دروازهبانِ بیپناه در زمین بازی با کلمات

نقد رفتار رسانهای علیرضا بیرانوند که کلماتش سوءتفاهم ایجاد میکند
هفت صبح| علیرضا بیرانوند، دروازهبان شماره یک تیم ملی ایران، این روزها بیش از آنکه با واکنشهای درخشانش در زمین فوتبال دیده شود، با گفتهها و واکنشهایش در برابر هواداران پیشیناش خبرساز است. اتفاقی که در دیدار اخیر پرسپولیس و تراکتور رخ داد – فحاشی شدید هواداران پرسپولیس به بیرانوند و خانوادهاش – یک تراژدی چندوجهی را یادآوری کرد: فاصله عمیق و پرشده با سوءتفاهم میان یک بازیکن مهم ملی و بخش بزرگی از طرفداران تیم سابقش.
بیرانوند روزی نماد مقاومت و ایستادگی پرسپولیس بود؛ با پرتابهای بلند، فریادهای پرانرژی، واکنشهای نجاتبخش و حضور تعیینکنندهاش در افتخارات پیدرپی این باشگاه. اما امروز همان هواداران که روزی قهرمانشان را در آغوش میکشیدند، او را هو میکنند، ناسزا میگویند و حتی خانوادهاش را هدف قرار میدهند. چرا این اتفاق افتاد؟
پاسخ ساده نیست، نیازمند بررسی چندجانبه است. اما میتوان یکی از دلایل آن را در شیوه بیان و رفتار رسانهای بیرانوند جستوجو کرد. او از پرسپولیس جدا شد و صد البته که این تصمیم در فوتبال حرفهای امری کاملا طبیعی و مرسوم است. اما چیزی که این جدایی را به یک شکاف تبدیل کرد، نهتنها تصمیم، بلکه «نحوه اعلام و دفاع از آن» بود. بیرانوند در بیشتر حرفها و سخنانش با رسانهها، نمک بر زخم هواداران میپاشد. بیان احساسات صادقانهاش اغلب بدون فیلتر است و تند و صریح و بیملاحظه. همانقدر که او دروازهبان بزرگی است، در مواجهه با رسانهها گاهی کودکانه و بدون محافظ عمل میکند.
اظهارات اخیر او در میکسدزون ورزشگاه یزد نیز نمونهای دیگر از همین روند است. او با لحنی خسته و تلخ گفت: «تراکتور قهرمان میشود، بروید بخوابید» و سپس هواداران پرسپولیس را «بیمعرفت» خواند. حتی اگر احساساتش صادقانه و زخمخورده باشد، باز هم این سبک حرف زدن، دردی از رابطه پرتنش او با هواداران را دوا نمیکند؛ بلکه بر آتش خشم هواداران میافزاید. بسیاری از مردم به ویژه هواداران متعصب، بیشتر از آنچه گفته میشود، به «چگونه گفتن» حساساند. لحن، زمان و مکان حرفها، تأثیری بیشتر از خودِ حرفها دارد.
واقعیت این است که علیرضا بیرانوند تنها نیست. بسیاری از فوتبالیستهای ایرانی چه در سطح ملی و چه باشگاهی آموزش کافی در زمینه ارتباطات، رسانه، مدیریت بحران و روابط عمومی نمیبینند. آنها در زمین فوتبال آموزش میبینند، اما در زمین رسانه، اغلب بدون آمادگی و مشاوره رها میشوند. نتیجه این میشود که یک قهرمان ملی، قربانی بازی بیقاعدهای میشود که کلمات را به تیغی علیه خودش تبدیل میکند.
پیشنهاد مشخص برای علیرضا بیرانوند این است که از مشاوران رسانهای، فرهنگی و رفتاری بهره بگیرد. مشاورانی که نهتنها به بیرانوند بگویند چه بگوید و چه نگوید، بلکه کمک کنند تا رنجهایش را درست بازگو کند، حرفهایش را مدیریت کند و با حفظ شأن و شخصیت خودش، درک بهتری از مخاطبانش پیدا کند. همه اینها نه بهخاطر مصلحتاندیشی یا ترس از انتقاد، بلکه به دلیل حفظ احترام، اعتبار و آرامش روانی است که برای ادامه مسیر حرفهای یک ورزشکار حیاتی است.
بیرانوند همچنان بخشی از تاریخ پرسپولیس است و یکی از ستارگان فوتبال ملی ما بهشمار میرود. بیرانوند اما اگر نتواند کلماتش را مثل توپها کنترل کند، ممکن است هم خاطره آن روزهای طلایی را خدشهدار کند، هم بخشی از حمایتهای مردمی را از دست بدهد. حمایتهایی که در روزهای دشوار به شدت به آن نیاز دارد. صدالبته که سایر بازیکنان مطرح و ملیپوش نیز به چنین مشاورانی نیاز دارند. بازی تمام نشده، نه آن بازی روی چمن، نه این بازی در دلها. اما برای برنده ماندن، تنها پاهای قوی کافی نیست؛ ذهن آرام، زبان دقیق و مشاورههای بهموقع، لازمههای حضور در زمین پیچیده رسانهای امروز است.