کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۹۷۳۵۴
تاریخ خبر:
نمایشی به نام اکران مردمی!

اکران مردمی با طعم مشت بادیگارد!

اکران مردمی با طعم مشت بادیگارد!

‌مردمی که پشت در ماندند تا موبایل‌ها کار کنند

هفت صبح، لیلا نوعی| «اکران مردمی» عبارتی است در ظاهر نویدبخش که فرصتی است که امکان نزدیک‌ شدن هنرمندان به مخاطبان سینما را فراهم می‌کند. انگار تکه‌ای از رویای دموکراتیک سینما، از سالن‌های تاریک به قلب جامعه منتقل می‌شود.

1396063015483279311993164

 بازیگری که بعد از فیلم در میان مردم قدم می‌زند، با آن‌ها عکس می‌گیرد، از واکنش‌های‌شان می‌شنود، برای لحظاتی فاصله‌ ستاره و تماشاگر را رنگ می‌بازد. هرچند این رویا در واقعیت سینمای ایران، به مفهوم دیگر بدل شده است. به نمایشی پر زرق‌وبرق، آمیخته با مدگرایی افراطی، قدرت‌نمایی سلبریتی‌ها و طرد تماشاگران واقعی!

 

اکران‌های مردمی در ایران، به‌ جای آنکه ویترین پیوند اهالی هنر با بدنه‌ جامعه باشند، در بسیاری از موارد به سکوهایی برای «خودنمایی» چهره‌های اینستاگرامی، بلاگرهای مد و پوشش‌های اغراق‌آمیز بدل شده‌اند. مراسمی که بیشتر از آن‌که برای مخاطب سینما باشند، فستیوالی از برندهای آرایشی، لباس‌های عجیب ‌و غریب، ژست‌های مصنوعی و بادیگاردهایی خشمگین‌اند که مردم را کنار می‌زنند تا مسیر ستاره‌ها باز بماند.

 

مردمی که پشت در ماندند تا موبایل‌ها کار کنند

بارها در اکران‌های مردمی امسال و سال‌های گذشته در شهرهای مختلف از جمله تهران، مشهد و شیراز شاهد صف‌های طولانی از هواداران جوان بیرون سینما بوده‌ایم که ایستاده منتظرند تا شاید بازیگر محبوب‌شان را ببینند. اما وقتی هنرمندان رسیدند، بادیگاردها با رفتار تحقیرآمیز جمعیت را عقب راندند و مهمانان ویژه یکی ‌یکی وارد سالن شدند. در حالی‌ که برخی از تماشاگران با وجود داشتن بلیت، پشت در ماندند. در این شرایط نه سینما در مرکز توجه بود و نه فیلم. همه‌چیز حول محور دوربین‌های موبایل، پست‌های اینستاگرامی و ژست‌های طراحی ‌شده چرخید.

 

 از واقعیت دهه هشتاد تا تغییر مفهوم مردمی

در گذشته، «اکران مردمی» مفهومی مردمی داشت. در اوایل ۸۰، وقتی فیلمی محبوب اکران می‌شد، بازیگر یا کارگردان در سالن حضور می‌یافت، بدون مانع، با مردم گفت‌وگو می‌کرد، به سوالات پاسخ می‌داد و حضورش تجربه‌ای مشترک با مخاطب بود. اما امروز در بسیاری از اکران‌ها، مردم به ‌جای مواجهه با فیلم، با دیوارهای نامرئی بین خود و هنرمند روبه‌رو هستند و هنرمندان حتی حق امضا دادن به مردم را ندارند.

 

شهیرهای سلبریتی یا مشهورهای سینما!

پدیده‌ «سلبریتیسم» و تأثیر شبکه‌های اجتماعی نیز در تغییر مفهوم «اکران مردمی» انکارناپذیر است. افرادی که شهرت خود را بیشتر مدیون لایک‌ها و الگوریتم‌ها هستند تا استعداد و تجربه، به مهم‌ترین چهره‌های فرش قرمز بدل شده‌اند. این اتفاق، تصویر هنرمند را به ‌جای «مروج فرهنگ»، به «سوژه پاپ‌کالچر» تقلیل می‌دهد. برای همین است که در چنین مراسم‌هایی، بازیگر جوانی که شاید هنوز سه فیلم هم بازی نکرده، با بادیگارد و ماشین لاکچری وارد می‌شود، اما بزرگان سینما یا اصلا دعوت نمی‌شوند یا در حاشیه می‌مانند.

 

 بلاگرها پیشتاز اکران‌ها

شاید هم مشکل، عدم آمادگی ساختاری برای چنین مراسم‌هایی ا‌ست. در فقدان روابط عمومی حرفه‌ای، همه‌چیز به‌ صورت سلیقه‌ای پیش می‌رود. تنها تهیه‌کننده تصمیم می‌گیرد چند بلاگر دعوت شوند. درنهایت نتیجه هر چه که می‌شود نمی‌توان اسمش را اکران مردمی گذاشت.

 

همین بی‌برنامگی سبب می‌شود حتی حاشیه‌های آزاردهنده‌ مثل توهین به تماشاگر، عکس‌های جنجالی یا حتی حضور بازیگران در شرایط نامناسب که در برخی موارد از لحاظ ظاهری یا روانی تعادل ندارند، هم اتفاق بیفتد. بدون آن‌که نهاد ناظری واکنش نشان دهد.برای واکاوی پشت‌صحنه‌ این نمایش پرزرق‌وبرق، با سیدرضا اورنگ، منتقد باسابقه سینما، مفهوم «اکران مردمی» را به بحث گذاشتیم.

 

از چه زمانی پدیده‌ «اکران مردمی» در ایران باب شد؟

حدودا از دهه هشتاد یعنی زمانی که خود جشنواره فجر نیز به مرور ضعیف شد، این اتفاق رخ داد. درواقع، برخی خواستند این مراسم را به‌ صورت یک «شو» برگزار کنند، تا دیده شود. چند دوره این روند ادامه داشت و سپس متوقف شد؛ چون اعتراضات بسیاری نسبت به آن وجود داشت.

 

بعدتر نیز موضوعاتی مانند «فرش قرمز» و «فرش فیروزه‌ای» مطرح و موجب جمع‌آوری مراسم به‌طور کلی شد، تا جای خود را به «فتوکال» بدهد. همین فتوکالی که اکنون در جشنواره‌ فیلم فجر برگزار می‌شود، تقریبا همان فرش قرمز است. این روند از همان دهه‌ با یک تقلید صرف آغاز و اکنون به سمت «اکران‌های مردمی» سوق یافته است که از دید من، بیشتر شبه‌مردمی است. 

 

 چه شد که این مراسم‌ها به ویترین اینفلوئنسرها و خودنمایی سلبریتی‌ها بدل شدند؟

در گذشته نیز اکران‌های مردمی وجود داشت، مثلا وقتی فیلمی اکران می‌شد یک یا دو بازیگر کنار مردم می‌آمدند، عکس می‌گرفتند و امضا می‌دادند. بعد وارد سالن می‌شدند و فیلم را تماشا می‌کردند. استقبال هم گسترده بود. اکنون هم ممکن است در برخی موارد چنین چیزی رخ دهد، ولی در اکثر موارد فعلی می‌بینیم که اکران‌ها «نمایش مردمی» نیست. یک «خودنمایی» کامل است.

 

درواقع، هدف از «اکران مردمی» ایجاد فرصتی برای ارتباط نزدیک‌تر مخاطب با سینما بود تا شاید باعث حضور بیشتر مردم در سینماها شود. اما اکنون بیشتر به یک شو تبدیل شده است. صرفا گروهی از اینفلوئنسرها و مهمانان خاص دعوت می‌شوند و آن‌ها از این اکران بهره می‌برند، در حالی که مردم همچنان از دور و حتی گاهی با بی‌احترامی در صف می‌ایستند که شاید بتوانند بازیگر مورد علاقه‌شان را ببینند. اگر اکران مردمی بود؛ صرفا حضور مردم با احترام کامل را می‌دیدیم.

 

 امروز به‌جای اینکه در اکران بیشتر وقت به مردم اختصاص یابد، به بلاگرها، اینفلوئنسرها و مهمانان خاص در سالن ویژه تعلق می‌گیرد. به نظر شما این روند چه آسیبی به رابطه سینما و مخاطب وارد می‌کند؟

ما همیشه از مردم سوءاستفاده می‌کنیم. اکران مردمی، یعنی اینکه ۱۰۰ درصد باید مردمی باشد. اگر افرادی خاص هم آنجا هستند، باید به‌عنوان مخاطب در سالن بنشینند، نه اینکه به‌عنوان ویترین از آن‌ها استفاده شود. اگر از عوامل برای اینکه در چشم باشند استفاده شود. این دیگر «خودنمایی» است و نه اکران مردمی و ایجاد ارتباط با مردم!  اینکه در حال حاضر برخی از هنرمندان چه زن و چه مرد، لباس‌های خاص به تن می‌کنند، آرایش‌های افراطی می‌کنند، جراحی‌های زیبایی را به نمایش می‌گذارند، درست نیست.

 

با این روش‌ها نمی‌توان فروش یک فیلم را زیاد کرد. اگر سریال یا فیلمی خوب و مردمی باشد، نیازی به این نوع مراسم ندارد. بار دیگر تأکید می‌کنم، اگر اکران مردمی بود فقط مردم باید حضور داشته باشند. آن هم با احترام کامل به آن‌ها نه اینکه بعضی از مردم را با لگد و توهین دور کنند و فاصله بیندازند. اگر قرار بر احترام به مردم است، مراسمی برگزار کنید که آن‌ها شما را بپذیرند و با احترام وارد سالن شوند.

 

 البته در بسیاری از اکران‌های مردمی هم شاهد هستیم شخص بازیگر مشکلی با عکس گرفتن ندارد، اما بادیگاردها کاسه‌ داغ‌تر از آش می‌شوند و مانع ارتباط او با مردم می‌شوند! این تناقض را چطور تحلیل می‌کنید؟

دلیل اصلی این است که ما مراسمی گرفته‌ایم که با فرهنگ‌مان سازگار نیست. یک برداشت کاملا بد و سطحی از غرب است. من حتی مثال‌هایی از هالیوود و آمریکا دارم که در اکران‌های مردمی، هنرمندان و مردم در کنار هم هستند. نه تنها برخوردی در کار نیست، بلکه احترام دوطرفه نیز کاملا برقرار است. اما ما مردم را دعوت می‌کنیم، سپس به آن‌ها توهین می‌کنیم. جشنواره و اکران مردمی قرار است فرصت ارتباط رودررو میان مردم و هنرمندان باشد، نه جایگاه دکور. جالب این‌جاست که برخی از این اکران‌های مردمی، زمانی برگزار می‌شوند که فیلم پیش‌تر در سینماها اکران شده است.

 

مسئله دیگر اینکه در ایران اصلا سلبریتی واقعی نداریم که بخواهند بادیگارد داشته باشند. چه کسی اجازه دارد مخاطب را هل بدهد؟ سینما با مخاطب زنده است. اگر سالنی خالی‌ست، به‌خاطر بی‌احترامی به مخاطب و نبود حق انتخاب است. کسی که دو بار جلوی دوربین رفته، چطور می‌تواند بادیگارد همراه خود بیاورد؟ علی نصیریان بادیگارد داشت؟ فردین یا ملک‌مطیعی قبل از انقلاب بادیگارد داشتند؟ همه‌ آن‌ها کنار مردم بودند. کسی هم کسی را هل نمی‌داد. این‌ها فقط ادا هستند. حتی بازی‌شان هم اداست، چه برسد به اینکه بخواهند هنرمند باشند. چون هنر ندارند، از راه‌های دیگر می‌خواهند دیده شوند.

 

آیا نمونه‌ای از این رفتارهای اغراق‌شده را در فرش قرمزهای معتبر بین‌المللی دیده‌اید؟ چرا الگو می‌گیریم، اما اجرای صحیح آن را بلد نیستیم؟

در اصل، این نوع مراسم‌ها نه در رفتار، نه در رسوم و نه در سنت ایرانی جایگاهی دارند. این‌ها برداشت‌هایی از فرهنگ غربی است که ما حتی اجرای صحیح آن را هم نمی‌دانیم. در جایی که مثلا بازیگران قرار است با لباس‌های سنگین، فاخر و متناسب با موقعیت بر روی فرش قرمز ظاهر شوند و در مقابل دوربین‌ها قرار بگیرند تا مردم هنرمندان‌شان را از نزدیک با چهره‌ای هنری ببینند، نه چهره‌ای مصنوعی، ما می‌بینیم که برخی لباس‌های عجیب‌وغریب می‌پوشند تا بگویند ما متفاوت هستیم.

 

نکته‌ تأسف‌بار دیگر، نبود درک صحیح از «الگوهای فرهنگی غرب» است. ایده‌هایی مثل فرش قرمز، فتوکال، یا اکران عمومی، ریشه در سنت‌های تثبیت‌ شده‌ هالیوود دارند که طی دهه‌ها با ساختارهای حرفه‌ای روابط عمومی، استانداردهای پوشش، قوانین رسانه‌ای و احترام متقابل بازیگر و مخاطب معنا گرفته‌اند. در مقابل، ما اغلب نسخه‌ای تقلیدی، سطحی و بی‌ریشه از این سنت‌ها را اجرا می‌کنیم؛ فرشی داریم اما محتوای فرهنگی نداریم. رابرت دنیرو یا جولیا رابرتز در مراسم اکران مردمی شرکت می‌کنند، اما نوع پوشش‌شان کاملا متفاوت است.

 

مردم آن‌ها را می‌پذیرند چون رفتارشان محترمانه است. دیده‌اید آل پاچینو یا دیگران مردم را بزنند؟ دیده‌اید در فضای مجازی خودنمایی کنند؟ این بازیگران بزرگ می‌دانند که نفس سینما با مردم گرم است، با مردم احیا می‌شود، با مردم رشد می‌کند. در ایران این ساختار شکل نگرفته و نخواهد گرفت. فقط و فقط یک نمایش خودنمایی است. 

 

 نقشی که روابط عمومی‌های سینما باید در این رویدادها ایفا کنند، چیست؟ و چرا جایگاه واقعی‌شان تا این حد تضعیف شده است؟

در مورد نقش روابط عمومی فیلم‌ها در جهت‌دهی به فضای اکران مردمی، باید گفت که اکثر این روابط عمومی‌ها اساسا روابط عمومی نیستند. چون با ساختار و اصول آن آشنا نیستند. کار آن‌ها نهایتا پخش خبر است یا هماهنگی‌های ساده، مثل تماس با بازیگر یا دعوت از مهمان. اگر روابط عمومی قوی باشد، همه‌چیز برنامه‌ریزی‌شده انجام می‌شود. اما الآن عوامل، روابط عمومی را به چشم یک کارگر می‌بینند. هیچ قدرتی به آن‌ها نمی‌دهند.

 

 در این فضا، آیا اصلا می‌توان از نقش «برنامه‌ریزی‌شده» روابط عمومی صحبت کرد؟

وقتی روابط عمومی هیچ نقشی در ساختار ندارد، همه‌چیز بی‌نظم است. گاهی حتی نشست‌ها فقط به چند رسانه خاص گفته می‌شود. ترس از نقد باعث شده ارتباط حرفه‌ای حذف شود. روابط عمومی قوی یعنی مدیریت فضا، نه فقط تماس تلفنی گرفتن! درواقع، روابط عمومی هیچ‌کدام از این مراسم‌ها را برگزار نمی‌کند. تهیه‌کننده یا کارگردان تصمیم می‌گیرد که مراسم برگزار شود، سپس به روابط عمومی می‌گوید خبرش را پخش کند و چند بازیگر دعوت شود. همین. اگر شما دقت کنید، تهیه‌کننده با شرکت‌هایی قرارداد می‌بندد که صاحب آن‌ها برخی مجری‌ها هستند. پذیرایی، فیلم‌برداری و همه‌چیز با آن‌هاست، نه روابط عمومی.

 

 و درنهایت، فکر می‌کنید اگر مسیر اکران‌های مردمی به این شکل ادامه پیدا کند، سینما در بلندمدت چه چیزی را از دست خواهد داد؟

اگر مردم را کنار بگذاریم، سینما را از بین برده‌ایم. نفس سینما با مردم است، با مخاطب زنده است. اگر به آن‌ها بی‌احترامی کنیم، سالن‌ها خالی می‌مانند. همین حالا هم نتیجه‌اش را می‌بینیم. برگزاری اکران مردمی به شکل فعلی توهین به سینما و توهین به صنعت سریال‌سازی است. تا وقتی این اداها هست، ما به هدف نخواهیم رسید.

 

سایر اخبارفرهنگیرا از اینجا دنبال کنید.
کدخبر: ۵۹۷۳۵۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر