رضا ناجی: سینما رفیق زندگیام است
او گلایه نمیکند اما شرایطِ کمکاری را ناگفته نمیگذارد. از پروژههایی که هنوز در نوبت اکراناند تا فرصتهایی که نصیب دیگران شده، ناجی میگوید تنها معیاری که برای انتخاب نقش دارد «شرافت حرفهای» است.
فاطمه برزویی | رضا ناجی؛ اسمی که برای هر علاقهمند به سینمای ایران آشناست. کودکی که در کوچهها و صحنههای تئاتر خیابانی تبریز، با شور و شوقِ بازیگری آشنا شد و همان زمان عشق به صحنه در دلش ریشه دواند. شاید کمتر کسی بداند که پیش از ورود جدی به هنر، رضا ناجی دستی در مکانیکی داشت و با گواهینامه پایه یک رانندگی و مهارت فنی خودرو، روزگارش را در تعمیرگاهها میگذراند. سپس مسیر زندگی او به استخدام در نیروی هوایی ارتش رسید، اما صحنه و قاب دوربین هرگز او را رها نکردند.
او بازیگری را از سال ۱۳۴۱ شروع کرد و با استعداد و پشتکارش توانست از صحنههای کوچک تئاتر به سینمای ملی و بینالمللی راه پیدا کند. نقشآفرینی در آثار مجید مجیدی، به ویژه فیلم «آواز گنجشکها»، شهرتی جهانی برایش به ارمغان آورد و جایزه خرس نقرهای بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم برلین در سال ۲۰۰۸، نقطه اوج حرفهای او بود.
علاقه و تاثیرگذاری ناجی به اندازهای است که شهر تبریز به پاس خدمات و دستاوردهایش، سینمایی به نام او ثبت کرده است؛ سینمایی که در مجموعه سینمایی ۲۹ بهمن تبریز قرار دارد و یاد و نام او را برای نسلهای آینده زنده نگه میدارد. رضا ناجی بازیگری است که نماد عشق به هنر، تعهد به حرفه و پشتکار در مسیر رسیدن به رویاهاست؛ مردی که از تئاتر خیابانی تا معتبرترین جشنوارههای جهان، مسیرش را با افتخار و صداقت پیموده است. در ادامه، فرصتی یافتیم تا با این بازیگر به گفتگو بنشینیم و از زندگی و تجربههایش بشنویم.
همچنان مشغول سبزی پاک کردن!
رضا ناجی این روزها زندگیای ساده و آرام را در پیش گرفته است؛ روزهایی که با آرامش از آن سخن میگوید و توضیح میدهد که فعالیت حرفهایاش در سالهای اخیر کاهش یافته و بیشتر زمانش صرف کارهای روزمره شده است: «هنوز همان زندگی ساده را دارم؛ قبلا هم گفته بودم که دارم سبزیام را پاک میکنم، روزها را میگذرانم و زندگی را با روال عادی پیش میبرم. چند فیلم پخشنشده دارم که هنوز اکران نشدهاند و از ماه آبان پارسال هیچ کاری نداشتهام. آنها در نوبت اکران هستند و آخرین فیلم «شوهر ننه» است.»
یکی از موضوعات داغ این روزها، انتخاب بازیگران در شبکههای نمایش خانگی است؛ با گسترش تولیدات و افزایش پروژهها، به نظر میرسد حضور بازیگران با تجربه کمتر شده و چهرههای تازه بیشتر دیده میشوند. در این باره این بازیگر توضیح میدهد: «در این زمینه نمیتوانم نظر شخصی قطعی بدهم. فعالیت من بر اساس کیفیت کار و امکان همکاری تعیین میشود. اگر فرصت همکاری پیش بیاید، کار میکنم و تمرکز من بر حرفهای بودن و انجام درست وظایف است. سرم در کار خودم است و بس.» او ترجیح میدهد به جای ورود به حواشی و نقد سیاستهای انتخاب بازیگر، روی انجام درست کار و کیفیت فعالیتهایش تمرکز کند و تجربه سالها حضور در سینما و تئاتر را با آرامش و مسئولیتپذیری مدیریت نماید.
هر پروژهای که هنر ایران را ارتقا دهد، جذاب است
ناجی همواره علاقه و احترام خود را به سینمای ایران و فرهنگ این کشور ابراز میکند: «سینمای ایران و مردمش برای من ارزشمند هستند. هر پروژهای که بتواند به ارتقای هنر و فرهنگ کشور کمک کند، برای من جذاب است. من همه جایزههای جهانی که گرفتهام را به مردم ایران تقدیم کردهام.»
وقتی پای صحبت کارگردانان مورد علاقهاش میرسد، این بازیگر از تجربههای مشترک خود یاد میکند: «همه کارگردانانی که با آنان همکاری کردهام، تجربههای ارزشمندی برای من فراهم کردهاند و نمیتوانم هیچ یک را بر دیگری برتری دهم. هرکدام به سهم خود در شکلگیری حرفه من موثر بودهاند.» این نگاه نشان میدهد که برای رضا ناجی، عشق به سینما همیشه با احترام و قدردانی از همکارانش همراه بوده و او حرفه خود را نه در رقابت، که در تجربه و یادگیری معنا میکند.
دو استاد و دو حسرت
برای ناجی، دو کارگردان برجسته سینمای ایران هرکدام جایگاه ویژهای دارند؛ بهرام بیضایی و ناصر تقوایی. او درباره تجربه احتمالی همکاری با بیضایی میگوید: «دو کارگردان جزو بهترینهای ایران بودند. یک روز در هندوستان بودم که آقای بیضایی با من تماس گرفتند و گفتند فیلمنامهای دارند و اگر قرار است کار کنند، باید با من همکاری داشته باشند. اما پروژه تعطیل شد و او پس از مدتی برای همیشه از ایران مهاجرت کردند و به آمریکا رفتند. بنابراین ما نتوانستیم با هم کار کنیم.»
در مقابل، نگاه او به ناصر تقوایی با حسرت و احترام همراه است: «ایشان هم فیلمنامهای داشتند و میخواستند با من کار کنند، اما شرایط فراهم نشد. خدا رحمت کند تقوایی را؛ همیشه آرزو داشتم با ایشان هم همکاری کنم، اما نصیبم نشد.» این خاطرات نشان میدهد که برای این بازیگر، هر دو استاد ارزشمند و تاثیرگذار بودهاند و حتی اگر فرصت همکاری فراهم نشده، احترام و قدردانی او نسبت به آنها همواره باقی مانده است.
عشقم بازیگری است
این بازیگر پیشکسوت سینما، همواره با عشقی پایدار به هنر زندگی کرده است: «من از ۱۵ سالگی کارم را شروع کردم و تقریبا ۱۸ یا ۱۹ سالم بود که در پادگان ارومیه نمایشنامه «پیشه ورزان» را اجرا کردم؛ نویسنده و کارگردان آن خودم بودم و نقشها را هم خودم بازی کردم.» برای ناجی، بازیگری هرگز فقط یک شغل معمولی نبوده چرا که عشق به هنر مسیر زندگی او را شکل داده است.
او در ادامه توضیح میدهد که چه در ابتدای مسیر و چه در شرایط فعلی، هرگز دنبال پول و ثروت نبوده و همیشه هدفش تجربه و انجام رسالت خود، یعنی هنر بازیگری، بوده است: «عشقم بازیگری است و من همیشه در این مسیر پول دلم را خوردم!» دعوت به سینما، برای او آغاز فصلی تازه در حرفهاش بود و نقطه عطفی که مسیر هنریاش را به گستره وسیعتری هدایت کرد.
ناجی همچنین درباره تصورش از ساخت فیلمی درباره زندگیاش چنین میگوید: «اگر روزی فیلمی درباره زندگی من ساخته شود، همه کارگردانها را دوست دارم و محدودیتی ندارم و چه کسی نقش من را بازی کند؟ زمانش که برسد، خودش معلوم میشود.»
هرگز از سینما دلخور نشدم
با وجود فرصتهای از دست رفته در مسیر حرفهای، رضا ناجی هرگز از سینما دلخور نشده است: « اگر نقشی به من داده نشده ناراحت نشدهام و معمولا هم فیلمنامهها را بررسی میکنم و تصمیم میگیرم که آیا بازی کنم یا نه. همیشه بر اساس علاقه و امکان همکاری عمل میکنم.»
نگاه این بازیگر به گذشته و آینده حرفهایاش روشن است و تاکید میکند که عشقش به بازیگری هیچگاه کاهش نیافته و اگر فرصت بازگشت به گذشته و حق انتخاب دوباره را داشت، باز هم مسیر خود را در دنیای بازیگری ادامه میداد: «اگر به گذشته بازگردم و حق انتخاب داشته باشم، باز هم بازیگر میشوم. عشق من به بازیگری هیچ وقت تغییر نکرده است.»
این پیشکسوت سینما، نسبت به حرفه خود و سینمای ایران و جامعه نیز نگاه مثبت و مهربانی دارد در پایان گفتگو از امیدهایش میگوید و آرزوی سلامتی و خوشبختی برای همه سینماگران و مردم ایران دارد: «سینمای ایران برای من عزیز است و امیدوارم این هنر همواره مسیر تعالی و کیفیت را ادامه دهد.»