بیوگرافی میلاد قاسمی خواه واینر و کمدین اینستاگرامی + ناگفته های عجیب و حواشی ازدواج

میلاد قاسمی خواه کیست؟ 
زندگینامه Milad Ghasemikhah کمدین و واینر اینستاگرامی

میلاد قاسمی خواه در 5 شهریور 1368 در شهر بندرانزلی به دنیا آمد و اصالتاً شمالی (روستای پارگام در استان گیلان) است. او در یک خانواده کم جمعیت و از لحاظ مالی متوسط رو به پایین بزرگ شده و یک برادر به نام مهدی دارد که 7 سال از خودش کوچکتر است.

او در کودکی آنقدر شیطان و زلزله بود که هیچ کس آن ها را به خانه اش دعوت نمی کرد.

پدرش جوشکار و مادرش فرهنگی و معلم بود و بنابه دلایلی نامعلوم در یک سالگی به همراه خانواده به تهران نقل مکان کردند. میلاد در ابتدای جوانی، مدت ها در کنار پدرش کارهای تأسیساتی از جمله جوشکاری و نصب پکیج را انجام می داده و بعدها خود نصاب پکیج شد.

هم اکنون رابطه وی با پدرش خوب است و در حال حاضر نیز رفت و آمد زیادی با او دارد و مخارج پدرش را برای راحتی او تأمین می کند.

دوران کودکی و جوانی میلاد خواه؛ از بحران مالی تا فوت مادر

او تا سن هفت یا هشت سالگی در خاک سفید تهران زندگی می کرده و بنابه گفته خودش، به دلیل نداشتن خانه و مستأجر بودن خانواده، آن ها مجبور بودند هر سال به محله های پایین تر نقل مکان کنند؛ زیرا تورم بیشتر می شد و نمی توانستند پول پیش را افزایش دهند. این جابجایی ها شامل زندگی در محله هایی مانند استخر، تهران پارس، شهریار، خاک سفید، لویزون و شمران بود.

وقتی که آنها دوباره به خاک سفید برگشته بودند و در آنجا زندگی می کردند، متأسفانه میلاد در سن ۲۱ سالگی، مادرش را از دست داد.

مادرش شهرت فعلی و معروفیتش را ندید و قبل از مرگش، هر ماه نگران اجاره خانه و چالش های افزایش پول پیش در سر سال بود. میلاد به یاد می آورد که این نگرانی ها باعث «درگیری و قهر و آشتی و دعوا» بر سر پول پیش می شد!

پس از فوت مادر، او برای مدتی به شمال بازگشت و در رضوانشهر (شهری کوچک بعد از انزلی) ساکن شد. او اشاره می کند که در آن دوران، وضعیت مالی بسیار بدی داشته و حتی پول برای رفتن به رشت را نیز نداشته است.

میلاد می گوید که در دوران سختی های مالی شدید، او و برادرش مهدی یک بسته نودل می گرفتند و با اضافه کردن آب و سیب زمینی آن را به یک قابلمه تبدیل می کردند تا برای دو یا سه روز خوراک داشته باشند!

داستان شروع فعالیت تا تجربه اولین درآمد از اینستاگرام

فعالیت این بلاگر در فضای مجازی از اواخر سال ۱۳۹۴ با انتشار ویدیو کلیپ های ۱۵ ثانیه ای دابسمس به صورت دلی شروع شد و هیچ منفعت و هدف مالی پشت آن نبود.

او پیش از این، در حال پیدا کردن یک شغل مناسب بود (پس از خدمت سربازی) و سالها در کارهای تأسیساتی (جوشکاری و نصب پکیج) در کنار پدرش فعالیت می کرد. فضای مجازی چیزی بود که هیچوقت حتی به ذهنش هم خطور نمی کرد.

اگرچه شروع رسمی فعالیت او به اواخر ۱۳۹۴ بر می گردد اما طبق یافته های ایران بیوگرافی، سال ۱۳۹۵ نقطه عطفی در زندگی میلاد بود و کلیپ های طنزش دیده شدند و طرفداران زیادی پیدا کردند.

او با دوست صمیمی خود یعنی کامران صالح نیا، فعالیت شان را جدی پیگیری کردند و ویدیو موزیک های طنز زیادی ساختند؛ این تداوم همراه با پیشرفت در سناریونویسی حرفه ای باعث شد به شهرت میلیونی برسند. همچنین حضورش در برنامه خندوانه شبکه نسیم با اجرای رامبد جوان باعث شد طرفداران زیادتری پیدا کند.

• میلاد و کامران اولین بار زمانی متوجه معروفیت خود شدند که دختران در رشت، دیالوگ های طنز آن ها را تکرار می کردند!

جالب است بدانید که در آن دوران که در رضوانشهر (بعد از فوت مادرش) ساکن بود، وضعیت مالی او و دوستش به قدری بد بود که حتی برای خرید نسیه از سوپرمارکت، سنگ کاغذ قیچی بازی می کردند تا مشخص شود چه کسی برای گرفتن نسیه برود.

مهاجرت به تهران برای پیشرفت شغلی

همانطور که گفتیم، پیش زمینه خانوادگی میلاد خواه با چالش های مستأجری گره خورده و او جابجایی های مستأجری را یکی از بدترین چالش های زندگی اش می داند. بله، یادآوری این خاطرات باعث می شود تمام تنش بلرزد.

پس از شروع فعالیت هنری، میلاد قاسمی خواه دوباره به تهران بازگشت. دلیل بازگشت مجدد او به تهران این بود که به اعتقاد وی، تهران فضای بزرگ تری برای پیشرفت کاری (به عنوان واینر و تولیدکننده محتوا) فراهم می کرد و پول خوب و جلب اعتماد اسپانسرها را به همراه داشت.

در اوایل بازگشت به تهران، او و دوستش پولی برای گرفتن خانه نداشتند. میلاد می گوید: ما اینجا تو ماشین خوابیدیم، تو خیابون، تو پارک، بعضی وقتا هتل، دو سه روز خونه این و اون، یک روز اینجا، یک روز اونجا.

در بسیاری منابع گفته شده که در حال حاضر، محل سکونت این اینفلوئنسر در محله هروری تهران است و در سعادت آباد نیز خانه دارد، اما ایران بیوگرافی به طور مستقل، این ادعاها تأیید یا رد نمی کند!

خود او در مصاحبه ای توضیح می دهد که بعد از بازگشت به تهران و گذراندن سختی های فراوان و جابجایی های موقت (گاهی مجبور بود در ماشین و پارک بخوابد)، ابتدا یک سال در اندرزگو و سپس یکی دو سال در آجودانیه زندگی کرده است.

وی در ادامه توضیح می دهد که بعد از آن به اکباتان نقل مکان کرده و حدود هفت تا هشت سال است که در اکباتان ساکن است.

همین مشکلات اجتماعی و اقتصادی ناشی از مستأجری و تجربیات سخت (از جمله تحقیر شدن در برخی خانه ها)، زیربنای بخش مهمی از دیدگاه های اجتماعی و آرزوهای فعلی میلاد (مانند آرزوی صاحب خانه کردن همه مستأجرها) شده است.

ارتباط تحصیلات با پیش زمینه کاری و زندگی

این اینفلوئنسر، با وجود اینکه ساکن تهران بوده، تحصیلات تکمیلی خود را در شمال کشور انجام داده و مدرک کاردانی معماری را در سال ۱۳۸۷ از دانشگاه رودهن و سپس لیسانس معماری خود را از دانشگاه آزاد لاهیجان دریافت کرده است.

میلاد با وجود اینکه اکنون به عنوان واینر و تولیدکننده محتوای طنز مشهور است، دوست دارد از طریق رشته تحصیلی خود (معماری) کسب درآمد داشته باشد تا از فضای مجازی! جالب است بدانید که در اوایل فعالیت خود پیشنهادهایی برای بازی در تئاتر و فیلم کوتاه دریافت کرد، اما آن ها را رد کرد زیرا این ها هدف اصلی او نبودند و او تمایل داشت از طریق رشته تحصیلی خود درآمد کسب کند.

یکی از تلخ ترین و عجیب ترین تجربیات میلادخواه که به تحصیلات وی گره خورده است، مربوط به اولین برخورد قانونی با او بوده است.

اولین پرونده و شکایت علیه وی، به حدود سال 1396 بر می گردد که توسط دانشگاه رودهن صورت گرفت. دلیل شکایت صرفاً این بود که او در یکی از کلیپ های خود بدون هیچ قصد و غرضی، اسم آن دانشگاه را برده بود.

این شکایت منجر به دو سال دادگاهی شدن میلاد و همکارش شد. حتی پس از اینکه رأی دادگاه اولیه به نفع آن ها صادر شد، دانشگاه پیگیر تجدید نظر شد و هدف آن ها جدی جدی انداختن او به زندان به خاطر یک اسم بردن ساده بود.

انتقاد از بلاگرهای نجومی بگیر!

میلاد می گوید: همه ما واسه زندگی نیاز به پول داریم و کار کردن، قطعاً به یک بخش قابل توجهی اش به خاطر پول است.

او به شدت از بلاگرهایی انتقاد می کند که بدون توجه به نوپا بودن شغلی که می خواهند تبلیغ کنند، رقم های نجومی پیشنهاد می دهند. در اینباره توضیح می دهد: تو یه لوکیشن داغون یه دوربین گذاشتن و فقط یه رقصی انجام می دن، قیمت های نجومی می گیرن و پول خاک خوری ماه های اول یک نفر تو کارشو می گیرن واسه تبلیغ که نتیجش میشه ورشکستگی و سلب اعتماد مشتری به واینرها و بلاگرها!

میلادخواه از این شاکی است که مردم فکر می کنند چون قیمت بلاگرهای دیگر (که قیمت های نجومی می دهند) بالاست، پس پیج آن ها درست است و پیج میلاد که قیمت کمتری می گیرد، فیک است! کافیست قیمت تبلیغات پیجش را با یک بلاگر ۵۰۰ یا ۶۰۰ کایی یا اصلاً ۷۰ یا ۸۰ کایی مقایسه کنید، تا تفاوت را ببینید!

تنها ارگانی که تا حالا بهم گیر نداده اداره آب، برق و گاز بوده!

در دوره ای که پیج نداشت (که برای آن مالیات سنگین بریده شد)، دلیل اصلی عدم فعالیتش یک مشکل فنی و امنیتی بود که ریشه در شیطنت داشت!

بله، یک گروه ۳۰ الی ۴۰ نفره در تلگرام توسط چند بچه ۱۵-۱۴ ساله در شیراز تشکیل شده بود که اکانت های افراد معروف را در گروه قرار می دادند و با هم شروع به ریپورت کردن آن می کردند. او در این جریان بسیار ضربه مالی و روحی شدیدی دید و برای برگرداندن پیج از دسترس خارج شده اش، دردسر زیادی کشید.

سوا از این داستان، او می گوید:

«تنها ارگانی که تا حالا بهم گیر نداده اداره آب و برق و گاز بوده! من در برهه ای به خاطر بعضی سوء تفاهمات مجبور بودم برای چند ماه بدون هیچ وسیله الکترونیکی مثل گوشی، لپ تاپ، هارد، فلش، رم دوربین، آی پد یا هر چیز دیگری زندگی کنم.

وسایلم برای چند ماه در دست نهادهای مربوطه بود تا اینکه سوء تفاهم برطرف شد و فهمیدن که ما هم بچه همین آب و خاکیم»

دلایل موفقیت میلادخواه (بایدها و نبایدهای او برای تولید محتوای طنز)

• هیچگاه از دختر برای کسب ویوی میلیونی استفاده ابزاری نکرده و تصمیم گرفته که نقش دختر را خودشان بازی کنند (با استفاده از مقنعه یا روسری). البته گارد شدید دولت نسبت به حضور زنان در ویدیوهای فضای مجازی نیز در این تصمیم دخیل بوده است.
• معتقد است که کارش بی ادبی نیست و به نوعی فرهنگ سازی است! در جامعه ای که همه از حرف های رکیک و توهین آمیز استفاده می کنند، او تلاش کرده تا مانند مهران مدیری که در سریال شب های برره یک زبان جدید را باب کرد، حرف ها و اصطلاحات خاصی (مانند قوقول یا شتره به معنای شلخته) را جایگزین فحش و الفاظ رکیک کند.
• خودش تمامی دیالوگ های موجود در کلیپ های طنزش را می نویسد و تعیین می کند که چه بگوید و چه نگوید.
• در طنزهای خود به چیزهای عجیب نمی پردازد، بلکه همان روزمرگی هایی را که ممکن است برای همه اتفاق بیفتد، با زبانی ساده تر و خنده دارتر بیان می کند.
• برای تعیین قیمت تبلیغات، به جیب طرف مقابل نگاه می کند که توان مالی اش چقدر است.
• تا به حال محصولی برای تبلیغ به خانه اش نیامده که آن را پس نداده باشد، مگر اینکه تصمیم بگیرد پول آن را به طور کامل پرداخت کند؛ این در حالی است که بسیاری از بلاگرها محصولات ارسالی را برای خود نگه می دارند.
• می گوید که لطف خدا و مخاطبانی که باعث بازنشر ویدیوهایش شده اند، کمک کرده اند تا به این سطح از محبوبیت برسد.

سوالات متداول

همسر میلاد قاسمی خواه کیست؟ آیا او تابحال ازدواج کرده؟

در حال حاضر مجرداست و اعتقاد دارد که برای عشق و زندگی و شریک زندگی داشتن همیشه وقت هست، اما برای رسیدن به اهداف باید در جوانی تلاش کرد، زیرا انرژی انسان همیشه پایدار نیست.

اولین درآمد میلادخواه چه زمانی و از چه چیزی بود؟

او توضیح می دهد: «دو سال اول، من و کامران هیچ پولی از اینستاگرام در نیاوردیم! اما بعد از 3 سال فعالیت مستمر، بالاخره 400 هزار تومان بابت تبلیغ یک طلافروشی گرفتیم و بین خودمان نصف نصف تقسیم کردیم.»