آتشسوزیهای عمدی منجر به مرگ
روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری | ماجرای قتل و مرگ بهغایت ناراحتکننده و فجیع است اما مرگی که با آتش باشد، درد دیگری دارد. مرگی ترسناک و وحشتناک. اینکه قاتل نقشه بکشد چگونه مقتول را از پای در بیاورد و بعد هم برای پاک کردن صحنه جرم اقدام به آتشسوزی کند، ترسناک است.
همین چندی قبل یک تبعه افغانستان که با برادرش در ایران زندگی میکرد و در مغازههای اغذیهفروشی باب همایون مشغول بهکار بود، بر اثر کینه از سایر هموطنانش که اتفاقا با همدیگر همخانه بودند و از سوی صاحبکارشان خانهای در بازارچه محله شاهپور داشتند؛ صبح زود به آنجا رفته و هموطنانش را به آتش میکشد که 9 نفر بر اثر سوختگی جان میدهند. در این گزارش پنج پرونده جنایی آتشسوزی عمدی منجر به قتل را بررسی میکنیم که اتفاقا این اواخر کم هم نبودند.
قتل هفت عضو خانواده در آتشسوزی عمدی
١٩ اردیبهشت ماه سال ٩٩ گزارش یک حریق عمدی مبنی بر آتشسوزی یک واحد مسکونی در کرمان به مرکز فوریتهای پلیس اعلام شد که متاسفانه در این حادثه هفت نفر به علت سوختگی شدید، جان خود را از دست دادند و سه نفر از اعضای خانواده نیز دچار جراحت شدید شدند. ماموران دایره مبارزه با قتل و جنایی پلیس آگاهی و بازپرس شعبه ۸ دادسرای کرمان به محل حادثه اعزام شدند و پس از بررسیهای اولیه و تکمیل تحقیقات در دادسرا مشخص شد که پسر جوانی به علت اختلافات قبلی در خصوص املاک به ارث رسیده از پدربزرگش، به عمههای خود، با تهیه چندین لیتر بنزین به آدرس منزل مسکونی مادربزرگ خود مراجعه و آنجا را به آتش میکشد.
بخشی، دادستان کرمان در اینباره گفت: عامل این حادثه برادرزاده این خانواده بود و به صراحت ارتکاب قتل را پذیرفت. پس از تايید حکم قصاص در دیوانعالی کشور، جلسات صلح و سازش متعددی با حضور مسئولان قضایی استان برای جلب رضایت اولیایدم برگزار شد، اما اولیای دم حاضر به بخشش نشدند و بعد از گذشت قریب به سه سال از گشوده شدن پرونده، حکم قصاص محکوم، صبح چهارشنبه 17 آبان 1402در زندان مرکزی کرمان اجرا شد.
قتل آتشین سه عضو خانواده در بوکان
اوایل آبان امسال، روستای آختطار بوکان در سهشنبه شبي شاهد یک تراژدی تمامعیار بود. محمدصالح ۷۰ساله، خدیجه ۶۵ساله و آرزو ۲۵ساله سه قربانی خانهباغ هستند. حال رحیم جنگ، برادرزاده محمدصالح خوب نیست. چون او اولین نفری است که خودش را به خانه عمویش میرساند. او در گفتوگو با جامجم این داستان را مفصل شرح داده و حالا مشخص شده است پسر 50ساله مرد خانواده یعنی محمدصالح در قتل اعضای خانوادهاش دست داشته است.
او که پرستار است، پدر و نامادری و خواهرش را کشته و بعد به آتش کشیده است. پسرعموی خانواده در شرح ماوقع گفته است: «پسرعمویم کمی خلق و خوی عصبی داشت، اما در مجموع آدم بدی نبود که دست به چنین کاری بزند. طبق اعترافاتش، او شب جنایت به خانهباغ عمویم رفت. چون خودش کادر درمان بود، معمولا اگر مشکلی پیش میآمد اقدام به انجام برخی کارهای درمانی مثل تزریق سرم میکرد. پدرش چون ۷۰سال داشت، آنشب به پسرعمویم گفت کمی ناخوش است و برایش سرم تزریق کند تا بهتر شود.
زنعمویم هم که نامادری او میشد، با شنیدن این جمله از پسرعمویم خواست تا به او هم سرم تزریق کند. او نیز ۱۰قرص دیازپام را در هر دو سرم مخلوط و آن را به پدر و نامادریاش تزریق کرد. در همین فاصله آرزو دخترعمویم برای آوردن نفت به طبقه پایین رفته بود تا آن را در بخاری نفتی بریزد. تا او بیاید، دیازپامها اثرکرده و حال عمو و زنعمویم وخیم شده بود.» بعد آرزو با دبه نفت به اتاق طبقه بالای خانهباغشان آمد. وقتی وارد اتاق شد، چشمش به پدر و مادرش افتاد که با حالی بد بیهوش شده بودند.
یک نگاه به برادر ناتنیاش انداخت و یک نگاه هم به پدر و مادرش. به برادرش شک کرده بود که مبادا بلایی سر پدر و مادرش آورده باشد و برای همین با او درگیر شد: «این درگیری متاسفانه باعث شد پسرعمویم با چاقو به آرزو ضربه بزند و او را به قتل برساند. او وقتی به صحنه جرم برگشت، آثار و علائم پشیمانی را در چشمانش میدیدم. البته او نزد من به قتل اعتراف نکرد، اما چون مشکلات و سابقهخانوادگی او را میدانستم، در وهله اول به او شک کردم که او مرتکب این جنایت شده باشد و متاسفانه این شک پس از اعتراف او به یقین تبدیل شد.
او بهشدت از کاری که انجام داده بود، پشیمان بود.» او درخصوص انگیزه قاتل توضیح میدهد: «پسرعمویم در اعترافاتش گفته از بچگی به دخترها خیلی توجه میشد، اما به من هیچ توجهی نمیکردند. در کل کینه و یکسری مشکلات ارث و میراث، همه دستبهدست هم داد تا تصمیم به انجام این کار بگیرد. خدا زنعمویم را رحمت کند، اما تا جاییکه دیدم و میدانم او رفتار خوبی با ناپسریاش داشت و مشکلی با او نداشت.» طبق گفته پلیس، قاتل ابتدا آنها را از پا درآورده و بعد هم با به آتش کشیدن خانهباغ، میخواسته ردپایش را از پرونده پاک کند.
آتشسوزی عمدی مجیدیه و قتل چهار نفر
آتشسوزی عمدی در مجیدیه تهران، بهمن سال 93 رخ داد. در جریان آتشسوزی عمدی 4 نفر جان خود را از دست دادند. آتشسوزی عمدی در طبقه منفی یک ساختمان مسکونی رخ داده بود. در آتشسوزی عمدی دو خودرو سواری و یک دستگاه موتورسیکلت شعلهور شدند. رسیدگی به پرونده آتشسوزی عمدی در جریان قضایی قرار دارد. آتشسوزی با آتش کشیدن عمدی دو خودرو و یک موتورسیکلت که در طبقه منفی یک ساختمان مسکونی بودند، آغاز شده بود و در این حادثه به دلیل دود شدید ناشی از آتش 4 نفر از اهالی ساختمان جان خود را از دست دادند که دو تن از آنها یک کودک خردسال 4 ساله و مادربزرگش بودند.
ماموران بعد از تحقیقات فراوان حریق عمدی را تایید کردند. از سوی دیگر در بررسیها مشخص شد سرایداری که مدتی قبل از سوی مالک ساختمان اخراج شده بود، روز حادثه در حال پرسهزدن در اطراف ساختمان دیده شده است. علاوهبراین معلوم شد او ساعتی پیش از حادثه، مقابل ساختمان رفته و با صاحب ساختمان درگیر شده و او را تهدید کرده بود که اگر طلبش را نگیرد ساختمان را به آتش میکشد. حتی چند نفر نیز علیه سرایدار سابق شهادت دادند که او تهدید به آتشسوزی کرده بود و تصمیم داشت از مالک ساختمان انتقام بگیرد.
بهاینترتیب او بازداشت شد اما مدعی بود بیگناه است و نقشی در این آتشسوزی ندارد. هرچند این مرد تایید کرد که بهخاطر طلبی که داشته و صاحب ساختمان نیز آن را پرداخت نمیکرده با هم مشکلاتی داشتند. در این پرونده چندین مظنون دیگر نیز بازداشت شدند و از آنها تحقیق صورت گرفت و سرانجام با بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته دو نفر دیگر نیز در لیست مظنونان اصلی قرار گرفتند. حتی تصاویر ثبتشده در دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه نشان میداد که آنها دقایقی پیش از آتشسوزی در محل حضور داشتند.
با این حال تمام آنها ادعای بیگناهی میکردند که دو نفر از این افراد کسانی بودند که از قبل با یکی از ساکنین اختلافاتی داشتند. آن ساکن کار خرید و فروش خودرو انجام میداد و خودروهای موجود در پارکینگ هم از همان خودروهایی بود که روی آنها معامله میکرد. دو تن از شاکیان نام یکی از مظنونین را بهعنوان متهم اصلی اعلام کردند و شهادت دادند که او را هنگام خروج از ساختمان دیدهاند.
در حالی که هر سه مظنون پرونده ادعا میکردند که نقشی در وقوع آتشسوزی نداشتند، دادگاه بعد از محاکمه رای به قسامه داد و مراسم قسامه در آخرین جلسه دادگاه برگزار شد. مراسم قسامه برای متهم اصلی پرونده برگزار شد و شاکیان پرونده اعلام کردند که توانایی معرفی 50 شاهد به دادگاه را ندارند. بنابر این مطابق قانون در این مرحله از رسیدگی متهم پرونده در دفاع از خود 50 بار قسم خورد که عامل این جنایت نیست. بعد از پایان جلسه قضات دادگاه برای صدور رای وارد شور شدند.
قتل عروس با آتشسوزی عمدی، 20 روز قبل عروسی!
این قاتل چندی پیش قصاص شد. محکوم به قصاص دکترای آیتی داشت. پرونده اتهامی این مرد نهم بهمن سال۹۸ در دادسرای جنایی تهران تشکیل شد. آن روز گزارش یک حادثه آتشسوزی در طبقه اول ساختمانی در غرب پایتخت به آتشنشانی اعلام شد و وقتی آتشنشانان راهی آنجا شدند در یکی از اتاقخوابها با پیکر زنی مواجه شدند که جان باخته بود؛ آنهم ۲۰روز قبل از مراسم عروسیاش. خانواده این زن برای دعوت کردن مهمانان عروسی دخترشان به شهرستان رفته بودند و بررسیها نشان میداد که داماد جوان در زمان حادثه در پارکینگ ساختمان دیده شده است.
همین باعث شد تا بازپرس جنایی تهران دستور بازداشت وی را صادر کند. بازجویی از آقای داماد آغاز شد تا اینکه او تصمیم گرفت اسرار قتل هولناک نوعروسش را فاش کند. داماد تحصلیکرده که ۲۰روز قبل از مراسم عروسی، جان نوعروسش را گرفته بود در بازجوییها گفت: همهچیز در یک لحظه رخ داد و اصلا نمیخواستم او را بکشم. من دکترای آیتی دارم و نامزدم فوقلیسانس بود. ما در دانشگاه با یکدیگر همکلاسی بودیم و پس از آشنایی به خواستگاریاش رفتم و عقد کردیم اما اختلافاتمان شروع شد. او همیشه از من توقع داشت؛ مثلا او را به سفرهای خارجی ببرم یا برایش خودروی لوکس بخرم. تا اینکه روز حادثه در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و جانش را گرفتم.
روز حادثه من در خانه پدرزنم بودم. مثل همیشه با همسرم جروبحثم شد. میگفت باید عروسی مجلل میگرفتی و از سالنی که برای مراسم رزرو کرده بودیم ناراضی بود. من هم عصبانی شدم و گفتم چرا همیشه ناراضی هستی؟ من هم سرگرم کار با کابل برق بودم که در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و با آن جان همسرم را گرفتم. بعد از قتل هم ترسیدم و میخواستم صحنهسازی کنم تا خودم را بیگناه نشان بدهم. به همین دلیل مواد اشتعالزا در اتاق ریختم و کبریت را کشیدم. خودم هم به سرعت به پارکینگ رفتم تا وانمود کنم خانه در اثر یک حادثه دچار آتشسوزی شده و من زمان مرگ نامزدم در پارکینگ بودهام اما در نهایت دستم رو شد.
آتشسوزی عمدی یک خانه، جان دو جوان را گرفت
ساعت 5 صبح جمعه خرداد سال 96، تیمهای آتشنشانی با اطلاع از یک حریق گسترده، راهی خانهای قدیمی در خیابان سبلان جنوبی شدند. پس از اطفای حریق، آتشنشانها پیکرهای دو مرد 30 و 40 ساله را پیدا کردند که در آتش سوخته بودند. از آنجا که بهنظر میرسید حریق عمدی بوده است، تجسسها در اینباره ادامه یافت تا اینکه ماموران پی بردند همزمان با آتشسوزی، زن و مرد جوانی موفق به فرار از میان شعلههای آتش شدهاند.
بدین ترتیب زن و مرد جوان شناسایی شده و تحت بازجویی قرار گرفتند. تا اینکه «مینا» مدعی شد که خانه را دوبرادر به نامهای اردشیر و شهرام به آتش کشیدهاند. مینا درباره انگیزه آتشسوزی نیز گفت: «مدتی قبل با اردشیر آشنا شدم اما بهخاطر اختلافاتی که با او پیدا کردم، خیلیزود این رابطه تمام شد. بعد از آن با یکی از قربانیان این حادثه که ایمان نام داشت، آشنا شدم و این آشنایی به نامزدی ما منجر شد. من با ایمان مشکلی نداشتم تا اینکه سر و کله اردشیر پیدا شد.
او به سراغ ایمان آمد و بهخاطر اینکه با من نامزد کرده با هم درگیر شدند. درگیری و اختلاف بین آنها روز بهروز بیشتر میشد و اردشیر سر همین موضوع از ایمان کینه بهدل گرفت. در این مدت من به خانه ایمان رفت و آمد میکردم و اردشیر نیز در جریان ماجرا بود. شب حادثه اردشیر همراه برادرش مقابل خانه ایمان آمد و برای انتقام و گرفتن زهر چشم، بطری آتشین بنزین را به داخل خانه پرتاب کردند. خانه آتش گرفت و هر کدام سعی کردیم راه فراری پیدا کنیم. اما در چشم برهمزدنی آتش شعلهور شد و ایمان و یکی از دوستانش داخل خانه گرفتار شده و من و دوست دیگر ایمان موفق به فرار شدیم.»