ماجراهای باورنکردنی حسین هوشیار و قفس توری پرسپولیس

دروازهبان اسبق پرسپولیس در دربی معروف زمستان ۹۰ که با هتتریک ایمون زاید همراه بود، حسین هوشیار است. او در گفتوگو با سایت ورزش سه از سختیهایی که سالها پیش در پرسپولیس تجربه کرده پرده برداشت. بحشی از آنها عجیب و باورنکردنی هستند.
- زمانی به پرسپولیس پیوستم که علیرضا حقیقی و میثاق معمارزاده در تیم بودند و قرار بود حقیقی جدا شود و به روبین کازان برود. در همان بازه زمانی مسابقات جام حذفی بود و تیم ما تا نیمه نهایی آمد و به استقلال خوردیم و آقای دنیزلی هم آن بازی را دیده بود و من را پسندیده بود. پرسپولیس به دلیل جدایی علیرضا حقیقی دنبال گلر بود، به همین دلیل با باشگاه شهرداری یاسوج مذاکره شد و من به پرسپولیس پیوستم. نقل و انتقال من پروسه کوتاهی داشت.
- من در پرسپولیس به فرصت احتیاج داشتم. پرسپولیس تیم بزرگی است و به کمتر بازیکنی فرصت داده میشود تا در این تیم خودش را نشان بدهد. من از یک محیطی از لیگ پایین تر به پرسپولیس آمده بودم و با من به عنوان گلر دوم قرارداد بسته بودند تا یکی دو سال ذخیره باشم و بعد روی من حساب کنند اما پرسپولیس در آن دوره با وجود اینکه از نظر مهره، فوقالعاده بود، از لحاظ انسجام تیمی و سن و سال تیم ضعیفی بود و وقتی میثاق نتوانست عملکرد خوبی داشته باشد، من را در دروازه گذاشتند.
- در آن دوره هم فرصت داده نمیشد و اگر ما در یک بازی نتیجه نمیگرفتیم چه مقصر بودیم و چه نبودیم دنیزلی ما را در بازی بعد روی نیمکت میگذاشت.معمولا برای اینکه یک بازیکن در تیم جا بیفتد حداقل نیم فصل به او زمان میدهند اما این موضوع در تیم وجود نداشت و از طرفی مدیران هم فقط دنبال نتیجه بودند. من بازیکن کم تجربه ای بودم و ساختار و مدیریت پرسپولیس هم به من فرصت نداد و باعث شد تا من یک نیم فصل بد در آنجا داشته باشم. تا قبل از پرسپولیس عملکرد فوقالعاده ای داشتم و یک تنه یک تیم لیگ یکی را تا نیمه نهایی جام حذفی آوردم؛ در آن دوره تیم پر ستاره تراکتور با هدایت امیر قلعهنویی را شکست دادیم، مقابل تیم فولاد مجید جلالی در پنالتی بردیم؛ پس قطعا من عملکرد خوبی داشتم که تیم بالا آمد اما در بدترین زمان به پرسپولیس آمدم، تیم شرایط خوبی نداشت؛ حتی سال بعد هم که شهاب گردان به پرسپولیس آمد هم فقط نیم فصل توانست بازی کند و جدا شد. مشکل از دروازهبان ها یا شخص من نبود، مشکل ساختار پرسپولیس بود و این ساختار تا زمان حضور برانکو همینطور بود.
- اگر انتخاب من تیم های دیگر بود و سپس به پرسپولیس میرفتم قطعا بیشتر میماندم یا حتی اگر یک سال به من بازی نمیدادند تا با جو تیم آشنا شوم شرایطم بهتر میشد. من در آن دوره از فولاد، صنعت نفت آبادان و… پیشنهاد داشتم اما روزی که آقای رویانیان و مترجم دنیزلی با من صحبت کردند، گفتند تو را به عنوان گلر دوم میخواهیم و دروازهبان اول ما میثاق معمارزاده است. میثاق هم دروازهبان کوچکی نبود و تا سال قبل ملی پوش بود؛ من هم گفتم مشکلی ندارم و به عنوان دروازهبان دوم میآیم.
- با قرارداد سه ساله ای به پرسپولیس پیوستم که در آن قید شده بود من دروازهبان دوم هستم. با هر کارشناسی هم صحبت میکردیم میگفت شرایط خوبی است و برو به عنوان دروازهبان دوم تجربه کسب کن. اما من از هفته پنجم و بعد از باخت ۴-۱ مقابل نفت آبادان، در دروازه قرار گرفتم؛ مقابل ذوب آهن سه سیو فوقالعاده داشتم و بازی ۰-۰ شد. بازی بعد دربی بود که پیش از آن پرسپولیس در چهار دربی باخته بود و شرایط سخت و سنگینی بود که یک گلر از لیگ یک به پرسپولیسی بیاید که از دروازه و خط دفاع ضربه خورده است؛ آن بازی هم ۳-۲ شد. در بازی بعد به هر دلیلی و با اشتباه من یا دفاع باختیم؛ اشتباه در فوتبال طبیعی است و همه نمیتوانند همیشه ۱۰۰ باشند اما باز هم بازی بعد من را بیرون گذاشتند. شش هفته بیرون بودم و بعد من را مقابل سپاهان در ترکیب گذاشتند که بهترین عملکرد را داشتم. در بازی بعد با سایپا در دقیقه پنج بازیکنمان اخراج شد و بازی را بردیم اما دوباره بازی بعد من را بیرون گذاشتند. این ناملایمتی ها باعث شد که من از آن محیط زده شوم. من یک بازیکن ۲۷ ساله بودم و اول پختگی فوتبالم بود و میخواستم خودم را نشان بدهم اما اینطور شد.
- در آن زمان ساعت یک نصف شب یکی از دوستانم پیام داد و گفت برنامه شبکه دو را نگاه کن اما من خواب بودم و ندیدم. روز بعد دیدم روزنامه ها تیتر زدند چشم های حسین هوشیار ضعیف است. بعد از آن باشگاه من را برد و انواع تست های بینایی را از من گرفت . من الان که ۳۹ ساله هستم هم چشمانم از چشمان جوان ها بهتر است
- وقتی از من تست گرفته بودند و میدانستند چشمانم مشکلی ندارد چرا در روزنامه نزدند؟ همه این چیزها باعث تخریب شد. اشتباه من هم این بود که دنبال حاشیه و مصاحبه و خبرنگار و تیتر زدن نبودم؛ باید رابطه برقرار میکردم اما کسی کنار من نبود تا این چیزها را یادم بدهد
- من قرارداد داشتم و باشگاه نگفت برو یا من را مازاد کند، من خودم رفتم. باشگاه هنوز سرمربی انتخاب نکرده بود و محسن عاشوری تیم را تمرین میداد، من چون مشاور خوبی نداشتم و خودم هم تحمل نکردم، رفتم باشگاه و خیلی راحت یک چک به من دادند و تسویه کردند و رضایت نامه من را دادند. ۵ دقیقه هم طول نکشید و من نزدیک ۱۰-۱۲ میلیون گرفتم و رفتم. به همین راحتی و با یک تلفن کارم در پرسپولیس تمام شد.
- کسی که لذت پوشیدن لباس پرسپولیس را تجربه میکند که به نظر من هیچ لباسی در ایران این لذت را ندارد، بعد از رفتن از پرسپولیس دیگر نمیتواند با فوتبالش کیف کند.
تازهترین تحولاتورزشیرا اینجا بخوانید.