جنس ایرانی میخریم، چشم اما...

روزنامه هفت صبح، سیامک رحمانی | یکی از صحبتهای پرکاربرد این روزها، استفاده از جنس ایرانی است. همان که سالهاست شعار «ایرانی، ایرانی بخر» را برایش ساختهایم و حالا بیشتر از همیشه به گوش میرسد. نیاز به توضیح هم ندارد که وقتی کالای خارجی سخت و گران به دست مصرف کننده داخلی میرسد و وقتی اوضاع اقتصادی خراب است، یکی از شعارهای دولت ترغیب کردن مردم به استفاده از کالای ایرانی خواهد بود.
اما به شخصه باید اعتراف کنم که هنوز اشتیاقی برای استفاده از کالای ایرانی پیدا نکردهام. صدایم از جای گرم در نمیآید و معلوم است که بخش عمده مصارف زندگیام مثل همه محصولات داخلی است. اما نه همه کالاهای ایرانی که استفاده میکنم وضعیت ایدهآلی دارد و نه بقیه جذابیت آن را دارند که خودشان را به چشم بکشند. در بسیاری از سایتهای فروش کالا اگر دیده باشید، یکی از تعابیر پرکاربرد این است که «همین که کالای ایرانی استفاده میکنیم جای شکرش باقی است» یا «خیلی خوب است که به عنوان کالای ایرانی چنین محصولی ساختهاند».
اما در کنار اینها به همین اندازه و بیشتر هم با این تعابیر مواجه میشویم که «خب جنس ایرانی است، چه انتظاری دارید؟!» داشتم میگفتم که شخصا (البته معمولا) با وجود همه دلایلی که رای به مصرف کالای ایرانی میدهند، به مصرف این کالا رغبت پیدا نکردهام. دلایلش برای خودم ساده است. این که ما میخواهیم همه کالاها را خودمان تولید کنیم و جامعه را به استفاده از آنها تشویق کنیم، به تولید سبد متنوعی از کالاهای مرغوب منجر نمیشود.
کالای ایرانی اگر کیفیت داشته باشد، نیاز به تبلیغ ندارد. مثلا شنیدهاید بگویند هموطن برنج ایرانی بخر و برنج خارجی مصرف نکن؟ نه. چون برنج ایرانی کیفیتش برای ایرانیها مطلوب و تایید شده است و نیازی به هیاهو ندارد. زعفران و فرش ایرانی هم همین است. کالاهای بسیار دیگری هم هست. اما در کنار اینها خودروی داخلی را در نظر بگیرید. خودرویی که مصرفکننده ایرانی بابتش مبلغ گزافی میپردازد و هنوز کیفیت لازم را ندارد و جانش هم در خطر است.
خودروسازی مثال است و میتوان آن را به اغلب صنایع داخلی تعمیم داد. از پوشاک و ابزارآلات و لوازم خانگی تا لوازم الکترونیکی و همه چیز و همه چیز. یعنی این همه صنعت اغلب پرهزینه را راه انداختهایم تا مردم شغلی داشته باشند و نانی بخورند و در عوض یک ملت مجبورند از کالای کمکیفیت داخلی استفاده کنند. صنایعی که در اول راه تولید ماندهاند و به آنچه لازم است نرسیدهاند. شاید بگویید خب چه باید کرد. سوال پیش پاافتادهای است و مدیران جوابش را میدانند اما حاضر نیستند مسیر منطقی و عقلانی را بروند.
مسیر منطقی هم این است که مثل همه دنیا، مثل همه کشورها، ما هم زور و سرمایه و نیروی انسانیمان را صرف صنایعی کنیم که پتانسیلاش را داریم و میتوانیم در آنها حرفی بزنیم. این هم شامل همه چیز نیست. ما لابد در صنایع غذایی میتوانیم به مقدار زیادی خودکفا باشیم و حتی با ارتقای صنعت بستهبندی کشورهای همسایه و دور و نزدیک را تغذیه کنیم. در فرش و پتروشیمی و برخی صنایع سلولزی هم حتما همین اوضاع را داریم.
اما اصرار برای استفاده از پوشاک ایرانی، بدون اهمیت دادن به کیفیت آن، بیاحترامی به مصرفکننده ایرانی است. ترکیه توانسته صنایع پوشاکش را به وضعیت مطلوبی برساند و ایرانیها هم از پوشاک ترک استقبال میکنند. ما هم میخواهیم مردم لباس ایرانی بپوشند و حتی صادرش کنیم، اما در شرایطی که داریم و با محصولی که عرضه میکنیم، جز با بستن راه صادرات و گرانتر شدن البسه خارجی، این خواسته شدنی نیست.
ما تا کی باید انبوهی از یخچال و تلویزیون و دیگر لوازم زندگی را به رقابت با جنس درجهیک خارجی بفرستیم در حالی که قابل مقایسه نیستند. بپذیریم که ما که کرهجنوبی نیستیم. ژاپن و چین هم نیستیم. کرهجنوبی شدن هم راه و شیوه خودش را دارد که ما نمیرویم و داریم راه دیگری را میرویم. شتاب در تولید، به عنوان راهبرد اقتصادی، بسیار هم هوشمندانه است؛ به شرط آن که بتوانیم به موازات این شتاب و در حین بالا بردن تیراژ و تنوع تولید، کیفیت محصولاتمان را هم بالا ببریم.
شاید بهتر باشد به جای این که همه چیز را خودمان تولید کنیم، به محصولات کمتری بسنده کنیم اما برای آن وقت و سرمایه بگذاریم و کالایی دست مشتری بدهیم که احساس نکند مغبون شده است.
حتما در این باره نظرات زیاد و متفاوت است. موضوع هم جدی است و سیاست کلی کشور بر آن بنا شده. تردید ندارم که هفتصبح هم از نظرات شما و همه کارشناسان استقبال خواهد کرد و این بحث میتواند ادامه پیدا کند.