زخمهای قدیمی و بهانههای جدید

نقدی بر آخرین سخنان و عملکرد مهدی تاج، رییس فدراسیون فوتبال
هفت صبح| در حالی که ایران روزهای دشواری را بهدلیل حمله رژیم صهیونیستی تجربه میکند، گویی برخی تلاش دارند با سوار شدن بر موج فرصت را غنیمت بشمارند تا از زیر فشار نقدها بیرون بیایند. بیشک یکی از شاخصترین این چهرهها، مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال ایران است که حالا مقابل دوربین تلویزیون نشسته و از خسارتهای جنگ بر فوتبال میگوید.
تاج گفته: «در جریان جنگ، فدراسیون فوتبال در دو نوبت آسیب دید... شیشهها شکست.» اما آنچه سالهاست در فوتبال ایران شکسته، فقط شیشهها نبوده؛ اعتماد عمومی، سلامت ساختار، و کف استانداردهای حرفهای است که مدتهاست ترک برداشتهاند.
زیرساخت ویرانه همیشگی
پیش از شروع حملات، آیا ورزشگاههای ما آماده فصل جدید لیگ برتر بودند؟ چند درصد ورزشگاههای کشور به استانداردهای AFC نزدیکاند؟ در کدام استادیوم ایران میتوان به راحتی فوتبال دید، امنیت داشت، سرویس بهداشتی استفاده کرد، بلیت الکترونیکی خرید و VAR واقعی دید؟
وی ای آر که دیگر شوخی تلخ فوتبال ایران شده است. در حالی که کشورهای همردیف ایران سالهاست با این تکنولوژی به قضاوتهای عادلانهتر رسیدهاند.
«باید متناسب با شرایط کشور تصمیم گرفت»، تاج این را در مورد نقلوانتقالات میگوید، اما آیا نبود امکانات ابتدایی برای فوتبال هم محصول بحران تازه است؟ یا نتیجه سالها بیبرنامگی و بیمسئولیتی؟
لیگ بیبرنامه، تیمهای بیپول، فوتبال بیآینده
در فوتبال ایران، فصل جدید لیگ برتر همیشه با ابهام آغاز میشود. تاریخ شروع لیگ حتی در سالهای عادی هم گنگ است. حالا تاج میگوید: «شنبه جلسه داریم تا زمان لیگ و سوپرجام را مشخص کنیم.»
اما چرا همیشه «شنبه»ای در راه است؟چرا هیچوقت برنامهای آماده در دست نیست؟ تا کی قرار است بر بداهه سوار شد و درلحظه وعده داد؟ چرا هیچوقت تقویم فوتبالی ایران، مثل کشورهای حرفهای، یک سال جلوتر اعلام نمیشود؟ واقعیت تلخ این است که انفجارها فقط حفرهها را بیشتر نمایان کرده، نه اینکه آنها را ایجاد کرده باشد. اگر جنگ ادامه پیدا میکرد واقعا برنامه فدراسیون چه بود؟ آیا در این مدت بحرانی فدراسیون برای محافظت از فوتبال کار شبانهروزی کرده یا آنجا هم تعطیل بوده است. این مساله امروز نیست که بازیکنان خارجی خوب رغبتی برای آمدن ندارند. تاج البته در توجیه این شرایط میگوید:
«بازیکن مورد نظر به خاطر این شرایط نمیخواهد به ایران بیاید... سازمان لیگ باید تصمیمات جدیدی بگیرد.»
اما آیا واقعاً مشکل فقط جنگ است؟ یا بیثباتی مالی باشگاهها، عدم پرداخت حقوق، و ناتوانی در مدیریت قراردادها...؟
آیا این بحران میتواند فرصتی برای اصلاح باشد؟
از همه مهمتر، مساله امروز اینست آیا این بحران میتواند سرآغازی برای بازنگری در ساختار فوتبال ایران باشد؟ آیا فدراسیون و سازمان لیگ، حاضرند مسئولیت سالهای گذشته را بپذیرند؟ یا باز هم ترجیح میدهند پشت دیوار دودآلود بحران پنهان شوند؟
تاج گفته: «خانواده قبلاً پدر و مادر بود، حالا یک شهر و مردم و همه با هم شدهایم.»
جملهای زیبا و احساسی که قرار است همبستگی را یادآوری کند، اما اگر خانواده فوتبال واقعاً برایش اهمیت داشت، باید درتمام سالها با استفاده از تمام سرمایه خانواده فوتبال دست به اصلاحات بنیادی میزد. تا الان در فوتبال ایران ، بحرانها معمولاً منجر به اصلاح نشدند بلکه بهانهای تازه برای تداوم وضع موجود بودهاند اما همیشه کورسویی از امید هست.
زخمی که هرگز التیام نیافت
همه میگویند بخش بزرگی از ناکامی فوتبال ایران، ناشی از فساد است. از زدوبندهای مدیریتی گرفته تا رانتهای مشکوک در قرارداد بازیکنان و مربیان . بدهیهای بیپایان باشگاهها، پروندههای باز فیفا و AFC، شکایتهای مکرر خارجیها و ناکامی در جذب سرمایهگذار واقعی، همه نشانههایی هستند از فسادی که ساختار را به اضمحلال کشیده است.
جالب است تاج، که رئیس این فوتبال است، حالا با ژستی مسئولانه میگوید: «من رئیس مجمع سازمان لیگ هستم و دستور دادهام همه کارها متناسب با شرایط کشور باشد.» اما این دستورها چقدر واقعیاند؟ و قرار است چکار کنند؟ مگر همین فدراسیون نبود که قرارداد ویلموتس را بست؟