کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۰۳۰۰۴
تاریخ خبر:

زیر پوست واقعیت | به بهانه زادروز تولد کامران شیردل

زیر پوست واقعیت | به بهانه زادروز تولد کامران شیردل

او با دوربینش، قصه‌های ناگفته ایران را روایت کرد و حقیقت را در سادگی تصویر به یادگار گذاشت

هفت صبح| در سپیده‌دم سی‌ویکمین روز خردادماه، نامی آرام و صیقل‌خورده بر زبان تاریخ جاری می‌شود؛ کامران شیردل. مردی که سینما برایش نه یک ابزار که پنجره‌ای به جهان واقعیت بود. جایی که تصویر، روایتگر حقیقت بی‌پرده می‌شود و روایت، تا مغز استخوان انسانیت رخنه می‌کند.

 

شیردل را نسل‌ها با دوربینش شناختند؛ دوربینی که بی‌تعارف و بی‌مصلحت‌سنجی، برزوایای گاه تاریک و گاه فراموش‌شده‌ جامعه نور می‌تاباند. او در ۱۳۱۸ در خانه‌ای لبریز از رایحه‌ فرهنگ و واژه بزرگ شد، زیر سقفی که ادبیات، جریان روزمره زندگی بود. پدر، علی‌اصغر شیردل، روزنامه‌نگار، چراغ راه جوانی‌اش شد؛ جوانی که زود دریافت مسیرش در جایی میان ادبیات و تصویر، میان روایت و کشف، معنا پیدا می‌کند.

 

هنوز 18 ساله نشده، پرچمدار آرزویی شد که برای هم‌نسلانش دست‌نیافتنی می‌نمود؛ تحصیل در ایتالیا. دانشگاه رم، نخست برای معماری و سپس برای سینما، بستر بالیدن او شد. در آن سال‌ها، رم، پایتخت سینمای نئورئالیسم، کوره‌ راه‌های هنرمندانی چون فلینی و روسلینی را پیش چشمانش گشود. آشنایی و هم‌نشینی با بزرگان، نه فقط او را دانش‌آموخته سینما که تبدیلش کرد به پرسشگری خستگی‌ناپذیر در مرزهای واقعیت و خیال. همکاری با فدریکو فلینی به او آموخت روایت مستند، نیازمند شجاعتی بی‌مانند است؛ شجاعتی که بعدها در هر فریم فیلم‌هایش دیده شد.

 

بازگشت به ایران، بازگشت به خانه‌ای بود که دوربین می‌خواست دست‌هایش را بشناسد. استودیوی فیلم‌گرافیک را ساخت، نه برای آفرینش کلیشه که برای صدای صریح مردم. فیلم‌هایش، از «تهران پایتخت ایران است» تا «قلعه»، آینه‌ای شدند از مردمی که غالباً بی‌صدا مانده بودند. در «قلعه»، تصویر زنان خاکستری و روایت روزمرگی آنان، بی‌آنکه نگاه قضاوتگرانه‌ای را به تماشاگر تحمیل کند، حقیقتی را فریاد می‌زد که بسیاری از گفتنش پرهیز می‌کردند. در «اون شب که بارون اومد»، داستان پسر چوپان روستایی، ناگهان بدل به حماسه‌ای شد از اعتماد، از امید، از در هم شکستن کلیشه‌ها.

 

شیردل اما فراتر از یک مستندساز اجتماعی بود. او راوی زیستن در جهان پیچیده‌ انسان بود؛ انسانی که در جغرافیای پرچالش ایران می‌کوشد حقیقت را بیابد.  روایت‌هایش نه شعار بودند و نه تصویرهای تزئینی. فیلم‌هایش، چه آنها که سال‌ها در توقیف ماندند و چه آنها که جایزه‌های جشنواره‌ها را درو کردند، همیشه سهمی از حقیقت را به یادگار گذاشتند. نشان شایستگی از ایتالیا، تقدیر دانشگاه‌های برجسته جهان، تحسین منتقدان، همه و همه، تنها گوشه‌ای از ستایشی بود که سهم آثار او شد.

 

شیردل با کتاب‌هایش، به‌ویژه «نئورئالیسم چیست؟»، پلی ساخت میان سینمای ایتالیا و ذهن ایرانی؛ پلی که دانش و تجربه را به تماشاگران و هنرجویان منتقل می‌کرد. او هیچگاه از تدریس و پژوهش غافل نشد. در کلاس‌هایش، همان شور روایتگری جاری بود؛ همان کنجکاوی و عطش به دانستن. برایش سینما فقط دوربین نبود، چشمی بود برای تماشای جهان، ابزاری برای پرسیدن و یافتن پاسخ‌هایی که گاه در سکوت خیابان‌ها و گاه در شلوغی بازارها مدفون می‌شوند.

 

امروز، در سالروز تولد کامران شیردل، فقط سال‌شمار یک زندگی مرور نمی‌شود؛ این روایت، دعوتی است برای بازگشت به حقیقت، برای نگریستن بی‌واسطه به انسان، جامعه و تاریخ.  سینمای ایران، هنوز هم به جست‌وجوی نگاه صریح و صادق اوست؛ نگاهی که به ما می‌آموزد، حقیقت را، هرچند دشوار و تلخ، باید روایت کرد؛ با جسارت، با صداقت، با امید. و همین کافی‌ست که نامش همچنان در خاطره‌ جمعی ما بماند؛ چون آینه‌ای که غبار نمی‌گیرد.

 

سایر اخبارفرهنگیرا از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۶۰۳۰۰۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر