اختیار نداشت. از این رو خانواده گابریل نامه پر سوز و گدازی خطاب به برایان و خانوادهاش نوشتند و از آنها خواستند حال و شرایط آنها را درک کنند و مبتنی بر نوع دوستی و انسانیت به آنها کمک کنند تا هر چه زودتر از سرنوشت دخترشان خبردار شوند. پس از انتشار این نامه در رسانهها، خانواده برایان با پلیس تماس گرفتند و اعلام کردند که نه تنها از سرنوشت گابریل خبری ندارند بلکه ۳ روز است که هیچ خبری از برایان هم ندارد و او نیز گم شده است.
۳۰ شهریور: دو گزارش از قتل دو زن با اسلحه در پارک ملی تتون وایومینگ به پلیس میرسد. البته هویت هر دو زن شناسایی میشود و مشخص میگردد که هیچکدام از اجساد متعلق به گابریل نبوده اما این کشف احتمال قتل او را نیز تقویت میکند. از این رو نیروهای پلیس به همراه ماموران افبیآی ظرف ۳ روز دو بار تمام نقاط پارک ملی تتون که بالغ بر ۹ هزار هکتار است را به امید یک سرنخ جستوجو کردند. سرانجام یک جسد که احتمال میرود متعلق به گابریل باشد پیدا میشود.
۱ مهر: افبیآی تایید میکند که جسد متعلق به گابریل است و به دلیل متلاشی شدن آن، تعیین زمان دقیق مرگ امکانپذیر نیست اما بین ۳ تا ۴ هفته از زمان مرگ او میگذرد.
۳ مهر: بررسیهای افبیآی نشان میدهد که در این روز از کارت اعتباری برایان استفاده شده است اما محل استفاده از آن غیرقابل شناسایی است و تنها میتوان اطمینان داشت که این محل در ایالت وایومینگ قرار دارد.
۲۱ مهر: تحقیقات منتشر شده توسط افبیآی نشان میدهد گابریل به قتل رسیده است و قاتل گردن گابریل را با دست فشرده و او را خفه کرده است. هنوز از سرنوشت برایان خبری در دست نیست و جستوجوها برای یافتن او یا سرنخ دیگری از این پرونده ادامه دارد.