کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۰۱۰۵۰
تاریخ خبر:

«ناریا»؛ بازتعریف قهرمان زن ایرانی در منظومه امنیت نرم

«ناریا»؛ بازتعریف قهرمان زن ایرانی در منظومه امنیت نرم

سریال ناریا با محوریت زنی نخبه، روایت متفاوتی از مقاومت فرهنگی و اقتدار علمی ایران ارائه می‌دهد؛ روایتی که مرز میان درام اجتماعی و تریلر امنیتی را از نو تعریف می‌کند.

شیدا اسلامی

سریال «ناریا» به کارگردانی جواد افشار و تهیه‌کنندگی محمد مصری‌پور، یکی از نمونه‌های متفاوت و قابل‌مطالعه میان تولیدات صداوسیما در دهه ۱۴۰۰ است که با مهارت در تلفیق ژانر تریلر معمایی-امنیتی با درام اجتماعی، کوشیده است محصولی منطبق با مؤلفه‌های گفتمان بومی پیشرفت، خودکفایی علمی و مقاومت فرهنگی جمهوری اسلامی ایران خلق کند. این اثر در سه ساحت کلانِ ساختار روایی، نظام شخصیت‌پردازی و راهبردهای گفتمان‌سازانه رسانه‌ای و جامعه‌شناختی، مستعد واکاوی تحلیلی عمیق و چندسطحی است.

بازتولید مفهوم قهرمان‌؛ «زن» و «فکور بودن» در مقابل «مرد» و «اکشن بودن»

از منظر روایت‌شناسی، «ناریا» رویکردی واقع‌گرایانه و کارکردگرا اتخاذ کرده که تمرکز آن بر تبلور کنش علمی یک نخبه زن ایرانی است. محوریت داستان حول شخصیت «هوژان»، زنی جوان با نبوغ فناورانه ممتاز، شکل گرفته که در میانه تهدیدهای امنیتی درونی و بیرونی، مسیری پرپیچ‌وخم برای صیانت از اختراع حساس خود طی می‌کند. در اینجا، خالقان اثر با دقت‌نظر، دو خط داستانی را به‌صورت هم‌زمان پیش می‌برند: یکی روایت جنگ نرم در تقابل با سلطه دانش‌بنیاد جهانی و دیگری بازنمایی قدرت زنانه در قالب زیست‌بوم ملی، اما با قابلیت تعمیم بر همه جوامعی که نظم موردانتظار قدرت‌های استیلاجو، هرگونه پیشرفت و خروج آن‌ها از دایره چیرگی و استعمار این قدرت‌ها را برنمی‌تابد.

در چارچوب مطالعات رسانه‌ای جمهوری اسلامی، این اثر قابل تحلیل ذیل ابرانگاره «مقاومت نرم» است؛ مفهومی که بر ظرفیت‌های دانش بومی، پیوند ساختارمند میان ملت و حاکمیت و هویت فرهنگی ملی در مواجهه با تهدیدات هیبریدی تأکید دارد. از این منظر، «ناریا» برخلاف بسیاری از مجموعه‌های امنیتی با محوریت مردان نظامی یا شبه‌نظامی، الگوی قهرمان عقل‌مدار، فکور و فرهیخته را جایگزین قهرمان فیزیکی و غلبه اکشن بر کارکردهای درونی مفهوم قهرمان کرده است؛ به‌ویژه که داستان «ناریا» بر کنشگری یک قهرمان زن استوار است.

نزدیک‌ترین اثر به‌لحاظ مضمونی به «ناریا» را در دهه 1400 باید «رخنه» دانست؛ سریالی که  علاوه بر پرداختن به ظرفیت‌های موجود در مراکز علمی و فناوری کشور در حوزه دفاعی به ویژه در صنعت هوافضا، رویارویی دانشمندان و نخبگان حوزه پدافندی و دفاعی جمهوری اسلامی را  با مخاطرات و تهدیداتی به تصویر کشید که این افراد با آن رویارو می‌شوند. «رخنه» هم در کشمکش اصلی و هسته مرکزی روایت (سوءتفاهم بر سر صداقت یا خیانت کاراکتر محافظ) با «ناریا» متفاوت است و هم در انتخاب شخصیت دانشمند داستان که بیش از آنکه خودش در شکل دادن به مفهوم اقتدار علمی دخیل باشد، عوامل و عناصر پیرامونی‌اش به بازنمایی این اقتدار کمک کرده‌اند، اتفاقی که در «ناریا» به‌گونه‌ای دیگر رخ داده است. «ناریا» هوژان را نه‌تنها از حیث ویژگی زن بودن، به شکلی متفاوت در مرکز روایت قرار داده، که دور بودنش از تهران، تعلقش به قومیت کُرد و خوداتکایی و نشئت‌گیری ایده ساخت «زیوانا» توسط او بدون اینکه اراده قوه‌ای از بیرون بر این فرایند سایه بیفکند، شخصیتی دیگرگونه و بدیع ساخته و پرداخته است.   

هوژان در مرکز داستان؛ از اسطوره‌سازی تا معنابخشی به مفهوم انسانی

شخصیت هوژان، با بازی سنجیده و باورپذیر زارا نادری‌فر، به‌عنوان یک زن پیشرو و مستقل، در راستای بازتعریف الگوی زن نخبه در گفتمان سینمایی بومی عمل می‌کند. این نقش، نه‌تنها از کلیشه‌های نخ‌نماشده همچون زن وابسته، عاطفی یا صرفاً در نقش‌های حاشیه‌ای فاصله گرفته، بلکه واجد کنشگری معرفتی و سیاسی است. از این حیث، هوژان تجلی زن ایرانی-اسلامی تمدن‌ساز در عصر جدید است.

فیلم‌نامه «ناریا» به‌گونه‌ای طراحی شده که دیگر شخصیت‌ها نسبت وجودی خود را با شخصیت محوری هوژان می‌سنجند؛ اعم از همکاران آزمایشگاهی، اعضای خانواده و حتی کنشگران امنیتی. این نوع چینش شخصیت، شیوه‌ای کارآمد در تثبیت محوریت شخصیت مرکزی به ‌شمار می‌آید. با این حال، در برخی لحظات، افراط در شخصیت‌محور ساختن روایت موجب نوعی تک‌لایگی در دیگر نقش‌ها شده است. به‌عبارت دیگر، تیپ‌سازی در مورد شخصیت‌های مکمل، تعامل و تضادهای روایی را تقلیل داده و در برخی صحنه‌ها به آسیب در پویایی درام منجر شده است.

تولید بصری و جغرافیای روایت؛ تکنیک در خدمت معنا

از جنبه تولیدی، «ناریا» در محدوده استانداردهای تلویزیون ملی تولید شده است. بهره‌گیری از لوکیشن‌های متنوع داخلی و بین‌المللی نیز ضمن افزودن بعد جغرافیایی به داستان، حس گستردگی و وجه بین‌الملل را به اثر تزریق می‌کند. این انتخاب لوکیشنی، در هماهنگی کامل با منطق برون‌مرزی تولید (توسط معاونت برون‌مرزی صداوسیما) و در راستای سیاست تصویری مرکزگریز آن قرار دارد که مصر است گستردگی جبهه دشمن و تنوع و تکثر نیروها که حتی طیف عناصر فرامادی را هم در کنار عناصر مادی چیده، نشانی بگیرد بر اهمیت جایگاه ایران در معادلات منطقه‌ای و جهانی.

فیلم‌برداری روان، نورپردازی کنترل‌شده با تم سرد در فضاهای علمی و استفاده از موسیقی مینیمال و غیرملودیک اما کارکردی در بسیاری از فرازها، مجموعاً در خلق فضاهای پرتنش علمی–اطلاعاتی موفق عمل کرده‌اند. به‌ویژه در سکانس‌های رودررویی هوژان با نیروهای بیگانه و سکانس‌های تعقیب اطلاعاتی که میزانسن همه اجزا از تصویر تا صدا کاملاً در خدمت تعلیق روایی قرار گرفته‌اند.

بازتاب فرهنگی و واکنش مخاطب؛ محبوبیت قهرمان زن و این‌همان‌انگاری با رخدادهای روز

بازخوردهای پیرامون «ناریا» را می‌توان در دو سطح تحلیل کرد: یکی در نسبت با راهبرد‌های هویتی و دیگری در ارتباط با عادت مخاطب عام. بازنمایی هوژان به‌مثابه زنی دانشمند، مستقل و غیراحساسی، بازتاب مثبت به‌ویژه از سوی قشر زنان تحصیل‌کرده و فعالان علمی را در فضای مجازی به همراه داشت. این بازخورد، حاکی از فقدان مزمن الگوی زن نخبه در درام‌های ایرانی است که «ناریا» با هوشمندی، آن را جبران کرده و به شخصیتی محبوب بدل شده است.

هم‌زمانی عملیات تصاحب و انتقال مجموعه بزرگ اطلاعاتی-امنیتی حساس رژیم صهیونیستی به ایران، با صحنه‌هایی از سریال که شخصیت «اسرین» (با بازی آیسل کاپلان) در آن از اقتدار اطلاعاتی ایرانیان و تهدید نزدیک و واضح حمله آنان به تشکیلات تحت اداره‌ او و قلع‌وقمعشان هشدار می‌دهد، نیز واکنش‌هایی در فضای مجازی برانگیخت و حس غرور کاربران را از این نمایش قدرت غیرمستقیم و اثرگذار بازتاب داد. این‌همانی جذابی که می‌تواند به‌عنوان یکی از جلوه‌های اثرگذاری جانبی این اثر مورداستناد قرار گیرد و نشان‌دهنده نگاه مثبت مخاطب به آثاری تلقی شود که حس غرور ملی و افتخار به توانمندی‌هایش را برای تاب‌آوری در شرایط سخت تحمیل‌شده از بیرون نیاز دارد.

در مقابل، نقدهایی نیز متوجه طراحی گریم و پوشش شخصیت اصلی و اغراق در برخی دیالوگ‌ها بودیم. بخشی از مخاطبان نیز از فاصله میان گفتار علمی شخصیت‌ها و بیان واقعی آن‌ها گلایه داشتند؛ نکته‌ای که به‌ویژه در سریال‌هایی با بار علمی، می‌تواند به کاهش هم‌ذات‌پنداری منجر شود و لازم است در تجارب بعدی این حوزه مدنظر دست‌اندرکاران تولید مجموعه‌های نمایشی قرار گیرد تا در سریال‌هایی با بار معنایی علمی بالا، ریسک دراماتیک تلقی نشود.

ناریا به‌مثابه تجربه‌ای مدل‌ساز در بازنمایی اقتدار نرم

در تعریف «امنیت نرم» سخن از تقویت حس تعلق به جامعه، ایجاد زمینه‌های مناسب برای مشارکت فعال افراد در حفظ امنیت و افزایش آگاهی و دانش عمومی درخصوص مسائل امنیتی، به‌جای استفاده از ابزارهای امنیتی سخت‌افزاری با هدف دستیابی به امنیت پایدار و طولانی‌مدت به میان می‌آید؛ اتفاقی که می‌توان گفت با پخش «ناریا» تا حدود بسیار زیادی قابلیت تحقق دارد. «ناریا» را می‌توان از حیث انسجام ساختار داستانی، موفقیت در شخصیت‌پردازی محوری و نیز پیوند معنادار با دغدغه‌های فرهنگی–راهبردی جامعه ایرانی، نمونه‌ای قابل‌قبول در تلویزیون از حیث کمک به امنیت نرم و تقویت آن دانست. 

این سریال، نه‌فقط در سطح فرم، بلکه در سطح معنا و گفتمان، تلاشی هوشمندانه برای بازتعریف قهرمان ایرانی، به‌ویژه قهرمان زن در قرن پانزدهم هجری شمسی و تصویر بزرگ ایران تمدن‌ساز محسوب می‌شود و حس تعلق مخاطب را به هویت و بنیان‌های آن ارتقا می‌بخشد.

ادامه این مسیر، مستلزم تعمیق پژوهش در مرحله نگارش، استفاده از مشاوران علمی و هنری و پرهیز از شعارزدگی در پرداخت مفاهیم راهبردی است. تنها در این صورت است که می‌توان به شکل‌گیری جریان نوین درام‌های هویت‌محور، علمی و امنیتی امید بست که «ناریا» را بی‌شک باید از پرچم‌دارانش برشمرد؛ آثاری که در عین سرگرم‌کنندگی، واجد کارکردهای الهام‌بخش، هویت‌ساز و قدرت‌آفرین باشند.

آخرین تحولاتفرهنگیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۰۱۰۵۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر