پروندهای برای کسانی که چشمشان را در نزاع از دست دادند

روزنامه هفت صبح، سارا غضنفری| همیشه هم دعوا منجر به قتل نمیشود که طرف بگوید خشمگین بودم، نفهمیدم و با یک نیش ضربه چاقو تبدیل به قاتل شدم. گاهی دعوا خسارات فاجعهآمیز بدتری هم دارد. طرف کور میشود. یک عمر بیناییاش را بر سر یک اختلاف ساده از دست میدهد و دیگر نمیتواند ببیند.
در این پرونده سراغ کسانی رفتهایم که در نزاع کور شدهاند. زن و مرد هم ندارد. بررسی پروندههایی که باید دید وقتی در یک دعوا بر سر مسئلهای ساده حواسشان نیست و به چشم دیگری آسیب میزنند چه حکمی در انتظارشان است. ابتدا فکر میکنید چه سوژه عجیبی! اصلا مگر چند نفر ممکن است به چنین سرنوشتی دچار شوند ولی وقتی پروندهها را بررسی میکنید درمییابید آمار این خشم لحظهای و کوری طرف مقابل بالاتر از این حرفهاست!
کور کردن چشم رفیق در هواخواهی از برادر
درگیری در کارگاه ساخت لوستر در پیشوای ورامین رخ داد. در این درگیری یک نفر مجروح شد. رسیدگی به پرونده درگیری ورامین در دادگاه آغاز شد. یک نفر چشمش در این درگیری کور شد. رسیدگی به این پرونده از ۲۶ فروردین ماه سال ۹۶ به دنبال وقوع درگیری در کارگاه ساخت لوستر در پیشوای ورامین آغاز شد. در آن درگیری که چند نفر حضور داشتند مرد جوانی به نام شهرام از ناحیه چشم آسیب دید و به بیمارستان منتقل شد اما چشم چپ وی به خاطر شدت جراحات نابینا شد .
شهرام پس از این ماجرا از دو برادر شکایت کرد و یکی از آنها به نام نوید را در ماجرای کور شدن چشمش مقصر دانست. وی گفت: من از مدتی قبل با ۲ برادر اختلاف مالی داشتم و به همین خاطر به کارگاه پرداخت لوستر آنها رفتم تا تسویه حساب کنم. اما من و دو برادر با هم درگیر شدیم. همان موقع چند نفر دیگر هم وارد دعوا شدند و درگیری بالا گرفت.یکباره نوید مشت سنگینی به صورتم زد که موجب تخلیه شدن چشمم شد.
من از او شکایت دارم .با این شکایت دو برادر ردیابی و بازداشت شدند و به درگیری با مرد جوان اعتراف کردند .نوید گفت: من و برادرم در کارگاه بودیم که شهرام و دوستانش به آنجا آمدند و درگیری را شروع کردند. چند نفر دیگر نیز در این دعوا شرکت داشتند. شهرام با برادرم درگیر بود و دست بر نمیداشت. من هم به هواخواهی از برادرم با او درگیر شدم. من قصد میانجیگری داشتم و میخواستم به دعوا پایان دهم که با مشت به صورت شهرام زدم.
اما هرگز قصد کور کردن او را نداشتم.برادر وی نیز گفت: در این ماجرا دخالتی نداشته و ضربهای به شاکی نزده است. به دنبال اعترافهای نوید، وی در شعبه ۸ دادگاه یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد .در آن جلسه شهرام درخواست قصاص چشم را مطرح کرد.وقتی نوبت دفاع به نوید رسید جرمش را گردن گرفت اما گفت هرگز قصد کور کردن چشم شهرام را نداشتم و فکر نمیکردم ضربه مشتی که به چشم شهرام زدم موجب تخلیه چشم او شود.چشم او از قبل مشکل داشت.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به درخواست شاکی پرونده،نوید را به قصاص چشم محکوم کردند.اما این حکم با اعتراض طرف مقابل شکست تا مجدد متهم پای میز محاکمه برود.
کوری در نزاع دستهجمعی پارک!
اردیبهشت ماه امسال بود که درگیری خونین سه مرد جوان در پارک شقایق به پلیس اطلاع داده شد.با حضور مأموران در پارک مشخص شد سه رفیق قدیمی ساعتی قبل در پارک با یکدیگر درگیر شدهاند که در جریان این درگیری اکبر بهعلت شدت جراحات به بیمارستان منتقل شده است.
در تحقیقات ماموران در بیمارستان مشخص شد چشم چپ مرد جوان بهعلت ضربهای که خورده است باید تخلیه شود.در ادامه مشخص شد که در جریان درگیری ضربهای محکم به چشم چپ او خورده و در صورت تخلیه نشدن، این فرد از هر دو چشم نابینا میشود. بههمین دلیل چشم چپ مرد جوان تخلیه شد.یک ماه بعد شاکی با حضور در دادگاه کیفری از دو متهم بهعلت کور کردن چشمش شکایت و درخواست قصاص کرد.اکبر در دادگاه گفت: شاهین و میلاد در جریان درگیری به چشم من ضربه زدند و بههمین دلیل من درخواست قصاص دارم.
در جریان دادگاه هر دو متهم با انکار ضربه به چشم شاکی مدعی شدند که هیچ کدام این ضربه را وارد نکردهاند.در ادامه قاضی به اعترافات متهمان در پلیس آگاهی اشاره کرد، اما آنها مدعی شدند که تحت فشار این بازجوییها را انجام دادهاند.شاهد یکی از متهمان نیز در جلسه دادگاه مدعی شد آن شب میلاد به چشم اکبر ضربه نزده است و در جریان درگیری ضربهای با چوب به سر او خورده که باعث نابیناییاش شده است. آنها در انتظار حکم قاضی هستند.
کوری مردجوان در نزاع بازار تهران
دی ماه سال ۹۷ درگیری خونینی در بازار تهران به مأموران اعلام شد. با حضور مأموران در محل مشخص شد ساعتی قبل بین دو گروه از جوانان در بازار درگیری پیش آمده که در جریان این درگیری فردی به نام یوسف ۲۷ ساله بهعلت آسیب به صورتش به بیمارستان منتقل شده است.با حضور مأموران در بیمارستان مشخص شد چاقویی به چشم پسر جوان خورده و او را از یک چشم نابینا کرده است.در ادامه عامل این درگیری به نام محمود شناسایی و از سوی مأموران دستگیر شد.
مرد جوان در بازجوییها با اعتراف به اینکه یوسف را با چاقو زده است گفت: من در بازار مغازه دارم و هر روز پولها و چکها را جمع کرده و با خود به خانه میبرم. روز حادثه نیز داشتم به خانه میرفتم که دوستانم گفتند به قهوهخانه برویم. بعد از کشیدن قلیان وقتی که از قهوهخانه خارج شدیم یوسف بههمراه دوستانش برای سرقت کیف به من حملهور شدند و هر کاری کردیم نتوانستیم از دست او و دوستانش فرار کنیم بههمین دلیل چاقویی که همراه دوستم بود را گرفتم و به سمتش پرت کردم که متأسفانه با چشمانش برخورد کرد و بیناییاش را از دست داد.
پسر جوان با رد ادعاهای متهم مبنی بر اینکه دزد است، گفت: ما در حال گذر از آنجا بودیم و اگر متهم و دوستانش به ما گیر نمیدادند و از آنجا رد میشدیم این اتفاق رخ نمیداد. در حال حاضر نیز راضی به قصاص نیستم و فقط درخواست دیه و هزینههای درمان را دارم.قضات دادگاه نیز متهم را به پرداخت دیه و هزینههای درمان مرد جوان محکوم کردند.
همسایه چشم همسایه را کور کرد
اردیبهشت امسال در پروندهای دیگر به پلیس اعلام شد که پسر جوانی بر اثر اصابت سنگ ترازو به چشمش دچار کوری چشم راست شده است.با حضور مأموران در یکی از محلات ورامین، پسر جوان مدعی شد: برای بیرون رفتن با دوستم به در خانه آنها رفتم، اما متوجه شدم دوستم با همسایهاش درگیر شده است.
من برای هواخواهی دوستم وارد دعوا شدم، اما مرد همسایه با سنگ ترازو به چشم راستم کوبید و ساعتی بعد که به بیمارستان منتقل شدم چشم راستم تخلیه و نابینا شدم.با برگزاری جلسه دادگاه، مرد همسایه با تکذیب ضربه زدن به پسر ۳۰ ساله ادعا کرد: من با دوست او که همسایه ما است درگیر بودم، اما در آن درگیری وقتی او برای حمایت از دوستش وارد معرکه شد ضربهای با سنگ ترازو به او نزدم و فقط او را هل دادم. پس از برگزاری دادگاه و با توجه به اینکه پسر جوان درخواست قصاص داشت قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
کورشدن دختر جوان در جریان دعوای خیابانی
پسری که متهم بود در جریان نزاعی خیابانی باعث نابیناشدن یکی از چشمان دختری جوان شده است، خودش را به پلیس معرفی میکند تا این پرونده عجیب هم درباره کوری آغاز شود. این نزاع شامگاه 14 آذر سال 98 به وقوع پیوست و متهم از آن زمان فراری بود تا اینکه عاقبت اردیبهشت سال 99 خودش را به پلیس معرفی کرد. شب حادثه دختری جوان به نام نرگس به جشن تولد یکی از دوستانش به نام رژین رفته بود. در این جشن پسر موردعلاقه رژین و سه نفر از دوستان او نیز حضور داشتند.
در میانه جشن نامزد نرگس با او تماس گرفت و پرسید کجاست. نرگس هم توضیح داد به جشن تولد دوستش رفته است. نامزد نرگس وقتی صدای پسران غریبه را از پشت تلفن شنید، در این رابطه سؤال کرد که نرگس هم سعی کرد موضوع را توضیح بدهد، اما یکی از پسران که متوجه این مشاجره تلفنی شده بود، با این استدلال که به آنها توهین شده است گوشی تلفن را از دست نرگس گرفت و با نامزد او بگومگو کرد.
دقایقی بعد از این حادثه، نامزد نرگس بهدنبال او رفت و دختر جوان سوار بر خودرو خانه دوستش را ترک کرد، اما چهار پسر جوان که هنوز اعتقاد داشتند در این ماجرا به آنها توهین شده است، سوار بر خودروی خود به تعقیب آنها پرداختند و بعد از طی مسافتی راه را بر نرگس و نامزدش بستند. بهاینترتیب درگیری شدیدی شروع شد. نرگس که ترسیده بود، از ترس به صندلی عقب خودرو پناه برد، اما یکی از پسران درحالیکه میله آهنی در دست داشت، به شیشه ماشین کوبید و میله به چشم دختر فرو رفت.
بعد از این اتفاق، چهار پسر فرار کردند. نرگس نیز بهسرعت به بیمارستان منتقل شد، اما با وجود تلاش پزشکان، بینایی چشم راستش را از دست داد.اینگونه بود که پلیس وارد ماجرا شد و سه نفر از پسران شرکتکننده در نزاع را بازداشت کرد. این افراد دوستشان بهنام پدرام را بهعنوان مهاجم اصلی معرفی کردند. مأموران بعد از پیبردن به جزئیات حادثه، تلاش برای دستگیری پدرام را آغاز کردند، اما جستوجوها برای یافتن او بیفایده بود تا اینکه پدرام خودش را تسلیم پلیس کرد.این جوان با اعتراف به جرمش گفت:
من قصد نداشتم به این دختر آسیبی برسانم. درگیری ما با نامزد او بود و ما فقط قصد داشتیم او را گوشمالی بدهیم. میله آهنی ناخواسته به چشم نرگس برخورد کرد، البته من نمیدانستم چه اتفاقی افتاده است. مدتی بعد فهمیدم نرگس کور شده و دوستانم را هم دستگیر کردهاند. در این مدت مرتب محل زندگیام را تغییر میدادم، اما عذابوجدان داشتم، به همین دلیل درنهایت تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم.