آب آیینهدار تمدن ایرانی

کاوشی در پیوند آب با شعر اسطوره و زندگی ایرانیان از فردوسی و حافظ تا کربلا
هفت صبح| در سرزمین خشک و کمباران ایران، آب بیش از یک عنصر حیاتی است. آیینهای است که فرهنگ، باورها و آرمانهای یک ملت را در خود بازتاب میدهد. از روزگاران کهن، ایرانیان آب را نه تنها مایه حیات، بلکه نمادی از پاکی، جاودانگی و برکت دانستهاند. در اساطیر ایران باستان، آناهیتا، ایزدبانوی آبها چون مادری مهربان، سرچشمههای زندگی را در آغوش میکشید. در آیینهای اسلامی، آب به عنوان هدیه الهی، پیوندی عمیق با معنویت و عدالت یافت.
این عنصر مقدس، از چشمهسارهای زلال گرفته تا رودهای خروشان، در تار و پود فرهنگ ایرانی تنیده شده و در شعر، داستان، آیینها و حتی خرافات عامه، جلوهای بیبدیل دارد. ایرانیان با ابداع قنات و سد، آب را از دل زمین به سطح آوردند و با جشنهایی چون «آبانگان» شادی خود را از این نعمت الهی ابراز کردند.
آب در فرهنگ ایرانی، گاه به صورت زنی زیبا و زندگیبخش تجسم یافته و گاه چون آیینهای، رازهای هستی را آشکار کرده است. از شاهنامه فردوسی تا غزلیات حافظ، از دعای باران در خشکسالی تا پاشیدن آب پشت سر مسافر، این عنصر حیاتی همواره در قلب باورهای ایرانی جای داشته است. در فرهنگ ایرانی آب نه فقط مایه حیات، بلکه روح زندگی و هویت یک ملت است.
آناهیتا، نگهبان مقدس آبها
در ایران باستان، آب جایگاهی قدسی داشت و ایزدبانوی آناهیتا، نماد قدرت و برکت در قلب باورهای مردم جای گرفته بود. آناهیتا که از هزارههای پیش از میلاد تا دوران پارتها پرستیده میشد، نه تنها نگهبان آبهای روان و ایستا بود، بلکه نمادی از باروری، حکمت و پاکی به شمار میرفت. «آبانیشت» بخشی از اوستا، در ستایش او سروده شده و آب را به عنوان زِهدان عالم و منشأ زایش و جاودانگی توصیف میکند.
امشاسپند امرداد، نگهبان آب نیز با مفهوم بیمرگی پیوند خورده و در متون کهن از آبی سخن گفته شده که پیری را مغلوب میکند. این باور که آب زندگیبخش و پاککننده گناهان است در آیینهای زرتشتی ریشه عمیقی دارد و آب را پس از آتش، مقدسترین عنصر میداند. ایرانیان باستان، با احترام به این عنصر، از آلودن آن پرهیز میکردند و این نگاه، در تاریخنگاریهای جهانیان نیز ثبت شده است.
آب در آیینه فرهنگ عامه
فرهنگ عامه ایرانی، آمیزهای از باورها، آیینها و حتی خرافات است که آب در آن نقشی محوری دارد. در باورهای عامه، آب نماد روشنی، صافی و پاکی است. پاشیدن آب پشت سر مسافر، رسمی دیرین برای آرزوی سفری امن؛ یا ریختن آب بر مزار درگذشتگان برای آرامش روحشان، نشاندهنده پیوند عمیق آب با زندگی و مرگ است. خرافات نیز در این فرهنگ بیتأثیر نبودهاند.
مثلا باور به اینکه ریختن آب جوش پس از غروب آفتاب شگون ندارد یا پاشیدن آب در چهارشنبهسوری برکت میآورد. در برخی نواحی، معتقدند اگر لیوان آب برگردد، نشانه روشنایی و شگون است. یا اگر آب در گلو گیر کند، سوغاتی در راه است. اینها از نمونههای این پیوند است.
در خواب دیدن نیز، آب صاف نشانه شادی و آب گلآلود، پیشگوی مشکلات است. حتی باورهایی چون تبدیل آب به شراب در شب کریسمس در جنوب فرانسه یا نفرت شیطان از آب جوشیده در روستاهای انگلیس، نشاندهنده نگاه جهانی به آب به عنوان عنصری رازآلود است. این باورها، هرچند گاه غیرمنطقی، نشاندهنده عمق نفوذ آب در ناخودآگاه جمعی آدمی است.
آیینهای بارانخواهی و جشنهای آبی
در سرزمینی که خشکسالی سایهای سنگین بر زندگی میافکند، آیینهای بارانخواهی و جشنهای مرتبط با آب، بخشی از هویت فرهنگی ایرانیان بوده است. جشن «آبانگان» در دهم آبانماه، به پاسداشت آناهیتا و آبهای روان برگزار میشد و زنان در کنار رودها و چشمهها، نیایش میکردند.
این جشن، ریشه در روایتی دارد که پس از هشت سال خشکسالی، باران در چنین روزی بارید و مردم از قحطی و بیماری رهایی یافتند. جشن «آبریزگان» در تیرماه، با آبتنی و پاشیدن آب به یکدیگر، شادی و نشاط را به اوج میرساند و ریشه در پیروزیهای اسطورهای ایرانیان داشت.
آیین «آب زور» نیز، که در آن موبدان زرتشتی آب را با گیاه هوم متبرک میکردند، نشانهای از تقدس آب بود. در این آیین، موبدان پراهوم را با آب میآمیختند و با خواندن سرودهای اوستایی، آن را به چشمهسارها و رودخانهها نثار میکردند. در دوران ساسانی، فیروز با مردم به صحرا رفت و برای باران نیایش کرد.
فردوسی در اینباره سروده است:
دگر سال روی هوا خشک شد
به جوی اندرون آب چون مشک شد
دیگر همان و چهارم همان
ز خشکی نبد هیچ کس شادمان
هوا را دهان خشک چون خاک شد
ز تنگی به جوی آب تریاک شد
ز بس مردن مردم و چارپای
پِیی را ندیدند بر خاک جای
شهنشاه ایران چو دید آن شگفت
خراج گزیت از جهان برگرفت
بفرمود تا خانه بگذاشتند
به دشت آمد و دست برداشتند
همی به آسمان اندر آمد خروش
ز بس مویه و درد و زاری و جوش
ز کوه و بیابان و از دشت و غار
ز یزدان همیخواستی زینهار
این آیینها، گواهی بر شکرگزاری ایرانیان از آب و تلاش برای حفظ آن هستند.
نوروز و آب
نوروز یکی از کهنترین جشنهای ایرانیان است. دلایل پیدایش چنین روزی به باورهای اسطورهای ایرانیان برمیگردد. درواقع نوروز، روزی بود که جمشید، کار سر و سامان دادن به جامعه اسطورهای ایرانی را به پایان رسانده و روزگار نویی را برای ایرانیان پیشکش آورده بود. در شاهنامه آمده است:
جهان انجمن شد بر تخت او
فرو مانده از فره بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج تن دل ز کین
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بمانده از آن خسروان یادگار
براساس اسطورههای ایرانی این روز، روزی بود که ایرانیان تمدن را آغاز کردند و از زندگی ابتدایی دور شدند. دستاویز کیهانی، سومین دلیل برگزاری نوروز است که رنگ و بوی مذهبی به خود گرفته است. براساس باورهای ایرانیان کهن، آفرینش جهان توسط اهورامزدا در این روز به پایان رسید. درواقع اهورامزدا نخست آسمان، سپس آب، زمین، گیاهان، جانوران و در پایان انسان را آفرید. بر این اساس ایرانیان نوروز را جشن میگرفتند و به آن ارج مینهادند؛ زیرا آب مایه هستی و انسان به تکامل رسیده بودند.
آب در قرآن و فرهنگ ایرانی-اسلامی
با ورود اسلام به ایران آب در فرهنگ ایرانی رنگ و بویی معنویتر یافت. قرآن با 99 بار اشاره به آب، آن را برکت الهی و مایه حیات میداند. در نهجالبلاغه، از شگفتی آفرینش آب و دعای باران سخن رفته و در فرهنگ شیعی، آب با یاد تشنگی امام حسین(ع) در کربلا پیوندی عاطفی یافته است.
باورهایی مانند «آب مهریه حضرت فاطمه (س) است» یا پرهیز از آلودن آب به دلیل حرمت آن، نشاندهنده این پیوند عمیق است. در فرهنگ ایرانی- اسلامی، آب نه تنها پاککننده جسم، بلکه نماد طهارت روح است و دادن آب به دیگران، عملی دینی و یادآور عدالت و ایثار محسوب میشود.
آب در شعر و ادب پارسی
آب در ادبیات پارسی، از شاهنامه فردوسی تا غزلیات حافظ، جلوهای بیبدیل دارد. فردوسی آب را نماد روان بودن، پاکی و فروکشکننده خشم میداند. در بیتهایی چون «به گفتار پیغمبرت راه جوی/ دل از تیرگیها بدین آب شوی»، آب را پاککننده گناهان معرفی میکند. حافظ نیز با اشاره به آب حیات و زیبایی آب رکنآباد، این عنصر را نمادی از طراوت و جاودانگی میبیند.
سکندر را نمیبخشند آبی
به زور و زر میسر نیست این کار
بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
کنار آب رکنآباد و گلگشت مصلی را
و در بیتی دیگر، زیبایی و طراوت آب رکنآباد را چنین ستوده است:
شیراز و آب رکنی و این باد خوشنسیم
عیبش مکن که خیال رخ هفتکشور است
آب در شعر پارسی، گاه آیینهای است که حقیقت را بازتاب میدهد و گاه چشمهای که زندگی را سیراب میکند. این تصاویر ادبی، نشاندهنده عمق تأثیر آب در اندیشه و هنر ایرانی است.
فناوری و تدبیر در برابر کمآبی
ایران، با یک سوم میانگین بارندگی جهانی، همواره با چالش کمآبی روبهرو بوده است. ایرانیان باستان با ابداع قنات، سد، آبانبار، کاریز و نهرهای آبیاری راههایی هوشمندانه برای بهرهبرداری از آب یافتند. حرفه «میراب»، که مسئول تقسیم عادلانه آب بود، از احترام ویژهای برخوردار بود و نشاندهنده اهمیت آب در جامعه بود. این فناوریها، همراه با آیینهای بارانخواهی، نشان از درک عمیق ایرانیان از ارزش آب و تلاش برای حفظ آن دارد. این تدابیر، نه تنها حیات را تضمین کرد، بلکه به شکلگیری تمدنهای بزرگی همچون تمدن «میانرودان» در کنار رودهایی چون دجله و فرات انجامید.
آب، روح فرهنگ ایرانی
آب در فرهنگ ایرانی، فراتر از یک عنصر طبیعی، نمادی از زندگی، پاکی و جاودانگی است. از اساطیر کهن و آناهیتا تا آیینهای اسلامی و شعر پارسی، این مایع حیاتبخش در همه ابعاد زندگی ایرانیان حضور دارد. جشنها، باورها و فناوریهای مرتبط با آب، نشاندهنده احترام عمیق این ملت به این نعمت الهی است. در جهانی که کمآبی تهدیدی فزاینده است، نگاه ایرانیان به آب، درسهایی ارزشمند برای پایداری و احترام به طبیعت دارد. آب، در فرهنگ ایرانی، نه فقط مایه حیات، بلکه روح هویت و تمدن این سرزمین است.
بازنویسی شده از مقاله: حسینی جهانگیر و فاطمه فخری، جایگاه آب در فرهنگ و ادب عامه، فصلنامه پژوهشهای ادبی و بلاغی، ۱۳۹۸