شلیک آرپیجی طالب ریکانی به قلب آبودانیها

اضطراب و دلهره در آلاچیقهای پارک شاپور آبادان؛ طالب از دنیای فوتبال خداحافظی کرد
هفت صبح| آبادان یکرنگترین شهر دنیاست؛ «نه قرمز، نه آبی، فقط زرد طلایی» فقط یک شعار نیست؛ در بازی صنعتنفت با سرخابیها در آبادان، یک تماشاگر استقلالی یا پرسپولیسی در جایگاه تیم مهمان نخواهید دید
از اوج ناامیدی و غم تا خوشحالی روی ابرها
نوشتن این مطلب را در اوج ناامیدی بعد از شکست ناباورانه صنعتنفت مقابل شهرراز شیراز شروع کردم؛ دیداری که البته به نظرم با ناداوری یا نبود وار یا اشتباه سهوی داور و هر چیزی که اسم آن را بگذارید، میتوانستیم برنده شویم و با استرس و دلهره به پیشواز بازی حساس با پیکان سیروس دینمحمدی نرویم. القصه... بعد با پیروزی شیرین و دلچسب مقابل همین پیکانی ادامه دادم که کلی استرس برای تقابل با آن داشتیم؛ آخر پیکان عنوان بهترین خط حمله لیگ یک را یدک میکشد؛ با 43 گل زده. البته که ما هم با 15 گل خورده بهترین خط دفاع لیگ آزادگان هستیم. حالا روی ابرها بودم... یک قدم تا لیگبرتر با پیروزی مقابل آریو.
اینها را بیخیال... پیش خودم گفتم ما آبادانیها به امید زندهایم. این را در چند سال جنگ و سختی در آبادان از پدرانمان به ارث بردهایم که همیشه میگفتند «خدا کریم است». چرا راه دور برویم؛ نمونه متاخر آن دو فصل پیش در آخرین بازی مقابل گلگهر سیرجان را به یاد بیاریم؛ در روز پایانی لیگ بیستودوم برزیلیها موفق شدند در سیرجان جشن بقا بگیرند.
کلینشیتهای کوروش ملکی
امیدمان در دروازه به کلینشیت ملکی دروازهبان باتجربه فوتبال صنعت بود که طی سالهای گذشته در رقابتهای لیگ دسته اول توانست عملکرد خوبی از خود بهجا بگذارد، امسال هم در ترکیب صنعتنفت آبادان درخشش خوبی داشت و یک رکورد ویژه را ثبت کرد. این دروازهبان 33 ساله در 34 بازی اخیر نفتآبادان در ترکیب تیمش به میدان رفت و در 23 بازی موفق به حفظ دروازه خود شد .
طالب آرپیجیزن؛ شنانی و زبرجد فانتزیباز
امیدمان در خط دفاعی صنعتنفت به مجتبی لطفی و فرشاد محمدیمهر بود. فرشادی که گل حساسی در مقابل پیکان زد. امید ما در خط هافبک به طالب ریکانی و مهران امیری ۲ بازیکن تکنیکی، قدرتی و خلاق بود. به شوتهای پای چپ و مهلک طالب که مثل آرپیجی شلیک میشوند. طالب حتی کلمه «RPG» را هم روی پای چپش تتو کرده. امیدمان به حسین شنانی و خشایار زبرجد ۲ وینگر سرعتی و تکنیکی و فانتزیباز صنعتنفت در کنار مرتضی خراسانی برای گلزنی بود.(چه تعریفی کردم از آنها؛ بیچاره طالب)
دریغ از یک موقعیت گلزنی
صنعت هفته پیش با مهمترین پیروزی فصل خود در مقابل پیکان حریف مستقیمش برای صعود به لیگبرتر، در ورزشگاه تختی آبادان از سد تیم خوب سیروس دینمحمدی گذشت و با توجه به پیروزی در بازی رودررو از شانس بالایی برای صعود برخوردار بود اما نتوانست از این فرصت خوب استفاده کند و در مقابل آریو نشانی از جنگندگی و موقعیت گل برای صعود ندیدیم.
حالا باید از کادر فنی پرسید وقتی تیم مدعی فجر را رفت و برگشت و همچنین باقی مدعیان صعود را میبریم، علت شکست در 5مسابقه از تیمهای ته جدولی چیست که حالا باید حسرت تک امتیازها را بخوریم! و از صعود باز بمانیم تا غیبتمان در لیگبرتر دوساله شود. برزیلیها از اولین دوره لیگبرتر که غایب بودند و از همان سال ۸۱ که صعود کردند، شرایط متزلزلی را تجربه میکنند و چندین بار بین لیگبرتر و لیگ یک در رفت آمد بودند. در مجموع 24 فصل لیگبرتر، آبادانیها 13 فصل در لیگبرتر حضور داشتهاند و ۱۱ فصل در لیگ یک بازی کردهاند.
سرنوشت شوم طالب و آن خطای مرگبار
طالب بازیکن محبوب و وفادار آبادانیها پیش از این هم یک بار در بزنگاهها جای اینکه از تجربه خود استفاده کند و به یاری تیم بیاید و قوت قلب طرفداران صنعتنفت باشد، در هفته بیست و نهم لیگبرتر در آبادان و بازی ماقبل آخر، میزبان تیم ذوبآهن بودیم و به شدت به 3 امتیاز بازی نیاز داشتیم. در ثانیههای ابتدایی این بازی، اشکان خورشیدی داور مسابقه برای صنعت یک ضربه پنالتی اعلام کرد و طالب ریکانی در دقیقه ۳ نفت را پیش انداخت.
ریکانی اما در دقیقه ۱۰ با انجام یک خطای خطرناک و حرکت شبه رزمی آن هم نه در یک موقعیت حساس روی بازیکن ذوبآهن، با دریافت کارت قرمز از زمین اخراج شد. به این ترتیب صنعتنفت که برای بقا در لیگ روی 3 امتیاز بازی با ذوبآهن و دیدار حساس هفته بعد مقابل گلگهر حساب کرده بود، ریکانی را از دست داد.با 10نفره شدن صنعت، ذوبآهن از فرصت اخراج ریکانی در همان نیمه اول استفاده کرد و در دقیقه ۲۷ گل تساوی را به ثمر رساند و بازی به دیدار مرگ و زندگی گلگهر رسید که صنعت با برد در این دیدار در لیگ ماند و اشتباه مرگبار ریکانی به فراموشی سپرده شد.
بازگشت غریبانه
طالب که میتوانست با گل کردن پنالتی مقابل پیکان حکم صعود صنعتنفت به لیگبرتر را امضا و قلب برزیلیهای متعصب را تسخیر کند، با خراب کردن پنالتی باجووار (پنالتی روبرتو باجو در مقابل برزیل در فینال جامجهانی 1994) رویاهای هزاران آبادانی را برباد داد و خودش از شدت ناراحتی در رختکن خودزنی میکند و به دلیل جراحات شدید با آمبولانس به بیمارستان منتقل میشود.
طالب پس از انتقال به بیمارستان و پانسمان دستش، شبانه تصمیم به ترک تهران گرفت و غریبانه به آبادان برگشت.طالب طی سالیان اخیر فقط یکبار در هفته هفدهم فصل 02-1401 پنالتی از دست داده بود که ضربه او مقابل آلومینیوم اراک را حسین پورحمیدی مهار کرد ولی پس از آن همه پنالتیهایش را گل کرده بود تا اینکه یکشنبه شب مقابل آریو اسلامشهر ضربهاش به تیر دروازه اصابت کرد و به بیرون رفت. آخر این چه کاری بود طالب جان! با این تجربه بالا، زدن پنالتی به این شکل و بدتر از آن خودزنی! از تو انتظار نداشتیم...
پیام شوکه کننده: خداحافظ فوتبال!
طالب که بعد از بازگشت به آبادان از دسترس خارج شده بود، ناگهان دیشب در یک اتفاق شوکه کننده و غیر منتظره با انتشار پیامی در اینستاگرامش از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و طرفدارانش را در شوک فرو برد.
تب فوتبال در دل خوشگذرانی
حالا که صنعتنفت از صعود به لیگبرتر بازمانده، آلاچیق کانون هواداران صنعتنفت در پارک شاپور که به رنگ زرد مزین شده، دیدن دارد؛ آلاچیقی با پرچم برزیل که آن را با دیگر آلاچیقها که خانوادهها تا پاسی از نیمه شب را در آن به تفریح میگذرانند، متمایز میکند. فقط کافیست وارد این پارک شوید؛ قطعا صدای بلند این هواداران متعصب را از دور خواهید شنید که حتی در تابستان و گرما و شرجی نفسگیر هر شب این جلسات را برگزار میکنند.
کانون هوادارانی که مطمئنم از امشب با شور و هیجان و البته با ناراحتی وضعیت تیم را آنالیز میکنند و از بازی محتاطانه و خنثی صنعت مقابل آریو درددلها دارند. آنها قطعا از بازی جامحذفی و تقابل با استقلال میگویند. ترکیب مورد نظر خود را ارنج میکنند. شاید به تغییر سرمربی هم فکر کنند... حتما از طالب و پنالتیاش هم میگویند... فقط امیدوارم جانب انصاف را درباره او رعایت کنند.
بازیکن وفاداری که چند فصل پیش بیخیال پیشنهاد نجومی استقلالیها شد و در صنعتنفت با همه مصائبش ماند. میدانید... کاش این بازی را برده بودیم... دلمان برای لیگبرتر تنگ شده؛ برای رقص و پایکوبیهای بیرون ورزشگاه با نوای نیهمبون و ضرب و تیمپو که تا ساعتها بعد از پایان بازی هم ادامه دارد و هللیوسهای عدنان لیدر صنعتنفت. برای بیبیهایی که بعد از بازگشت از استادیوم، در کواترهای کارگری نتیجه را از تماشاگران در حال بازگشت از استادیوم میپرسند که؛ «ننه بازی چندچند شد؟»
تصویری ناب از مهد فوتبال ایران
چه تصویر دلگرمکنندهای! استرس را در چهره این دختر خردسال میبینید که تحت تاثیر بازی و شرایط صعود صنعت به لیگبرتر قرار گرفته. آخر این کودک از تفاضل گل و بازی رودررو چه میفهمد؟ لابد بزرگترهایش را دیده که چه خون دلی میخورند تا صنعتنفت پیروز میدان دیدار با پیکان باشد؛ او هم این شکلی با استرس بازی را نگاه میکند.
اینکه هواداران خردسال با عشق به تیم صنعتنفت آبادان بزرگ میشوند، نشانه ریشهدار بودن این تیم در فرهنگ و هویت آبادانیهاست. کسی حالا از حال روز این دخترک و پدرش بعد از عدم صعود صنعت به لیگبرتر خبر دارد؟ باید آبادانی باشید تا بفهمید چه میگویم. عکس را از صفحه هواداران صنعتنفت به امانت برداشتهام. ببینید خودش گویاست...