۱۰ نکته عبرتآموز اقتصادی سال ۱۳۹۹
روزنامه هفت صبح، آرش پورابراهیمی | سال ۱۳۹۹ برای اقتصاد ایران سالی ناخوشایند بود که نباید به آن عادت و البته نباید آن را هم فراموش کرد. رشد منفی (۹ ماهه نخست سال)، تورم سی و چند درصدی، کاهش تعداد مشاغل، کاهش دوباره ارزش پول ملی و فراز و فرود شاخص بورس هرچند هیچ کدام دلگرمکننده نیستند اما اتفاقا تلاش برای فراموشی آنچه امسال گذشت احتمالا تکرار آن را افزایش خواهد داد.
* یک: جان که میدادم
اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۹ همچون دیگر بخشهای کشور به شدت تحت تاثیر شیوع ویروس کرونا بود. این درحالی است که انتظار میرفت امسال اقتصاد ایران بهطور کامل از رکود خارج شود و پس از دو سال برای نخستین بار در هیچ فصلی از سال رشد اقتصادی منفی نداشته باشد. رشد اقتصاد ایران در بهار و تابستان امسال به ترتیب منفی ۲.۷ درصد و منفی ۰.۷ درصد بود. البته اقتصاد ایران در فصل پاییز کمی رشد کرد (۰.۲ درصد) اما رشد ۹ ماهه نخست امسال منفی یک درصد بوده است.
* دو: پیرمرد و دریا
همانطور که انتظار میرفت بخش خدمات، بزرگترین قربانی ویروس کرونا بود. امسال این بخش بیش از سه درصد کوچک شده اما رشد بخش صنعت و کشاورزی مثبت بوده است. بخش صنعت پس از رشد منفی ۹.۹ درصدی در سال ۱۳۹۷ و منفی ۱۴.۵ درصدی در سال ۱۳۹۸، امسال دوباره رشد مثبت را تجربه میکند. بخش کشاورزی هم امسال سه درصد رشد کرده است. بیشترین رشد در بخش کشاورزی مربوط به ماهیگیری است که تاکنون رشدی ۱۷.۵ درصدی را تجربه کرده است.
* سه: تا بینهایت و فراتر از آن
قطعا این تیتر بدبینانه است اما در میان آمار و ارقام مربوط به نرخ تورم به سختی میتوان حتی دلخوشیهای کوچکی را یافت. اوایل امسال بود که رئیس بانک مرکزی از نرخ تورم ۲۲ درصدی به عنوان هدف بانک مرکزی برای سال ۱۳۹۹ نام برد. همان زمان هم نوشتیم که این هدف احتمالا تحقق نخواهد یافت اما بانک مرکزی باید به سازوکار تعیین شده برای مهار تورم متعهد بماند. حالا در پایان سال میتوان گفت نرخ تورم با هدف بانک مرکزی فاصله بسیاری دارد.
نرخ تورم سالانه ۳۴.۲ درصد است و البته باید توجه داشت که نرخ تورم نقطه به نقطه ۴۸.۲ درصد است. یعنی به طور متوسط کالاها و خدمات نسبت به یک سال پیش، بیش از ۴۸ درصد گرانترند. نرخ تورم از مرداد امسال تاکنون روند افزایشی داشته و آخرین باری که تورم نقطه به نقطه به ۴۸ درصد رسیده بود، به تیر ۱۳۹۸ باز میگردد. از فروردین سال ۱۳۹۸ تاکنون میانگین نرخ تورم ایران معادل ۳۴ درصد بوده است در حالی که به طور تاریخی (چند دهه اخیر) متوسط نرخ تورم ایران حدود ۱۹ درصد بوده است. یعنی نرخ تورم تقریبا ۸۰ درصد بیشتر از متوسط تاریخی آن است. مهار تورم نیازمند ارادهای جدی و اجماع در میان نهادهای تصمیم گیر کشور است، چیزی که به سختی میتوان نشانههایی از آن را یافت.
* چهار: شغلهای از دست رفته
پاییز سال ۱۳۹۸ حدود ۲۴.۴ میلیون شغل در اقتصاد ایران وجود داشت اما حالا تعداد مشاغل موجود در اقتصاد به کمتر از ۲۳.۴ میلیون شغل رسیده است؛ یعنی حدود یک میلیون شغل در اقتصاد ایران از بین رفته. مشارکت اقتصادی هم کاهش یافته به طوری که از جمعیت فعال کشور یا به بیان دیگر جمعیت افرادی که شغل دارند یا دنبال کار میگردند، یک و نیم میلیون نفر کاسته شده است.
* پنج: از راه رسیدن و بازگشتن
ابتدای سال ۱۳۹۹ شاخص کل بازار سهام تهران حدود ۵۰۰ هزار واحد بود و سپس سالی دیوانهوار در بازار سرمایه آغاز شد. شاخص کل حتی از دو میلیون واحد هم فراتر رفت و به همان نسبت هم تقریبا از همه جا کارشناس بازار سهام و سبدگردان سبز میشد. تعجبی هم ندارد که چنین رشد چشمگیری پای بسیاری از سرمایهگذاران خرد را هم به بازار سهام باز کرد. البته صعود خیرهکننده با افت قابل توجهی هم همراه شد و شاخص کل اکنون حدود یک میلیون و ۲۰۰ واحد است.
* شش: دقیقا طبق پیشبینیها
کارشناسان دیروز بازار سرمایه که بازار «دقیقا طبق پیش بینیهای» آنها پیش میرفت حالا به کارشناسان رمزارزها تبدیل شدهاند. جای تعجبی هم ندارد، این بار بیتکوین به عنوان مهمترین رمزارز در رشدی اعجابانگیز حتی مرز ۵۰ هزار دلار را هم پشت سر گذاشته است. اگر تصور میکنید که سرمایهگذاران خرد بابت آنچه در بازار سهام گذشت درس گرفتهاند، ریسکهای مربوط به سرمایهگذاری را بهتر میبینند و دیگر به افرادی که با اطمینان پیشبینی اقتصادی ارائه میدهند اعتماد نخواهند کرد، احتمالا از شور و شوق شکل گرفته برای خرید رمزارزها غافلید.
* هفت: عادت نکنیم
ترسناکتر از آنچه بر رشد اقتصادی و نرخ تورم ایران در سال ۱۳۹۹ گذشت، این بود که از آمار چندان غافلگیر نشدیم. انگار به رشد منفی یا بسیار پایین و تورم ۳۰ درصدی عادت کردهایم. عادت کردن به این وضعیت میتواند هر سیاست اصلاحی را به شکست بکشاند. سیاستگذاران اول از همه باید بر غیرطبیعی بودن شرایط فعلی تاکید کنند و سپس به جامعه بقبولانند که حاضرند به هر قیمتی تورم را مهار و رشد را به اقتصاد بازگردانند. سیاستهای پولی و مالی اصلاحی زمانی میتوانند نتیجه بخش باشند که فعالان اقتصادی باور کنند که این سیاستها دائمی است و قرار نیست دوباره همه چیز خیلی زود به روال ناکارآمد سابق بازگردد.
* هشت: جان سخت
اگر هفت مورد قبل را خواندهاید و اکنون برایتان سوال پیش آمده که چگونه بهرغم همه این موارد ناخوشایند، کشور همچنان با ثبات باقی مانده، شما در این پرسش تنها نیستید. نیال فرگوسن، استاد تاریخ استنفورد، تقریبا یک ماه پیش گفت: «یکی از مواردی که من نمیتوانم پاسخی برایش بیابم این است که نظام سیاسی در ایران چطور هنوز پابرجاست؟» فراموش نکنیم که ایران به طور همزمان با شدیدترین تحریمهای اقتصادی تاریخ مدرن و بزرگترین اپیدمی یک سال اخیر دست به گریبان بود و هر طوری که بود (با همه هزینههایی که تاکنون برشمردیم) حداقل در برابر آن سر پا ماند.
* ۹: روزگاری جنگی در گرفت
سیاست فشار حداکثری دولت دونالد ترامپ شکست خورد. نهتنها ایران تسلیم نشد بلکه حتی هیچ کدام از اهداف فرعی سیاست فشار حداکثری هم تحقق نیافتند. البته آنچه طی این دوران بر اقتصاد و جامعه ایران گذشت بسیار سخت بود اما حداقل میتوان امیدوار بود که ایده استفاده از فشار شدید برای تسلیم کردن ایران دیگر برای مدتها مورد استفاده قرار نگیرد. ویکتور دیویس هانسن، تاریخدان آمریکایی، اعتقاد دارد که اصلیترین عامل آغاز جنگها فقدان بازدارندگی است. دولتمردان ایران اگر میخواهند که در آینده جنگ اقتصادی دیگری علیه ایران روی ندهد، چارهای جز ایجاد بازدارندگی اقتصادی ندارند.
* ۱۰: خورشید باز طلوع میکند
با همه آنچه گفته شد هنوز میتوان به سال جدید امیدوار بود. دولت تازه در آمریکا بالاخره راهی برای تعامل با دولت فعلی یا آتی ایران خواهد یافت. صادرات نفت ایران به سطح پیش از تحریمها نزدیک خواهد شد و منابع مالی آن به کشور باز خواهند گشت. واکسیناسیون علیه ویروس کرونا هم سال آینده احتمالا سرعت بیشتری به خود خواهد گرفت و بسیاری از فعالیتهای اقتصادی با خیال آسودهتری از سر گرفته خواهند شد. اینها مرهمی خواهد بود بر اقتصاد و انتظارات فعالان اقتصادی و در نتیجه میتوان امیدوار بود که اقتصاد ایران دوباره در مسیر رشد پایدار قرار بگیرد.