اگر میخواهید با «بورس» پولدار شوید، بخوانید
روزنامه هفت صبح، رضا شایگان | هفت پرده از زندگی کسی که میخواهد با بورس پولدار شود. بورس بهترین عملکرد را در بین بازارهای مختلف دارد. این موضوع در کنار خبرهای صعود پیاپی شاخص کل، بازدهی ۱۷۰درصدی از اول سال تا حالا و داستانهای انگیزشی پولدار شدن در بورس ممکن است افراد را دچار سوءتفاهم کند و آنها از خودشان بپرسند اگر بورس تا این حد سودآور است، پس چرا بقیه شب و روز سختی میکشند و کار میکنند درحالیکه میتوانیم با نیمساعت وقت گذاشتن پای بورس، کلی درآمد داشته باشیم.
در اصل اما این تصور تا حد زیادی اشتباه است. چراکه بورس نمیتواند شغل اصلی کسی باشد، مگر اینکه آنقدری سرمایهدار باشید که سود ماهانه آن برای چرخاندن زندگی کافی به نظر برسد. در این گزارش فارغ از بزرگنماییهایی که درباره سرمایهگذاری در بورس انجام میشود، سعی کردهام تجربههای خودم را از حضور چندماهه در بورس، بازگو کنم.
داستانی که نشان میدهد اگر کسی بخواهد با سود سهام، زندگیاش را بچرخاند، به دست کم ۹۰ تا ۱۰۰میلیون تومان سرمایه احتیاج دارد. در چنین حالتی احتمالا میشود روی درآمد ماهانه ۱۰میلیونی حساب باز کرد اما همه این پول را نمیشود خرج کرد مگر اینکه بخواهید در بورس همان بلای بدی را سر سرمایهتان بیاورید که بانک با آن انجام میدهد.
*** پرده اول
چهار یا پنجماه پیش بود که دل را به دریا زدم و برای باز کردن حساب به یک کارگزاری بورس رفتم. نیمه شهریورماه آغاز ورود من به بورس بود؛ آنهم با یک سرمایه هشتمیلیونی که کل پساندازم بعد از دوسال کار کردن بود. هر کسی قبل از شروع به کار ترس و استرس دارد و من هم از این قاعده مستثنا نبودم. برای همین چندماه وقت گذاشتم و با خواندن تحلیلها و خبرهای مرتبط با بورس، خودم را برای روز موعود آماده کردم.
پیش از ورود به بورس کل پساندازم در حساب سپرده بانکی کوتاهمدت با سود سالانه ۱۵درصد بود. از آنجایی که زیاد کنترلی روی خرجهایم نداشتم، نمیتوانستم به مقدار مشخصی، بخشی از درآمد ماهانهام را پسانداز کنم، اما با ورود به بورس کلا ورق برگشت. هم خرجهای ماهانهام سر و سامان گرفت، هم توانستم با سرمایهام کار کنم. همان روزهای اول مقارن بود با اوج بازدهی بازار. طوری که هشتمیلیون تومانی که به خرید سهام اختصاص داده بودم، در عرض دوهفته ۵۰۰هزار تومان برایم درآمد داشت. از همانجا تصمیمم جدیتر شد تا با قدرت سرمایهگذاری در بورس را ادامه دهم.
برای همین هر ماه بخشی از حقوقم را به بورس اضافه کردم که ماهانه رقمی حدود یکمیلیون تومان بود. تا نیمه دوم مهرماه همهچیز خوب پیش میرفت تا اینکه وحشتناکترین سقوط بورس تا آن روز رقم خورد و اغلب سرمایهگذارهای تازهکار ۲۰درصد ضرر کردند. من که تا آن زمان سرمایهام با احتساب یکمیلیون تومانی که در پایان شهریور به آن اضافه کرده بودم، به ۹میلیون و ۸۰۰هزار تومان رسیده بود، با ریزش ۲۰درصدی، به هفتمیلیون و ۸۰۰هزار تومان برگشت! یعنی علاوه بر سودی که تا آن زمان از بورس کسب کرده بودم، یکمیلیون تومان از اصل سرمایهام به باد رفت.
*** پرده دوم
پدرم از سالها قبل در بورس سرمایهگذاری میکرد. اگر خانهای که در آن زندگی میکنیم را در نظر نگیریم، او کل سرمایهاش را در بورس سهام خریده است. حتی از سالها قبل به نام تکتک اعضای خانواده کد بورسی گرفته تا در زمان عرضه اولیه، به جای یک کد، با چند کد سهام بخرد. برای همین من از سال ۸۹ کد بورسی داشتم، اما نمیدانستم! برای اینکه وارد بورس شوم لازم بود از پدرم اطلاعاتم را پس بگیرم. در ابتدا وقتی فهمید میخواهم سرمایهام را وارد بورس کنم کلی من را مسخره کرد.
اوایل اصلا حرفهایم را گوش نمیداد و هر شب نصیحتهای پدرانهاش را که بورس خطرناک است، نصیبم میکرد. تا اینکه بعد از ریزش مهرماه، کاملا مطمئن شد که من تاب ضرر کردن در بورس را نخواهم داشت. هرچه باشد بحث ضرر ۲۰درصدی در کمتر از یکهفته وسط بود. هر چند، بعدها از سر عقل آمدن من ناامید شد.
*** پرده سوم
بعد از ریزش بورس و ضرر چشمگیری که کردم، از ورود به بورس پشیمان نشدم. احتمالا اگر تجربه بیشتری داشتم، میتوانستم خودم را از این ضرر نجات دهم. برای همین از آن روز به بعد ریسک سرمایهگذاری را کم کردم. بخش عمده پولهایم را به صندوقهای سرمایهگذاری سپردم که سود پایینی دارند، اما ضرر نمیدهند. برای همین تقریبا یکیدوماه سود چشمگیری در بورس کسب نکردم. طوری که تازه در نیمه پاییز توانستم تنها بخشی از ضررها را جبران کنم. با احتساب یکمیلیون تومانی که هر ماه به سرمایهام در بورس اضافه کردم، کل پولهایم به ۱۰میلیون و ۵۰۰هزار تومان رسید. این در حالی بود که تا آن زمان ۱۱میلیون تومان به حساب کارگزاری واریز کرده بودم. به عبارتی عملکردم در بورس همچنان منفی ۵۰۰هزار تومان بود.
*** پرده چهارم
پاییز را به یادگرفتن بورس اختصاص دادم. طوری که تنها با بخش کوچکی از سرمایهام، سهام خرید و فروش کردم. وقتی مطمئن شدم میتوانم مثل یکیدوهفته اول سود کنم، پولهایم را از صندوقهای سرمایهگذاری خارج کردم و تمام سرمایهام را به خرید و فروش سهام اختصاص دادم. همانطور که حدس میزدم اوضاع بر وفق مراد پیش رفت و توانستم در نیمه دوم پاییز، دیماه و چند روزی که از بهمن میگذرد، علاوه بر جبران ضررهای قبلی، سود چشمگیری از خرید و فروش سهام کسب کنم.
طوری که اینروزها سرمایهام در بورس به نزدیکی ۱۶میلیون تومان رسیده است. علاوه بر هشتمیلیون تومانی که در ابتدا وارد بورس کردم، هر ماه یکمیلیون از حقوق خبرنگاری را هم به حساب کارگزاری ریختم. با این حساب مجموع واریزیهایم در طول چندماه گذشته حدود ۱۳میلیون تومان بوده است. حالا میتوانم بگویم در یکیدوماه گذشته علاوه بر جبران ضررها، توانستهام سهمیلیون تومان از بورس درآمد داشته باشم. یعنی رقمی حدود ۲۳درصد!
*** پرده پنجم
بورس بعد از سهمیهبندی بنزین روی خوش به سهامدارانش نشان داد. سودی که در این مدت کردم، بیشتر بهخاطر روند صعودی بورس بود. برای همین نمیتوانم با جرأت بگویم که میشود در دوماه ۲۳درصد سود کرد.
اگر ریسکهای آینده را هم در نظر بگیریم، با توجه به درسهایی که از صعود و نزول قیمت سهام شرکتها یاد گرفتهام، میتوانم نهایتا تا ۱۰درصد سود ماهانه را برای خودم تضمین کنم. با توجه به سرمایه ۱۶میلیونیام در بورس، درآمد ماهانه میشود، حدود یکمیلیون و ۶۰۰هزار تومان.
*** پرده ششم
زمانی که برای معامله در بورس میگذارم آنچنان زیاد نیست. اول صبح در مسیرم به محل کار، با گوشی سهام خرید و فروش میکنم و در بین ساعتهای کاری، صرفا سامانه معاملات بورس را در گوشهای باز میکنم و هر ساعت یکبار نگاهی به آن میاندازم. میتوان گفت روزانه به طور مفید نیمساعت تا ۴۵دقیقه از زمانم را به بورس اختصاص میدهم. البته بیشتر وقت گذاشتن کاملا بیمعنی است، چراکه من نوسانگیری نمیکنم و صرفا کسانی که به دنبال نوسانگیری و سود بیشتر هستند کل ساعات معاملات یعنی از هشتونیم صبح تا دوازدهونیم ظهر را پای سامانه میمانند. کسانی مثل من که اصراری به سودهای بالاتر ندارند، تقریبا به همان اندازه نیمساعت در روز اتفاقات بورس را دنبال میکنند.
*** پرده هفتم
بورس نمیتواند شغل اصلی کسی باشد، اما اگر روزی مجبور شوم کارم را کنار بگذارم، قطعا قادر نیستم با یکمیلیون و ۶۰۰هزار تومان سود ماهانه ۱۰درصدی معاملات سهام، زندگیام را بچرخانم. برای اداره زندگی یک جوان مجرد، دست کم سهمیلیون تومان درآمد ماهانه لازم است. بهعبارتی باید حداقل ۳۰ یا ۴۰میلیون تومان در بورس سرمایه داشته باشم. علاوه بر این، نمیتوانم کل عملکردم در بازار بورس سر ماه بیرون آورده و خرج کنم.
کار معقول این است که یکسوم سود ماهانه را به خرجهای روزمره اختصاص دهم. تنها در چنین حالتی میتوانم سرمایهام در بورس را زنده نگه دارم. برای همین اگر بخواهم به بورس بهعنوان شغل اصلی نگاه کنم، باید ماهانه ۹میلیون تومان از خرید و فروش سهام سود کنم. از آنجایی که نهایت توان من سود ۱۰درصدی در هر ماه است، برای این کار دست کم ۹۰میلیون تومان سرمایه احتیاج دارم. آن زمان میتوانم با خیال راحت با رئیسم دعوا کنم و زندگیام را با بورس بچرخانم.