آدرسهای غلط ژنرال| طلبکار نباش آقای قلعهنویی!
مثل همیشه سرمربی تیم ملی نقدها را نمیپذیرد و با بازی آمار و ارقام، خودش را فریب میدهد
هفت صبح | پیروزی یک بر صفر مقابل قرقیزستان، حواشی زیادی را برای تیم ملی، سرمربی و بازیکنانش به دنبال داشت. البته امیر قلعهنویی در نشستهای خبری قبل و بعد از بازی سعی کرد درباره نمایشها، نتایج و موفقیتهای تیمش بزرگنمایی کند اما هم چیزی که ما از تیم ملی دیدیم و هم آماری که بعد از بازی منتشر شد، نشان میدهد خبری از پیشرفت نیست!
آنالیز نکردیم، آنالیز شدیم
ملیپوشان فوتبال ایران در شرایطی مقابل قرقیزستان پیروز شدند که تنها 3 شوت در چارچوب داشتند و 15 شوت شاگردان امیر قلعهنویی، جایی در چارچوب دروازه حریف نداشت و به جز اصابت یکی از این 15 شوت به تیرک دروازه قرقیزها، 14 شوت دیگر از کنار یا بالای دروازه به بیرون رفت!
آنچه بیش از پیش نقاط ضعف تیم ملی را آشکار میکرد، تبحر ویژه قرقیزستانیها در استفاده از ضدحملات بود که عملکرد خوب قرمزپوشان در فاز تهاجمی باعث شد تا علیرضا بیرانوند، برترین بازیکن زمین باشد! قرقیزها اما در شرایطی مغلوب تیم ملی ایران شدند که شکست یکگله برابر ملیپوشان فوتبال ایران، کمگلترین باخت تاریخ فوتبال قرقیزستان محسوب میشود.
جالب آنکه آنها در این جدال 7 شوت به سوی دروازه ایران زدند که 6 شوت آنها در چارچوب دروازه علیرضا بیرانوند بود و در طرف مقابل، ایرانیها تنها 3 شوت در چارچوب دروازه حریف خود داشتند تا برتری محسوس قرقیزها در خلق موقعیت گلزنی نمایان باشد! این اعداد به ما چه میگوید؟
سادهترین برداشتی که میشود از این آمار کرد، این است که قرقیزها به خوبی بازیهای تیم ملی ایران را آنالیز کرده بودند و میدانستند چگونه با کمترین موقعیتها و شوتها بیشترین خطرات را روی دروازه شاگردان امیر قلعهنویی ایجاد کنند. برعکس، تیم ملی ایران با یک بازی «باری به هر جهت» و با استفاده از ظرفیت میزبانی و اعتماد به نفس بیشتر بازیکنان، یک بازی صرفا مالکانه اما بیهدف و برنامه را ارائه دادند و نتوانستند از این همه شوت، به جز یک مورد بهره ببرند.
کرنر؛ آیتم مورد علاقه قلعهنویی
در طول جام ملتهای آسیا، یکی از مواردی که قلعهنویی روی آن تاکید زیادی داشت، تعداد کرنرهای تیم ملی بود. او مدعی بود وقتی تیمش تعداد زیادی کرنر در یک بازی میزند، به معنی آن است که خوب و هجومی بازی میکند. البته مثالهای نقض زیادی در این باره وجود داشته و دارد اما در همین بازی با قرقیزستان، آمار نشان میدهد که ایران درست به اندازه تیم میهمان، موفق به کسب 3 ضربه کرنر شده است! الان سوال این است که تیم ملی ما بد کار کرده یا قرقیزستان خوب کار کرده و کلا توجیه جناب قلعهنویی درباره این آمار چیست؟
رئال را میبینید و بارسا را نه؟
قلعهنویی در بخشی از نشست خبری خود گفته: «فوتبال همین است و چرا ندارد. آنچلوتی بزرگترین مربی دنیاست و تیمش با حضور امباپه نتیجه نگرفته. قطر دو دوره قهرمان آسیا شده است و در کشور خودش به امارات میبازد. منچسترسیتی دو فصل پیش قهرمان اروپا شد، اما در مرحله یک چهارم نهایی فصل گذشته به رئال مادرید باخت و حذف شد.
تماشاگران ناراضی بودند، اما اگر جای طرفداران استرالیا و کره جنوبی بودند، نمیدانم شرایط چطور میشد!» جناب سرمربی، منّت پیروزی یک گله مقابل قرقیزستان را با اشاره به باخت استرالیا مقابل بحرین و مساوی کره مقابل فلسطین بر سر مردم و رسانهها میگذارد اما اشارهای به پیروزی 7 بر صفر ژاپن مقابل چین نمیکند. او از نتایج نهچندان خوب رئال در این روزها حرف میزند اما بارسلونا را نمیبیند که تیمش با آن همه تغییر و آن همه بازیکن جوان و گمنام، موفق و تماشایی ظاهر شده است.
آمارهای گزینشی
قلعهنویی در نشست خبری قبل از بازی مدعی شده بود که در دوره قبل به سختی به این مرحله رسیدیم اما در دوره او دو بازی آخر مرحله قبل تشریفاتی بود و این یعنی پیشرفت! ولی واقعیت این است که قلعهنویی و همکارانش همیشه بخشی از آمار و واقعیت را اعلام میکنند که به سود خودشان است. اگر ما هم بخواهیم مثل او برخورد کنیم، میتوانیم بگوییم در دو دوره قبل، در هر دو بازی رفت و برگشت، ازبکستان را شکست دادیم اما در این دوره هر دو بار مقابل این تیم به تساوی رسیدیم و این یعنی پسرفت!
طلبکار نباش آقای قلعهنویی!
شاید بازخورد بازی ضعیف تیم ملی در برابر قرقیزستان کمتر میشد اگر قلعهنویی مثل همیشه اینقدر بدون منطق و با استدلالهای عجیب، از تیمش و خودش دفاع نمیکرد. او در بدترین روزهای خودش و تیمش هم فراموش نمیکند که به مخالفان و منتقدان طعنه بزند و به زنندهترین شکل ممکن در نشست خبری عذرخواهی میکند؛ آن هم به شکلی که انگار از مردم و رسانهها طلبکار است! قطعا تیم ملی پتانسیل بالاتری دارد و میتواند در آینده بهتر ظاهر شود اما اگر قرار باشد قلعهنویی همچنان ضعفهای تیمش را نبیند و به منتقدانش به شکل دشمن خونی نگاه کند، خیلی نباید به پایان خوش برای تیم ملی خوشبین باشیم.