کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۳۹۶۶۱
تاریخ خبر:

اسپالتی: زخم ایتالیا هنوز تازه است اما برمی‌گردم

اسپالتی: زخم ایتالیا هنوز تازه است اما برمی‌گردم

لوچانو اسپالتی، سرمربی پیشین ایتالیا، با وجود زخم جدایی از تیم ملی، همچنان با اشتیاق و شوخ‌طبعی از بازگشت دوباره به دنیای فوتبال سخن می‌گوید.

به گزارش هفت‌ورزشی، دو هفته پیش، لوچیانو اسپالتی، سرمربی پیشین تیم ملی ایتالیا، در جشنواره ورزش ترنتو از زخمی سخن گفت که هنوز بهبود نیافته است. او گفت: «وداع با ایتالیا، دردی است که هنوز تمام‌قد آن را حس می‌کنم.»

با لبخندی بر لب، پرسید: «حالم چطور است؟ می‌خواهی با من دوی صد متر بدوی؟ حالم عالی است و می‌توانم نشانت بدهم… فقط این درد را دارم برای آنچه رخ داده، و نمی‌خواهم خودم را از آن معاف کنم. باید کمی از این زهر را خودم به خودم تزریق کنم تا بتوانم در برابر نیش‌های شما مقاومت کنم.»

با آن‌که تلخی و ناامیدی از پایان ناگهانی ماجرای کوتاه حضورش روی نیمکت تیم ملی هنوز در سخنانش پیداست، اسپالتی همچنان شوخ‌طبعی و ذوق بازی با واژه‌ها را حفظ کرده است؛ همان بازی‌های زبانی و استعاره‌هایی که حالا به امضای او بدل شده‌اند. اما مهم‌تر از همه، اشتیاق بازگشت به میدان نبرد است؛ اشتیاقی که در گفت‌وگویش در «خانه گاتزتا» با استفانو آگرستی، معاون سردبیر، آشکارا دیده می‌شد. در این گفت‌وگوی زنده که بیش از یک ساعت به طول انجامید، اسپالتی از خاطرات و تجربه‌هایش گفت؛ گاهی با لبخند، گاهی با اندوه، بی‌آن‌که چندان به روزمره‌های فوتبال بپردازد.

گفت: «ایتالیا به جام جهانی خواهد رفت، و پیو اسپوزیتو مرا به یاد بوو ویری می‌اندازد.» اما از پیش‌بینی لیگ خودداری کرد؛ هرچند چند روز پیش‌تر، در جشنواره فوتبال ایتالیا در آرتزو، گفته بود: «اینتر و ناپولی کمی بیش از یوونتوس و میلان بخت دارند.» شاید حالا خود او کسی باشد که این پیش‌بینی را وارونه کند. در سخنان اخیر اسپالتی، آمیزه‌ای از خاطرات شیرین و تلخ موج می‌زد و آن عذاب همیشگیِ ناتوانی در بازآفرینی شکوه ناپولی قهرمان با پیراهن آبی تیم ملی.

خودش اعتراف کرد: «در ذهنم می‌کوبد… زیادی؟ همه همین را می‌گویند، اما من همینم. برای من تیم ملی بهشت بود، و وقتی در آن چیزی کج می‌شود، نمی‌توانم فراموشش کنم. سخت است این ضربه را تحمل کنم، اما یقین دارم چیزی زیباتر در پیش است.»

پس اندوه و حسرت هست، اما در کنارش میلی برای برخاستن و آغاز دوباره نیز وجود دارد، همان‌گونه که گفت: «خواستم روحیه و شیوه خودم را منتقل کنم، شاید اشتباه کردم. باید کمی سبکی بیشتری می‌آوردم تا بتوانم فشار عظیم را مهار کنم.» در ناپل، ماجرا کاملاً برعکس بود. آن‌جا اسپالتی بزرگ‌ترین شادی زندگی‌اش را تجربه کرد. شادی یک شهر، یک ملت کوچک. گفت: «دریافت تابعیت ناپولی لحظه‌ای شگفت‌انگیز بود. عشقی بی‌مهار به من هدیه دادند، عشقی که حتی می‌ترساندت، چون نمی‌دانی تا کجا می‌رود. سال اول در هتلی کنار اتاق دلاورنتیس زندگی می‌کردم. سال دوم به کاستل‌وولترنو رفتم، در اتاق کوچکی در مرکز تمرین. بیدار شدن و دیدن محوطه جریمه، مثل بودن در بهشت است.»

42d79bb7c8504618b4d8ed53eb96e589_11zon

شاید در ماجرای بعدی‌اش، همین تجربه در شکل دیگری تکرار شود: اتاقی راحت در هتل، کنار زمین تمرینی کونتیناسا. در خانه گاتزتا اسپالتی خود را بی‌پرده نشان داد، همان‌طور که روزی در واقعیت نیز چنین کرده بود: در جشن قهرمانی با زنیت سن‌پترزبورگ، سینه‌برهنه به شادی پرداخت. با خنده گفت: «همه می‌گفتند هوا سرد است، اما در لحظه‌ی شادی سرمایی حس نمی‌شد.»

شور و تأمل در هم آمیخته بود، وقتی از رابطه‌های پرتنشش با ستاره‌های بزرگ سخن گفت: از توتی («هرگز احساس نکردم میان‌مان دعوایی باشد، اما هیچ‌کس کمکش نکرد تا همه‌چیز را درست ببیند») تا ایکاردی («کمی آزرده‌ام کرد. ناچار شدم وارد وضعیت‌های ناخوشایندی شوم») و حتی آچربی («ماجرا آن‌گونه که او تعریف کرده نبود»).

در پایان، همانند معلمی که در رختکن، پای تخته رفت و تیم رؤیایی‌اش را ترسیم کرد: «سیستم ۴-۲-۳-۱. دروازه‌بان: شِچنسنی. خط دفاع: دی‌لورنتسو، کولیبالی، کیوو و یانکولوفسکی. در میانه میدان: پیتزارو و ده‌روسی. جلوتر: توتی، ژکو، کواراتسخِلیا و صلاح.» با این همه رنگ آبی، زرد و قرمز… شاید به‌زودی، کمی هم رنگ سیاه‌وسفید به این ترکیب افزوده شود.

 

آخرین تحولاتورزشیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۳۹۶۶۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر