اردوغان از جان بالکان چه میخواهد؟

روزنامه هفت صبح | اردوغان سالهاست که رویای حضور در بالکان را در سر میپروراند. برای او این حوزه از اروپا مانند بخشی از ترکیه سهم کشورش به حساب میآید و اردوغان از بیان این امر ترسی ندارد. در سالهای اخیر آنکارا هزینه زیادی را صرف ساخت مساجدی با معماری مرسوم عثمانی در کشورهای عضو بالکان کرده است که باعث شده اروپاییها زنگ خطری را بابت خیالات اردوغان برای این کشورها احساس کنند.
نیولاینز مگزین در گزارشی به ریشههای تاریخی این میل پرداخته و مینویسد: در پایان قرن چهاردهم، سرزمینهای جنوب شرقی اروپا تحت تسلط امپراتوری عثمانی قرار گرفت. دو قرن بعد، در زمان سلطان سلیمان اول، نیروهای عثمانی با پیروزی به مرکز اروپا پیشروی کردند، اما در سال ۱۵۲۹ در پی محاصره ناموفق وین، عقب نشستند. این نقطه اوج گسترش عثمانی بود.
در قرون بعد، استانبول همچنان بازیگران اصلی صحنه بینالمللی بود. با این حال، با ظهور سایر قدرتهای اروپایی و رشد ناسیونالیسم، بنای متعالی خود را در معرض تهدید قرار داد. این امر به ویژه پس از شکست از روسیه (۱۷۶۸) و فرانسه (۱۷۹۸) احساس شد. در قرن نوزدهم، دولتمردان پاریس، لندن، برلین و مسکو با استفاده از آنچه که آنها «مسئله شرق» نامیدند، در مورد از بین رفتن حکومت اسلامی بیمار و مناطق مورد توجه استراتژیک بحث میکردند.
مهار ناموفق یک ایدئولوژی
مصطفی کمال آتاتورک در سال ۱۹۲۳ جمهوری ترکیه را تأسیس کرد. آتاتورک مصمم به دفن گذشته عثمانی و مدرن سازی (بخوانید: غربی شدن) دولت-ملت جدید بود و در همین راستا خلافت را لغو کرد. کمالیسم بر تغییر موضوعات شاهنشاهی تمرکز کرد و از اسلام و امپراتوری به شهروندان یک دولت ملی سکولار و غربی متمرکز شد. به عنوان بخشی از این جهت گیری ایدئولوژیک جدید، جمهوری همچنین به دنبال روابط خوبی با غرب بود. به طور کلی، این امر در طول جنگ سرد و پس از آن ادامه داشت.
در واقع، این نوستالژی تا حدی مهار شد که نئوعثمانیسم به یک ایدئولوژی تبدیل شده است، در عرصههای قدرت بیان میشود و در سیاست خارجی نقش ایفا میکند. تلاش برای«کشف مجدد ماهیت و تجدید آن» در طول جنگ سرد توسط متفکران مختلفی از جمله مارکسیستهایی که قصد داشتند گذشته عثمانی را در بحثهای خود علیه امپریالیسم غربی به کار گیرند، انجام شد. با این حال، این ناسیونالیستها و اسلام گرایان محافظه کار بودند که به طور موثر نوستالژی پس از امپراتوری را بسیج کردند.
در سال ۱۹۸۰، پس از یک دهه جنگ داخلی نزدیک بین چپ و راست، ارتش کودتای خشونت آمیزی انجام داد و سنتز ترکی-اسلامی را به عنوان وسیلهای برای ایجاد اتحاد در کشور تبلیغ کرد. در اواخر این دهه، مقامات بر روابط ترکیه با همسایگان مسلمان خود تأکید کردند. این امر به ویژه با پایان جنگ سرد آشکار شد. در سال ۱۹۸۹، اوزال با توافق برای پذیرش مسلمانان بلغاری که تحت تعقیب رژیم کمونیستی بودند، موافقت کرد.
آنکارا همچنین به سرعت استقلال بوسنی و هرزگوین را در سال ۱۹۹۲ به رسمیت شناخت.برخی گروهها اغلب به عنوان جایگزینهای معتدل برای تأثیرات سلفی و وهابی در ترکیه مورد استقبال قرار گرفتند. برجستهترین این گروهها جنبش گولن بود. این جنبش که یک شبکه مذهبی-سیاسی است و توسط مبلغ ترک فتحالله گولن اداره میشود، درباره افتخارات اسلام و گذشته عثمانی تبلیغ میکرد.
اردوغان در انتظار بازگشت به عصر طلایی
حزب عدالت و توسعه که ترکیبی از محافظه کاران، ناسیونالیستها و اسلام گرایان است، نوستالژی عثمانی را برای قرن ۲۱ اقتباس کرد. در دهه اول حکومت آنها، نئوعثمانیسم آنکارا با ادامه سیاست قدرت نرم اوزال خود را نشان داد. حجم تجارت بین ترکیه و کشورهای جنوب شرقی اروپا از ۵/۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۲ به بیش از ۱۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۶ افزایش یافت.
جنبش گولن برای ارتقای ایدئولوژی ناسیونالیستی ترک-عثمانی خود در بالکان از طریق مدارس، مساجد و رسانهها همکاری نزدیکی با آنکارا داشت. فیلمها و سریالهای تلویزیونی ترکی با علاقه از کوزوو تا بلغارستان مورد استقبال قرار گرفت.در سال ۲۰۰۹، احمد داوود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه دیدگاه خود را درباره روابط بین آنکارا و بالکان بیان کرد. وی به حضار گفت: هدف سیاست خارجی ما ایجاد نظم در جاهای مختلف خاورمیانه از جمله بالکان و قفقاز است.
وی افزود: این مناطق در آینده با ترکیه به عنوان مرکز سیاست جهانی روبهرو خواهند شد. داوود اوغلو برچسب «نئون-عثمانی» را رد میکند. با این حال، سخنرانی او با نوستالژی همراه بود. چرا که منطقه بالکان در قرن ۱۶ مرکز سیاست جهانی شد و این عصر طلایی بالکان بود.حال به نظر میرسد، برخی از اتباع سابق عثمانی تلاش دارند که به دوران اقتدار این امپراطوری بازگردند و آن را زنده کنند.