متلکپرانیهای اشرف، قتل فلور و گرمای کشنده آبادان
روزنامه هفت صبح، مرتضی کلیلی | با قاب تاریخ به ایران قدیم سفر و یادی از گذشته میکنیم. در تهیه این مجموعه، از تصاویر کمتر دیده شدهای استفاده شده که تماشای آنها خالی از لطف نیست. عکسهایی از مشاهیر تاریخ معاصر ایران، شهرهای ایران، عکسهای فوتبالی، نوستالژیک و… برای دیدن تصاویر و شرح آن ادامه مطلب را بخوانید.
قاب مشاهیر ۱
احترام و مرضیه و راضیه شش دهه پیش در یک قاب؛ سالهای بسیاری از آن روز که مادرم ما را آراسته و تر و تمیز با تاکسی یا اتوبوس به خیابان شاهآباد نرسیده به میدان مخبرالدوله، عکاسخانه میترا برد، میگذرد. بیش از ۶۰ سال، این تصویر را بارها دیده بودم اما این بار و در قابی زیبا در کتابخانه منزل برادرم چنان من را مجذوب کرد که دقایقی در تنهایی خودم به آن خیره شدم و عکسی با تلفن همراهم از آن برداشتم.
لباسهای من و مرضیه و راضیه من را به یاد بعدازظهرهای طولانی تابستان و چرخ خیاطی مادرم انداخت که یک نفس کار میکرد و لباسهای یک شکل برایمان میدوخت. در این تصویر خواهر کوچکم طاهره و برادر بزرگم حضور ندارند، طاهره از عکس انداختن خوشش نمیآمد، مرتضی هم حالا جوانی بود و به دنبال برنامههای خودش، راستی مادرم چه میکرد با این شش فرزند؟ (از صفحه احترام برومند)
قاب مشاهیر ۲
روایت سیدمحمود دعایی از آغاز جنگ؛ من مقارن جنگ در عراق نبودم. قبل از سال ۵۹ برگشتم. من به دلیل موضعی که وزارت امور خارجه ایران گرفت، قبل از عید نوروز سال ۱۳۵۹ به ایران فراخوانده شدم. سفیر عراق هم از ایران اخراج شد. جنگ در شهریور سال ۱۳۵۹ آغاز شد. یعنی من ۶ ماه قبل از جنگ به ایران برگشته بودم و قبل از جنگ، اردیبهشت سال ۵۹ از طرف حضرت امام مسئول روزنامه اطلاعات شدم. در رابطه با پیشبینی جنگ و کلا در رابطه با عراق من چند ملاقات با حضرت امام داشتم و به ایشان عرض کردم که عراقیها اهداف و برنامههایی دارند و در شرایط کنونی، تاکتیک اصرار بر مذاکره و نشست را تعقیب میکنند.
من در یک ملاقات دو ساعته در قم به ایشان وضعیت مبارزین عراقی را گفتم و از اهمیت مبارزاتشان صحبت کردم. همچنین درباره شیوههایی که میتواند کاربرد بهتری داشته باشد سخن گفتم و بیان کردم که عراقیها اصرار دارند یک شخصیت رسمی خارج از دولت موقت و مرتبط با شخص حضرتعالی با آنها مذاکره کند. شخصی که قرار بود با ما مستقیما مذاکره کند، خود صدام بود. امام فرمودند: من باید فکر کنم و بعد بگویم. روز بعد که به خدمت ایشان رسیدم، امام فرمودند: من تصور میکنم که عراقیها حُسننیت ندارند و قصد فریب ما را دارند و من مصلحت نمیدانم در این شرایط شخصی را از طرف خودم بفرستم.
این مسئله باشد تا انتخابات انجام شود و کشور نظم خود را بیابد. یعنی رئیسجمهور، مجلس و دولت منتخب مجلس داشته باشیم. امام معتقد بودند مذاکره فایدهای ندارد. زیرا عراق نمیخواهد با ما و انقلاب اسلامی ما کنار بیاید. عراق از بهترین فرصت ممکن یعنی از زمانی که ما درگیر مسائل داخلی و بحرانهای بعد از انقلاب بودیم استفاده و سعی کرد تا در درون کشور اختلاف و دودستگی ایجاد کند.(تاریخ ایرانی)
قاب مشاهیر ۳
متلکپرانیهای اشرف به فوزیه در جمع دربار؛ اشرف پهلوی مدتها منتظر فرصت بود تا ضربه کارسازی به فوزیه، همسر اول شاه وارد کند، این فرصت زمانی به دست آمد که شبی پس از صرف شام یکی از افسران نیروی هوایی که با دربار رابطه خویشاوندی داشت، طبق درخواست اشرف در حضور شاه و فوزیه شروع به نقل خاطرات و شرح مشاهدات خود از مصر کرد، در این جلسه صادق سرمد شاعر معروف آن زمان که تازه از مصر دیدن و به ایران مراجعت کرده بود حضور داشت و اشرف مخصوصا او را دعوت کرده بود تا فوزیه را آنچنان که باید و شاید خفیف کند.
وی در این باره مباحث منفی را از سفر به قاهره مطرح کرد. او گفت میان رانندگان تاکسی آدمهای متقلبی پیدا میشوند که گاهی سر مسافران را کلاه میگذارند. اگر چنگالشان به یک تازهوارد بند شود، میخواهند زیر شلوارش را هم از پایش درآورند. اشرف که میدانست فوزیه کورکورانه برادرش فاروق را دوست دارد و حاضر نیست کوچکترین عیبی را بر قبای اندام او ببیند؛ سعی کرد بر همین منوال فوزیه را آزار دهد. از این رو مباحث از زنبارگی فاروق، دستاندازی وی به زنان شوهردار، حضور در کافهها و… صحبت میکند. این مباحث باعث رنجش خاطر فوزیه و ناراحتی وی و رضایت خاطر اشرف از سخنان سرگرد جوان میشود.منبع: بهرام افراسیابی، همسران شاه
قاب تاریخ ۱
ماجرای گرمای کشنده آبادان و گرمترین روزهای تهران؛ در تهران از زمانی که سنجشهای هواشناسی ممکن شد، رکورد گرمترین روز در ۲۸ تیرماه ۱۳۶۷ بوده است؛ ۴۲.۶ درجه سانتیگراد اما روزی هم بود که در آبادان میگفتند دمای هوا به ۸۳ درجه رسیده است! به گزارش فارس، روزنامه اطلاعات در ۶ مرداد ۱۳۳۲ نوشت: « گرمای تابستان در این چند روزه در نقاط جنوب و مخصوصا در خوزستان به شدت سرسامآوری رسیده است. از ۱۰ روز به این طرف گرمای بیسابقهای در آبادان شروع شده و درجه حرارت در سایه به ۴۹ درجه بالای صفر و درجه حرارت هوا در آفتاب به ۸۳ درجه سانتیگراد رسیده است.
هر روز جمع زیادی دچار گرمازدگی و به بیمارستان منتقل میشوند. تاکنون ۱۵ نفر از شدت گرما و بر اثر آسیب آفتابزدگی فوت کردهاند. با این شدت گرما قاچاقچیان هر روز مقادیر زیادی یخ از آبادان که باید به مصرف اهالی برسد، به کویت حمل میکنند! در خرمشهر گرما به نهایت درجه شدت خود یعنی در سایه ۴۶ درجه و در آفتاب به ۷۷ درجه سانتیگراد رسیده. متأسفانه یخ هم کمیاب میباشد… دیروز مسافری که بلیت راهآهن در دست داشت در اثر گرما فوت کرد و دو نفر کودک خردسال از شدت حرارت هوا در بغل مادرشان تلف شدند. در قطار راهآهن دو نفر زن که یکی از آنها هم حامله بود، در بین راه اهواز و خرمشهر مردهاند.»
قاب تاریخ ۲
قتل؛ پایانی بر مثلث عشقی برادر محمدرضا؛ حمیدرضا پهلوی در ۱۹ سالگی با دخترعموی مادرش مینو ملکشاهی ازدواج میکند و از او جدا میشود و با کارنامهای پر از خبایث اخلاقی با هما خامنه آشنا میشود. همزمان با فلور آغاسی هم آشنا میشود و او را باردار میکند. این رقابت باعث قتل یکی از این دو میشود. فرزانه دلجو در کتاب سرگذشت پرماجرای محمود قربانی، کابارهدار معروف (همسر فائقه آتشین) مینویسد:«هما خامنه همسر شاپور حمیدرضا زنی بیپروا و ماجراجو بود.
طبق شواهد انکارناپذیر در قتل یکی از معشوقههای جوانسال شوهرش به نام «فلور» معروف به (موطلایی شهر) دست و نقش داشته است. فلور که از حمیدرضا آبستن بود، به تمام پیشنهادها و وعده وعیدهای هما جهت سقط جنین پاسخ منفی میدهد. به همین دلیل توسط هما و مرد همراهش با ضربات قندشکن به قتل میرسد. این جنایت هولناک با کمک وزارت دادگستری هنگام نخستوزیری اسدالله علم بر گردن نوکر روستایی و بیسواد فلور به نام «سعدالله» میافتد و دادگاه او را به چهار سال زندان محکوم میکند!»
شرح عکس: حمیدرضا پهلوی (چپ) کنار اسدالله رشیدیان