درباره برنامه شیوه، آقای سلاجقه و روزی روزگاری مریخ

روزنامه هفت صبح | یک: در برنامه شیوه در هفته پیش یکی از مهیجترین مناظرهها رخ داد که بهخاطر مشهور نبودن طرفهای مناظره نادیده گرفته شدند. خانم نصر اصفهانی که پژوهشگر فلسفه معرفی شدند و حجتالاسلام دهقانی که معاون یک مرکز پژوهشی درباره زنان. این یک تضارب آرای جسورانه در تلویزیون بود. بهخصوص نگاه خانم نصر که اولا بیاعتنا به پیشفرضهای موجود، در تلویزیون ظاهر شدند تا ایدههای پخته خود را مطرح کنند و دوم اینکه خانم نصر مستقیما به عرصه فقاهت در حاکمیت انتقاد وارد کرد.
اینکه روحانیت بهعنوان قویترین و متنفذترین طبقه اجتماعی در حاکمیت در حل مشکلات پیشآمده در تقاطع اجتماع و شریعت چقدر کند و محافظهکارانه عمل میکند. بهخصوص در حوزه زنان. او شکایت میکند که چرا نگاههای نوگرایانه در فقاهت شیعه به جریان اصلی تبدیل نمیشوند. خانم نصر اصفهانی به شکل مستقیم به نکتهای اشاره کردند که به نظرم یکی از مشکلات بزرگ ایران است. حکومتی که شریعت را پایه و اساس قانونگذاری انتخاب کرده اما روحانیت از پویایی و تکاپوی لازم برای رودررویی با گرههای دنیای نو برخوردار نیست.
خانم نصر به مسائل پایهای اشاره کردند. مثل حق حضانت، اذن شوهر برای گذرنامه و حق طلاق. اما میشود به این فهرست مسائل پیشپا افتادهتری را نیز اضافه کرد: دوچرخهسواری، موتورسواری، ورود به ورزشگاهها و تساهل در مسئله پوشش که همواره محافظهکارانهترین نگاه در حوزه روحانیت در این مسائل اعمال شده است. جمعه یکی از خطبای جمعه گفت هرچقدر بیشتر منزوی بشویم قویتر میشویم. با این نگاه باید حق را به خانم نصر داد. شیوه همچنان بهترین برنامه تولیدی تلویزیون است.
دو: آقای سلاجقه رئیس سازمان محیطزیست در مورد تداوم آلودگی کشنده هوا گفتند که مماشات دیگر کافی است و اتومبیلهای فرسوده باید از رده خارج بشوند. یعنی مقصر آلودگی هوا اتومبیلها هستند. یعنی همان داستان قدیمی که یک دوره معاینه فنی اجباری را برای آن ایجاد کردند. این مطلب را قبلا نوشته بودم اما حالا با حرفهای آقای سلاجقه دوباره تکرارشان میکنم: در سه ماه گذشته همه فکر میکردیم تقصیر آلودگی هوا متوجه مازوت نیروگاهی است. سوختی که بهخاطر کمبود فشار گاز در کشور در نیروگاههای حرارتی مصرف میشود.
کمبود فشار گاز هم بهخاطر کمبود سرمایهگذاری در بخش گاز و نفت بوده است. کمبود سرمایهگذاری هم بهخاطر تحریمهای کشور بوده است. یک ایده دیگر این است که موتورسیکلتهای تولید شده در داخل کشور باعث آلودگی هوا هستند. ایده برقی شدن موتورسیکلتها پیش کشیده شد. ایده دیگر کیفیت بنزین عرضه شده است. پس الان برای یک معضل بزرگ زندگی شهروند ایرانی چهار گزینه مطرح است که به خداوندی خدا متخصصان محیطزیست ما چه در بخش خصوصی و چه دولتی دقیقا نمیدانند مشکل اصلی کدام است. آن توصیه قدیمی را دوباره مطرح میکنم: از ژاپنیها کمک بگیرید.
سه: روزی روزگاری مریخ عمیقا دستکم گرفته شده است. سازندگان کار، یک جامعه متقاعدکننده مهاجران ایرانی در چهارصد سال بعد در مریخ را ترسیم کردهاند با تلفیقی شیرین و متوازن از بقایای تغییر شکل داده شده اخلاقیات ایرانی و مقتضیات زندگی آینده در مریخ. تیزهوشی پدیدآورندگان این سریال در آنجاست که در گرداب به نمایش گذاشتن پیشرفتهای علمی فرضی غرق نمیشوند.
مثل پیشبینی یک ربات در هر خانه که مردی سبیلو و با نمک و کاهل است که هر روز باید روی دستگاه شارژ بنشیند و عمیقا مرد خانواده را تحقیر میکند. در طراحی صحنه و در خطوط کلی داستانی هم این تعادل شیرین حفظ شده است. سریال برخی از مهمترین چالشهای اجتماعی ایرانیان امروز را به مریخ چهارصد سال بعد هم منتقل میکند. مثل وسوسه مهاجرت، تلاش برای جا افتادن در جامعه جدید، قانونگریزی، احساساتی بودن، زندگی جمعی مفرح در طبقه متوسط (که برای طبقه سنتی همیشه یک تابوی نابخشودنی محسوب میشود).
از دیگر امتیازات سریال بازیهای درجه یک بازیگران بهخصوص ویشکا آسایش، رحیم نوروزی، مالکی، امیر کاظمی، امیر ژوله، عبدالله روا و مهراب قاسمخانی است. سریال در دو قسمت اول بد شروع شد و در میانه سریال هم به ایدههای دمدستی و ضعیف قناعت کرد اما در ده قسمت پایانی ریتم حرکت خود را تنظیم کرد و با وفور شوخیهای تصویری و کلامی، باکیفیت بسیار خوبی به انتهای راه رسید. روزی روزگاری مریخ در کنار قهوه تلخ بهترین تجربیات بخش خصوصی در ساخت سریالهای فانتزی و علمی تخیلی است. منتظر فصل دومش میمانیم.