کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۰۰۰۴۵
تاریخ خبر:

سریال «اجل معلق» در قسمت دوم؛ روایت شلوغ، طنزِ بی‌رمق و انتقادهای بی‌هدف

سریال «اجل معلق» در قسمت دوم؛ روایت شلوغ، طنزِ بی‌رمق و انتقادهای بی‌هدف

قسمت دوم «اجل معلق» تلاش می‌کند مفاهیمی چون مرگ، تفاوت‌های اجتماعی و فساد ساختاری را با طنز بیان کند، اما در اجرایی شلخته و پر سر و صدا گم می‌شود. با وجود چند نقطه قوت جزئی، سریال همچنان از پرداخت درست ایده‌هایش ناتوان است.

قسمت دوم سریال اجل معلق با ارائه‌ی مفهومی مبتدی‌گرایانه‌ی از «مرگ» قصد دارد پیام‌های منتقدانه و طنزآمیزی را به ما برساند که به‌نظر من، از پَسِ این کار بر نمی‌آید؛ در هر صورت با نقد و بررسی قسمت دومِ سریال اجل معلق همراه هفت صبح باشید.

سریال از همان ابتدا با نقد ماشین‌های داخلی و ضَعف کیفیتی‌شان آغاز می‌شود و به مدلِ مرگ‌واری می‌پردازد که در طول روز، به‌تعداد بسیاری در کشورمان اتفاق افتاده و جان بسیاری از هم‌وطنان‌مان را می‌گیرد اما آیا مقصر، صرفاً ماشین است یا فَرد هم مقصر هدف نهایی مرگَش محسوب می‌شود؟ این سوالی است که می‌بایست هر مخاطب، نسبت به برداشتی که انجام می‌دهد، پاسخ دهد و ممکن است پاسخ ما با یک‌دیگر یک‌سان نباشد؛ به‌همین خاطر از کنار این مورد عبور می‌کنیم.

 

اجل معلق در قسمت دوم، اِبراز دارد اما از بیانِ درستِ ابرازش جا می‌ماند؛ درواقع این سریال سعی می‌کند (به‌خصوص این اپیزود) پیام‌های متعدد زیادی را برساند که بیشتر به تفاوت‌های طبقه‌بندی شده در جامعه اشاره می‌کنند؛ برای مثال، تفاوت حضرت عزرائیل «عزرائیل در اسلام به فرشته‌ی مرگ یا ملک‌الموت معروف است» با فرشته‌ی اجل معلق یا فرشته‌ی معمولی مرگ را می‌بینید که بیشتر «دوپهلوزنی» به‌حساب می‌آید چرا که اجل معلق به رضا عطاران می‌گوید: «حضرت عزرائیل فقط جانِ آدم‌ها و بنده‌گان مهم خدا را می‌گیرد» و در همین نقطه است که عطاران به تفاوت در جان‌دادنِ طبقه‌ی «پایین و بالایی هم متلک میَندازد» البته قصد سازندگان، تیکه انداختن به بحث‌های معنوی نیست بلکه به تفاوت‌های جامعه‌محور «پایینی و بالایی» می‌پردازد و آن را به‌طور نادرست و پر سروصدایی نقد می‌کند.

بررسی قسمت دوم سریال ایرانی اجل معلق

فکر می‌کنم اجل معلق بیشتر از آنکه بتواند «خوب» ظاهر شود، بدخلقی می‌نماید؛ من فکر می‌کردم که در قسمت دوم شاهد سروصدای به‌مراتب کم‌تری نسبت به قسمت اول سریال اجلق معلق باشیم اما برعکس شد، سروصداهای هَجو این اپیزود، به‌مراتب بیشتر از گردهمایی‌های الکی قسمت قبلی است. همانطور که در نقد اپیزودِ قبلی نیز اشاره کردم، آقای عادل تبریزی عزیز قصد بر خلق روایتی «مبتدی‌گرایانه» داشته که در این روایت، مبناها و مقاصد مختلفی را پوشش دهد و به آن‌ها پرداخت کند اما اصلِ «مبتدی‌گرایانه‌گی» این است که مخاطب متوجهش شود؛ در این قسمت هم همه‌چیز آنقدر بهم‌ریخته کلاژ شده که نمی‌توان «جدیت و طنز، بی‌مزگی و شالوده‌ی ماجرا» را به‌خوبی درک کرد و در رابطه با آن سخن گفت.

 

شاید بهتر می‌بود که ریتمِ سریال کُندتر شود اما مبتدی‌گرایانه‌گی درستی به‌خودش بگیرد، طوری که تمام بینندگان متوجه شوند و با خود بگویند که: «آهان! سازندگان این اثر، از قصد این کار را انجام داده‌اند،» اما دقیقا برعکس این ماجرا پیش می‌آید و بیشتر به‌سمت نابَلَدِگی حرکت می‌کند. استفاده‌ی نادرستِ بازیگران از پرداختِ دیالوگ‌هایشان هم به‌نظرم اقرارآمیز است و با بیش‌ازحد زدگی‌شان، طنزِ خوبی ارائه نمی‌دهند. داستان و سکانس‌ها هم با «کلیشه» هم‌زاد پنداری می‌کنند. فامیلِ زنِ داوود که قبل از مرگ صددرصدی‌اش، قصد فروش اجزای بدنی داوود را دارد (بی‌آنکه در قبال این ماجرا مسئولیتی داشته باشد،) ــ درواقع اشاره‌ی سریال به‌دخالت بر بی‌مسئولیتی است و در نهایت هم نقدی به روند اقتصادی جامعه دارد و حتی هم‌زمان، پیام‌های مهمی را می‌رساند اما به‌صورت کلیشه‌ای این کار انجام می‌شود و اختصاصیت ویژه‌ای را به ما تزریق نمی‌نَماید.

بررسی قسمت دوم سریال ایرانی اجل معلق
بررسی قسمت دوم سریال ایرانی اجل معلق
 

شیمی کرکترهای قسمت دوم سریال اجل معلق

بررسی قسمت دوم سریال ایرانی اجل معلق

تنها موردی که می‌توانم نسبت به آن خوشبین باشم، شیمی بین کرکتر داوود و اجل معلق است که تا پایان‌بندی این اپیزود به‌درستی پیش می‌رفت اما هرچه که به پایانِ این قسمت نزدیک می‌شدیم، این شیمیِ نسبتاً جذاب نیز برهَم می‌ریخت و از بین می‌رفت. این را هم اضافه کنم که برعکس قسمت قبلی، قسمت دوم موفق شد «یکی-دوبار» لبخند بسیار کوچکی خلق کند و حداقل سِیر امیدوار کننده‌ای را به‌تصویر بکشد که شاید در آینده با داستان و شخصیت‌پردازی‌های بهتری روبرو شویم اما کماکان آن سروصداهای بی‌دلیل اثر، سردرد آور هستند و به‌هیچ عنوان «توجیهی» ندارند.

 

از تبلیغات پلتفرمِ صاحب امتیاز اجل معلق هم چیزی نگویم که شورَش را درآورده‌اند؛ صدرحمت به‌دیگر پلتفرم‌ها که با یک شروع تبلیغاتی مختصر کار را به‌اتمام می‌رسانند اما در قسمت دوم، تبلیغات بیشتر هم شده بود با اینکه «اجل معلق» نتوانسته آنطور که باید و شاید «مخاطب» جذب کند اما تبلیغاتِ میانه‌ی این سریال آنقدر زیاد است که صداوسیما را هم در جیبَش می‌گذارد و حس‌وحال و ارتباطِ بین ما و روایت اثر را نابود می‌کند. حالا که متوجه شدیم که «داوود» چشم‌برزخی‌اش باز شده و می‌تواند الگوهای معنوی مختلفی را ببیند، چه برسرش می‌آید؟

 

سایر اخبارفرهنگیرا از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۶۰۰۰۴۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر