«۲۵۷»؛ پربازیگرترین نمایش تاریخ تئاتر ایران

۱۵۶ بازیگر، تمرینهای نفسگیر و یک روایت غیرخطی برای خلق تجربهای جمعی
هفت صبح| پرفورمنس تعاملی «۲۵۷» شبهایی فراموشنشدنی را رقم زده است؛ جایی که تماشاگران با اشتیاق، سالن را پر میکنند و با چشمانی متعجب، روایتی جسورانه و متفاوت را به تماشا مینشینند. نقدهای مثبت، تحسین بازیها و فضای منحصربهفرد اجرا، «۲۵۷» را به یکی از تجربههای متفاوت این فصل تئاتر تبدیل کرده است.
این اجرا که در بلکباکس ایرانمال روی صحنه رفته، با ۱۵۶ بازیگر، شاید پربازیگرترین نمایش تاریخ تئاتر ایران باشد. نمایش «۲۵۷» بیشتر از هر چیز بر ایجاد همذاتپنداری و تأمل مخاطب تمرکز میکند. حسین فردوسی، کارگردان اثر، در گفتوگو با هفتصبح از دغدغههای شخصیاش درباره مرگ و زندگی، مسیر خلق گروهی نمایش و جایگاه «اعداد» در جهان اثر سخن میگوید.
نمایش «۲۵۷» از چه دغدغه یا تجربهای شخصی یا اجتماعی زاده شد؟
میتوان گفت این نمایش برای من شخصی است؛ بخشی از آن به مقوله مرگ بازمیگردد که مدتی است ذهنم را درگیر کرده و در نهایت به مفهوم کلی زندگی و پایان میرسد. درعینحال، وجهی اجتماعی هم دارد، چراکه قصد داشتیم بازیگران و حتی مخاطبان بهنوعی خودباوری و خودشناسی درونی برسند.
این نمایش متنی از پیش موجود ساخته شده یا حاصل یک فرایند خلق گروهی است؟
این نمایش مانند بسیاری از اتفاقات مهم زندگیام از یک ایده آغاز شد، سپس با کارگروهی شکل گرفت و قوام پیدا کرد. هنوز هم جای کار و ایدهپردازی برای اجراهای بعدی دارد. در هر دوره تلاش میکنیم مخاطب را با یک غافلگیری تازه روبهرو کنیم.
در اجرای «۲۵۷» چه نوع زبان بصری یا حرکتی غالب است؟ رئالیستی، نمادین یا تجربی؟
به دلیل شیوه اجرا، این اثر در دسته آثار تجربی قرار میگیرد اما از نظر مضمون واجد عناصری از جامعه است که در قالبی تئاتری بازآفرینی شدهاند.
نمایش «۲۵۷» چه پرسشهایی را درباره جامعه امروز ایران مطرح میکند؟
بیش از آنکه بخواهد پرسشی را مطرح کند، این نمایش در پی پاسخ به پرسشهای پیشین است. پرسشهایی که روزانه ذهن ما و مخاطبان را درگیر میکند. ما تلاش کردیم ابتدا پاسخی به این مسائل ارائه کنیم و در نهایت پرسشی تازه باقی بگذاریم؛ پرسشی که الزاماً مختص جامعه ایران نیست و میتواند برای هر مخاطبی به شکل یک «چرا» مطرح شود.
چرا ساختار روایی نمایش «۲۵۷» بهصورت غیرخطی طراحی شده؟ چه تأثیری برتجربه مخاطب دارد؟
این نمایش روایت خطی ندارد. یک قالب مشخص دارد و بازیگران و حتی عوامل تلاش میکنند در همان قاب باقی بمانند و تجربهای جمعی خلق کنند.
هدف نمایش «۲۵۷» ایجاد همذاتپنداری است یا بیشتر دعوت به تأمل و پرسشگری؟
ما بیشتر در جستوجوی پاسخ هستیم. اگر هم پرسشی مطرح شود، همان «چرایی» است. بیش از هر چیز به دنبال همذاتپنداری هستیم و اگر امکانش فراهم شود، تماشاگر را به تأمل فرامیخوانیم.
چطور به زبان اجرایی مشترک با بازیگران رسیدید، بهویژه در غیاب دیالوگهای کلاسیک؟
رمز کار ما تمرین، تمرین و باز هم تمرین بود.
عدد «۲۵۷» چه جایگاهی در روایت یا فضای نمادین نمایش دارد؟
من ترجیح میدهم از واژه «المان» استفاده کنم تا «نماد». در این نمایش عناصری برگرفته از رخدادهای مهم و حتی زندگی روزمرهمان وجود دارد. اعداد هم بخش جداییناپذیر این ساختارند؛ چه بهصورت مستقیم و چه غیرمستقیم. برای نمونه، همزمانی تعداد مشخصی بازیگر روی صحنه خود یکی از این المانهاست.
سفر جمعی به سرزمین چراهای انسان
پرفورمنس تعاملی «۲۵۷» بیش از آنکه یک روایت کلاسیک باشد، تجربهای تعاملی و جمعی است که مخاطب را به سفری درونی دعوت میکند. دغدغههای شخصی کارگردان درباره مرگ و زندگی در کنار تلاش برای بازتاب مسائل اجتماعی، این اثر را به ترکیبی از تأمل فردی و مواجهه جمعی بدل کرده است. حسین فردوسی باتکیهبر زبان اجرایی متفاوت و تمرینهای مداوم گروهی، کوشیده است فضایی خلق کند که در آن، هم بازیگران و هم تماشاگران بهنوعی خودشناسی و پرسشگری برسند. «۲۵۷» نمایشی تجربی است که پیشنهادی برای اندیشیدن دوباره به چراییهای زندگی میدهد.