امضای غایب | مروری بر ماجرای جنجالی امضای کتاب سووشون

کالاییسازی فرهنگ و مصادره میراث اندیشه در سایه نمایش و سلبریتی
هفت صبح| در حاشیه سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، مراسمی با حضور عوامل سریال «سووشون» جنجالی شد. نه به خاطر آنچه گفته شد، به خاطر آنچه امضا شد.در غرفه انتشارات خوارزمی، نشستی با موضوع اقتباس ادبی از رمان «سووشون» برگزار شد. نرگس آبیار، کارگردان سریال و بهنوش طباطبایی، بازیگر نقش «زری» در کنار جمعی از نویسندگان و منتقدان در این رویداد حضور داشتند.
ماجرا از جایی شروع شد که برخی منتقدان در فضای مجازی مدعی شدند این دو هنرمند کتاب «سووشون» را امضا کردهاند. ادعایی که خشم برخی دوستداران ادبیات را برانگیخت. عدهای این کار را سوءاستفاده از نام و میراث سیمین دانشور دانستند و آن را نوعی مصادره فرهنگی تلقی کردند.
اسدالله امرایی، مترجم و روزنامهنگار شناختهشده، با انتشار پستی طعنهآمیز در فضای مجازی، نوشت: «روزی حکیم انوری در بازار بلخ میگذشت. هنگامهای دید، پیش رفت و سری در میان کرد. مردی دید که ایستاده و قصاید انوری به نام خود میخواند و مردم او را تحسین میکردند. انوری پیش رفت و گفت: «ای مرد! این اشعار کیست که میخوانی؟» گفت: «اشعار انوری.» گفت: «تو انوری را میشناسی؟» گفت: «چه میگویی؟ انوری منم.» انوری بخندید و گفت: «شعر دزد شنیده بودم اما شاعر دزد ندیده بودم. فقط حیف که سیمین دانشور نیست این هنگامه را ببیند. حیف سیمین دانشور، حیف انتشارات خوارزمی.»
البته که عوامل سریال گفتهاند که کتابها را امضا نکردند و در اصل کارتپستالهایی از چهره شخصیتهای سریال را امضا کردهاند. حالا گذشته از آنچه رخ داده است، در روزگاری که مرز میان فرهنگ و سیاست هر روز کمرنگتر میشود، ممکن است شاهد رخدادهایی باشیم که در نگاه اول تنها یک رویداد ساده تبلیغاتی یا برنامهای فرهنگی به نظر برسد اما در واقعیت نشانهای جدی از بحران عمیق هویت فرهنگی و معنایی جامعه است.
مراسمی که پنجشنبه گذشته در حاشیه نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد، یکی از همین لحظات بود. جشنی برای کتاب «سووشون» نوشته زندهیاد سیمین دانشور اما بدون حضور نویسنده و حتی بدون کوچکترین نسبتی با جهان فکری او. نکته دیگر اینکه جلد جدید کتاب نه به عکس نویسنده که با تصویر دو تن از بازیگران سریال اقتباسی «سووشون» منتشر شد و همین امر، بهوضوح مرز میان کتاب و نمایش، اندیشه و تصویر را بیش از پیش مخدوش ساخت.
در این مراسم، نرگس آبیار کارگردان سریال و بهنوش طباطبایی یکی از بازیگران نقشهای اصلی حاضر شدند و کارتپستالهای کتاب را به نام خود امضا کردند. امضایی که قرار بود به سنتی فرهنگی مشروعیت ببخشد اما در واقع امضای غایب نویسنده و غیبت اندیشه بود.
از امضای کتاب تا کالاییسازی معنا
در سنت فرهنگی ایران مراسم امضای کتاب همیشه لحظهای شریف و منحصربهفرد میان نویسنده و مخاطب بوده، جشنی برای پیوند ذهن و اثر، نقطه تلاقی پرسش و اندیشه. امضای نویسنده روی کتاب، صرفا یک یادگاری ساده نیست، گواهی بر اصالت و ارتباط زنده میان خالق و خواننده است. البته که همین سنت به ابزاری نمایشی برای تبلیغات، مشروعیتبخشی به چهرهها و جذب توجه رسانهها تبدیل شده است.
انتشارات خوارزمی که زمانی پناهگاه آثار جدی و پایگاه گفتمانهای اصیل فرهنگی بود، حالا میزبانی چنین رویدادهایی را برعهده میگیرد. کتابی که روی جلدش دیگر نشانی از سیمین دانشور یا حتی فضای ذهنی رمان نیست، بلکه عکسهای بازیگران سریال نقش بستهاند. اینجا نه کتاب بهانه است و نه حتی نویسنده در مرکز توجه، همه چیز برای نمایش و برندینگ است؛ حتی کارتپستالهای همراه کتاب نیز به جای دستخط نویسنده، امضای بازیگر و کارگردان را بر خود دارند، تا بهوضوح روشن شود که ما با «کالاییسازی» فرهنگ مواجهیم.
سلبریتیمحوری؛ بحران معنا و زخم فرهنگ
این اتفاق البته محدود به این مراسم خاص نیست. سالهاست که سلبریتیسازی در فرهنگ و حتی سیاست، جای اندیشه و اصالت را گرفته است. چهرهها در مرکز توجهاند، نه خالقان اثر و حاملان اندیشه. در این منطق، کتاب هم به کالایی تبدیل میشود برای مصرف سریع، برندینگ و حتی بازارگرایی؛ نه حامل نقد و تفکر.
سریال «سووشون» که به کارگردانی نرگس آبیار ساخته شد، پیش از این هم حاشیههایی چون تخریب بخشهایی از بافت تاریخی شیراز را به دنبال داشت و اعتراض گسترده فعالان فرهنگی و میراثی را برانگیخت. حالا همان گروه تولید با حضوری پررنگ در نمایشگاه کتاب و مراسم امضایی که بیش از آنکه به ادبیات وفادار باشد، به نمایش و رسانه وفادار است، سعی میکند روایت خود را غالب کند.
بیآنکه به حساسیتهای میراث فرهنگی یا نقدهای اجتماعی پاسخی داده شود. در این بازی، پلتفرمهایی چون نماوا نیز نقشی اساسی دارند. آنها با سرمایهگذاری و حمایت تبلیغاتی از پروژههایی اینچنین، مرز میان ادبیات، نمایش و بازار را هر روز کمرنگتر میکنند. آیا هدف فقط جذب مخاطب و سودآوری است یا قرار است مسئولیتی در قبال هویت فکری و ادبی جامعه نیز پذیرفته شود؟ حمایت و تبلیغ این پلتفرمها، حتی پس از اعتراضات و انتقادات گسترده، سؤالهای جدی درباره مسئولیت اجتماعی و فرهنگیشان ایجاد کرده است.
خوارزمی و مصادره سرمایه فرهنگی
انتشارات خوارزمی با پیشینهای پربار در نشر آثار ادبی و فکری، اکنون خود به ابزاری برای بازتولید سرمایه نمادین بدل شده است. جایی که زمانی برای رشد گفتمانهای انتقادی و استقلال فرهنگی اهمیت قائل بود، حالا به ماشینی برای برندسازی چهرهها تبدیل شده است. حتی نام سیمین دانشور نیز در این بازی، تنها ابزاری برای جلب توجه رسانهای شده است.
میراث فکری او، حالا نه برای گفتوگو و نقد، برای مصرف سریع و مشروعیتبخشی به پروژههای نمایشی به کار میرود. در فضایی که سیاستزدگی و نمایش، همهچیز را تحتالشعاع قرار دادهاند، محتوا به کلی قربانی فرم میشود. کتاب، دیگر نه حامل اندیشه که ابزاری برای نمایش، مصرف و بازارگرایی است. مراسم امضای کتاب توسط کسی جز نویسنده، آنهم وقتی سالهاست نویسنده درگذشته، نشانهای تلخ از بحران هویت فرهنگی و جدایی اثر از خالق آن است.
سیاست، بازار و بحران اعتماد
آنچه این روزها در حوزه کتاب و فرهنگ رخ میدهد، چیزی فراتر از سطحیشدن سلیقههاست؛ نشانهای از بازنمایی سیاست در کسوت فرهنگ و مصرف. مراسمهای نمایشی، استفاده ابزاری از تصویر بازیگران روی جلد کتاب و امضای کارتپستالها توسط چهرههای رسانهای، همگی نشانهای از بازی با هویت ملی و زخم زدن بر پیکره اعتماد فرهنگی جامعهاند. سیمین دانشور و بزرگانی چون او، بینیاز از امضای دیگراناند.
آنچه باید امضا شود، نه کارتپستال یک سریال یا جلد کتابی مزین به عکس بازیگران که تعهد ما به اصالت فرهنگ و حفظ حرمت میراث فکری است. این بحران، فقط بحران فرم و رسانه نیست. بحرانی است که اگر ادامه یابد، سرمایه اجتماعی و فرهنگی را برای همیشه دچار خدشه خواهد کرد.
به صراحت باید گفت که نمایش و کالاییسازی فرهنگ، پاسخ مناسبی به بحران مشروعیت و اعتماد عمومی نیست؛ بلکه زخم تازهای است بر بدن فرهنگ. آنچه باید برجسته شود، بازگشت به اندیشه و نقد، وفاداری به اصالت اثر و احترام به خالقان واقعی است؛ نه نمایش و بازتولید چهرهها و مصرف سریع معنا. سووشون و سیمین دانشور، بیش از هر چیز، به یادآوری این حقیقت نیاز دارند.