بازخوانی پروندهای گمشده از دهه ۷۰

روزنامه هفت صبح، نگین باقری | سال ۱۳۷۹ خبر شوکهکنندهای همه جا پیچید که مسعود کیمیایی به همراه همسر۴۹ سالهاش، فائقه آتشین از تهران خارج شدهاند. کسی خبر نداشت که این اتفاق چطور افتاده و این خواننده مشهور پیش از انقلاب با چه مجوز امنیتی توانسته گذرنامه بگیرد. تا دو سال کسی به این ابهامها جواب نداد تا اینکه کیمیایی دو سال بعد برگشت و بخشی از این ماجرا را از زبان خود تعریف کرد.
در طول این سالها معمای خروج فائقه آتشین یا همان گوگوش، شبیه پازل درهمی بود که به مرور زمان بخشی از آن روشن میشد. از قضا دو شب پیش این خواننده و بازیگر سینمای قبل از انقلاب، به ماجرای ازدواج، اختلافها و مسائل زندگی مشترکش با مسعود کیمیایی اشاره کرد. در این گزارش بخشی از این مصاحبه را روایت کردیم و با کنار هم گذاشتن اطلاعات دیگری که از مصاحبههای قدیمی کیمیایی، گوگوش و اکبر خوشکوشک (مامور سابق وزارت اطلاعات) مانده، سعی کردهایم که توضیح بیشتری درباره اتفاقی که ۲۱ سال پیش در کشور افتاد بدهیم.
فائقه آتشین متولد اردیبهشت ماه ۱۳۲۹ تهران است. او و مسعود کیمیایی، کارگردان آثار سینمایی مهمی همچون قیصر، داش آکل و… سال ۱۳۷۶ با هم ازدواج کردند. آتشین در سالهای پس از انقلاب در ایران ماندگار شد و حتی با کمک دوستانش توانست حکم مصادره خانه خود را نیز لغو کند. گوگوش از دوستان نزدیک گیتی پاشایی، همسر کیمیایی بود اما مرگ گیتی، گوگوش و مسعود را به هم نزدیکتر کرد. عمر ازدواج آنها به سه سال هم نرسید اما گوگوش در مصاحبه جمعه شب خود تعریف کرد که بابت همین مدت کوتاه بارها با واکنشهای منفی و سرزنش دیگران روبهرو شده است.
دلیل این سرزنش هم این بود که او پیش از این با بهروز وثوقی ازدواج کرده بود؛ آن هم در حالی که واسطه آشنایی این دو نفر همسر وثوقی، یعنی پوری بنایی بود که دوست گوگوش محسوب میشد. همین موضوع باعث شد که ازدواج او با کیمیایی در ۴۶سالگی حاشیهسازتر از چیزی که فکر میکرد بشود. در واقع تکرار یک اتهام قدیمی. ازدواج با همسران دوستانش!
جمعه شب او درباره نحوه شکلگیری ارتباط خود با کیمیایی اینطور تعریف کرد: «من مسعود رو سر فیلم گوزنها دیدم. با فرامرز قریبیان اومدند تا سر دکوپاژ فیلم صحبت کنند. یک بار هم رفتم سر فیلمبرداری که خیلی برخورد تلخی با من شد. انگار برای اونایی که کلهشون بوی قورمه سبزی میداد، گوگوش جذام و افت داشت.»
در ادامه گفت: « گیتی مدتها قبل رفته بود آلمان و مقیم شده بود. وقتی به ایران آمد، تلفنی با او حرف زدم و گفت میخواهم همین امروز ببینمت. منم از تنیس اومده بودم و گفتم نمیتونم. گفت نه همین الان! رفتم خونهشون هر چی در زدم کسی در رو باز نکرد. گل رو به دربون دادم با یه یادداشت که نوشته بودم اومدم نبودی انشاءالله در فرصت دیگه همو میبینیم. ساعت هشت و نه شب بود که دربون خونه من گفت یه خانومی اومده میگه من گیتی پاشاییام. خلاصه اومد بالا و به من گفت پاشو بریم خونه ما.
منو با ماشین خودش برد خونهش. هیچکس هم خونه نبود. ساعت نزدیک به ۱۲شب مسعود اومد. تا اون موقع خیلی با من صمیمی نبود اما اون شب با روی باز با من سلام علیک کرد. ساعت یک شب بود که خواستم برم خونه. گیتی گفت مسعود تو رو میبره. وقتی رسوند دم خونه، مسعود گفت فیلمهای بعد از انقلابم رو ندیدی؟ گفتم نه. گفت من برات میارم یکسری فیلم هم برات میارم ببینی. از اون به بعد هر وقت از دم خونه ما رد شد، برام فیلم آورد. چند وقت بعدش، گیتی دوباره رفت آلمان.»
بعد از نحوه آشنایی، او ماجرای صمیمیت بیشتر خود و کیمیایی را تعریف کرد و گفت: «چند روز بعد از اینکه گیتی را دیدم، مسعود اومد منو برد تولد فریبرز لاچینی. و من بعد از سالها رفتم پشت میکروفن و ممنون کیمیایی شدم. از اون به بعد مسعود فیلم میآورد میومد میرفت و دوست شده بودیم با هم. بعد خبردار شدم گیتی داره برمیگرده. حالش خیلی بد بود. مسعود با ماشین من کپسول اکسیژن میبرد و میآورد و چند روز بعد هم گیتی وصیت و فوت کرد.»
گیتی پاشایی، خواننده و بازیگر ایرانی است که سال ۱۳۱۹ در تهران متولد شد. او آهنگساز سه فیلم کیمیایی هم بوده. و بهخصوص موسیقی او برای فیلم سرب از شهرتی فوقالعاده برخوردار شد. پاشایی بعد از انقلاب از ایران خارج میشود و مدتی در آمریکا و سپس آلمان زندگی میکند اما دوباره به ایران برمیگردد و سال ۱۳۷۴ به دلیل سرطان جان خود را از دست میدهد. همین موضوع باعث میشود که کیمیایی سال ۱۳۷۶ با گوگوش ازدواج کند.
ازدواجی که مدت کوتاهی دوام میآورد. خاطره آن را گوگوش اینطور تعریف کرد: «همون روز مرگ گیتی، مسعود دست پولاد رو گرفت آورد خونه من. همین شد که پولاد موند خونه من. پدر و پسر اومدن پیش من. و بعد هم ازدواج کردیم. تمام این اتفاقات بعد از مرگ گیتی بود.»
دیروز بعد از این مصاحبه، فرزند کیمیایی واکنش تندی نشان داد و گفت وقتی سر مزار مادرش برود اطلاعات دیگری از او افشا خواهد کرد.
پولاد، فرزند مسعود کیمیایی و گیتی است. کیمیایی قبل از این در ۲۲ سالگی ازدواج دیگری هم کرده بود که دخترش گیلدا حاصل این ازدواج است. نکته این پست اینستاگرامی پولاد کیمیایی این بود که عکسی از مادرش، گیتی پاشایی و گوگوش در پیست اسکی منتشر کرد که از قضا در مصاحبه گوگوش هم به آن خاطره اشاره شده و گفته بود: «گیتی پاشایی رو بعد از انقلاب دو بار دیدم. یک بار منزل ناصر چشم آذر و یه بار هم توی پیست اسکی دیزین.»
سفر سه نفره به تورنتو و آغاز مهاجرت
گوگوش سال ۱۳۷۹ به همراه مسعود کیمیایی و پولاد به مقصد تورنتو از کشور خارج شدند. قرار بود که آنجا کیمیایی دو فیلم با بازی گوگوش بسازد اما پس از دو سال نه تنها فیلمی ساخته نشد، بلکه هر روز شایعات جدیدی از این سفر بیرون میآمد که طرفداران کیمیایی را از فیلم جدید ناامید میکرد. ماجرا هرچه بود کیمیایی به همراه پولاد که آن زمان ۲۱ سال داشت، بی سر و صدا به ایران بازگشتند.
اولین پاسخ کیمیایی به ابهامها
دو سال بعد از این سفر سرانجام کیمیایی در گفت و گو با روزنامه نوروز به این ابهامها جواب داد و گفت که ماجرای سفر او برای ساخت فیلم صحت داشت اما به دلایل مالی موفق به این کار نشد. همچنین گفته بود فائقه آتشین در فیلمی به نام مانکن ایفای نقش کند که البته این اتفاق هم رخ نداد.
کلاهبرداری یک ایرانی از کیمیایی
کیمیایی در این مصاحبه گفته بود که یک کلاهبرداری بزرگ در این سفر برای آنها اتفاق افتاد که او و گوگوش را طعمه دسیسهای در تورنتو کرد؛ دسیسهای که گفت طراح آن فردی ایرانی بود. کیمیایی گفته بود: « خانم آتشین الان از وقایعی که بر او گذشت غمگین است و شدیداً لطمه دید.»
کیمیایی گفته بود که بعد از سفر به تورنتو همسر او تصمیم میگیرد برای تهیه بودجه فیلمی که خودش میخواست در آن بازی کند، کنسرتی برگزار کند. یک کنسرت با هزینه خود گوگوش برگزار میشود اما هزینهای به او نمیپردازند. به همین خاطر از آن کمپانی آمریکایی که برنامه کنسرت را برگزار کرده بود در دادگاه شکایت میکند. در این مصاحبه او گفته بود که فائقه قصد برگشتن دارد. حتی توضیح داده بود که همسرش هیچ وقت علاقهای به مهاجرت و کار در لسآنجلس نداشت و اوایل جوانی کشور را ترک نکرد چرا که اعتقادی به رفتن نداشت.
مهاجرانی واسطه گوگوش بود؟
با وجود این اطلاعات، پیش از این عمید نایینی، سردبیر مجله پیام امروز تعریف کرده بود که روزی برای انجام یک مصاحبه خانه گوگوش و کیمیایی رفته بود. قبل از مصاحبه، کیمیایی در مقابل گوگوش شرحی از گرفتاریها ومصائب او میدهد و میگوید که اگر او نبود وضع گوگوش بدتر میشد و … در این میان ناگهان تلفن خانه کیمیایی زنگ میخورد و او برای پاسخ میرود.
گوگوش از فرصت استفاده میکند و به این خبرنگار میگوید که قرار است از ایران برود. او گفت: «آقای مهاجرانی (وزیر وقت ارشاد دولت خاتمی) گفته مشکل خروج من از ایران برطرف شده و میتوانی بروی. من مخالف مصاحبه با شما نیستم؛ اگر شما فکر میکنید که این مصاحبه به روند کار سرعت میبخشد انجام بدهم. اگر اخلال ایجاد میکند انجام ندهم.» در نهایت مصاحبه هم انجام نمیشود.
این همه داستان خروج گوگوش نیست. بخشی دیگر از قصه را هم اکبر خوشکوشک که سابق بر این در وزارت اطلاعات فعالیت داشت در گفتوگو با مجله صدا تعریف کرده بود. در این مصاحبه او ماجرا را اینطور روایت کرد: « وزارت اطلاعات همانطور که دنبال این بود کسانی که از کشور خارج شدند به ایران برگردند دنبال این هم بود کسانی هم که در داخل کشور سرشناس و شاخص هستند از کشور خارج شوند.
یکی از این افراد گوگوش بود. سعید امامی با مسعود کیمیایی و گوگوش که همسر کیمیایی بود صحبت کرد که گوگوش را بفرستیم خارج اما کیمیایی قبول نکرد. بعد از اینکه سعید امامی از دنیا رفت مسعود کیمیایی موافقت کرد و گوگوش از کشور خارج شد که البته در آمریکا هم گیر علیرضا امیرقاسمی افتاد و وی پول گوگوش را خورد…تصمیم گرفتیم گوگوش از کشور خارج شود تا این طور تبلیغ نشود ایران کشوری بسته است و ….»
در قسمت دیگر مصاحبه دو شب پیش، گوگوش به مشکلاتش در زندگی با این کارگردان سینما اشاره کرد و از این که کیمیایی اغلب روزها خانه نبوده گلایه کرده است اما با این حال تاکید کرده که از او چیزهای زیادی هم آموخته است. نکته دیگری که او در این مصاحبه درباره آن حرف زد این بود که در سالهای بعد انقلاب در دورهای اعتیاد داشته. مجری این مصاحبه حدودا دو ساعته، هما سرشار، بود که بعد از انقلاب از کشور خارج شده است. او پیش از این در دهه ۵۰ در مجله زن روز و روزنامه کیهان فعالیت میکرد.