آهنگی برای صلح شانس اجرا در ایران نداشت

همخوانی کریس دیبرگ و علی پهلوان که قرار بود در تهران انجام شود، ۱۶ سال بعد در سیدنی روی صحنه رفت
هفت صبح | چند روز پیش خبری دوستداران موسیقی را هیجانزده کرد. علی پهلوان بار دیگر پس از 16 سال با کریس دیبرگ در تالار اپرا هاوس سیدنی همخوانی کرد. شامگاه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ (برابر با ۸ می ۲۰۲۵)، علی پهلوان (خواننده، آهنگساز و یکی از بنیانگذاران گروه موسیقی آریان) به عنوان خواننده مهمان در کنسرت کریس دیبرگ (خواننده و ترانهسرای شناختهشده ایرلندی) روی صحنه رفت و برای نخستینبار پس از گذشت بیش از یک دهه و نیم، قطعه مشترک خود با این هنرمند را با عنوان «نوری تا ابدیت» به صورت زنده اجرا کرد.
اثری که نخستینبار در آلبوم چهارم گروه آریان منتشر شد، اما هیچگاه فرصت اجرای صحنهای آن فراهم نشده بود. «نوری تا ابدیت» آهنگی به دو زبان فارسی و انگلیسی با پیام صلح جهانی، یکی از نخستین تجربیات جدی همکاری رسمی میان هنرمندان ایرانی و بینالمللی در فضای پس از انقلاب بود. تجربهای که اگرچه امکان اجرایش در تهران فراهم نشد اما در خاطرهها ماندگار شد.
در این اجرا علی پهلوان ضمن ادای احترام به کریس دیبرگ، از تاثیر ترانههای او در زندگی شخصیاش گفت: «ترانههای شما، موسیقی متن زندگی من بودهاند.» او همچنین در یادداشتی در اینستاگرام با یادی از اعضای سابق گروه آریان، جای خالیشان را در این تجربه هنری گرامی داشت. این کنسرت، نه تنها پاسداشتی بر خاطرهای ناکام بود بلکه نشانی از ماندگاری هنر، صلح و پیوندی است که موسیقی میتواند میان ملتها برقرار کند.
بازگشایی یک پرونده قدیمی
تعامل موسیقی ایرانی و بینالمللی نخستین بار بعد از انقلاب
این رویداد نه فقط یادآور یک همکاری مهم فرهنگی، بلکه گشودن دوباره پروندهای بود که در دهه ۸۰ خورشیدی، نگاههای بسیاری را به خود معطوف کرد. در خردادماه سال ۱۳۸۷، حضور کریس دیبرگ در ایران و همراهیاش با گروه «آریان» موجی از توجه و شگفتی را در محافل فرهنگی داخل و خارج کشور برانگیخت. این نخستینبار بود که هنرمندی سرشناس در عرصه موسیقی پاپ غرب، پس از انقلاب اسلامی، با یک گروه ایرانی وارد تعامل جدی برای اجرای مشترک شد.
مجوزی که جسارت اجرا نداشت
این قطعه در ایران منتشر شد اما کریسدی برگ نتوانست در ایران روی صحنه برود. این اتفاق در حالی رخ داد که محسن رجبپور، مدیر برنامههای گروه آریان اعلام کرده بود که مجوزهای شفاهی برای اجرای کنسرت صادر شده است، اما در آن سال هیچ مدیری جسارت اجرای این برنامه را نداشت. حالا شانزده سال بعد از آن نیز هیچکس دلیل عدم برگزاری این کنسرت را توضیح نداده است. به هر روی این خواننده پرطرفدار نتوانست نخستین خواننده بینالمللی پاپ باشد که پس از انقلاب اسلامی روی صحنهای رسمی در ایران اجرا میکند.
مردی که از انسانیت میخواند نه سیاست
در آن ایام دیبرگ در گفتوگویی با شبکه اسکاینیوز بریتانیا گفت: «من برای مردم آواز میخوانم، نه دولتها. من سیاستمدار نیستم، دوستدار انسانم. پاسخ من به کسانی که میگویند نباید به ایران بروم این است: میخواهم کاری متفاوت انجام دهم.» او همچنین در ایران از میل خود برای ساخت قطعهای با عنوان «شبهای تهران» سخن گفت. اثری مشابه با کارهای خاطرهانگیز او چون «شبهای پاریس» و «شبهای لبنان».
نگرانیهایی که ایران را خاطرهانگیز کرد
دیبرگ اگرچه کنسرتی برگزار نکرد اما چند روزی در ایران ماند و سفرش برخلاف نگرانیهای خانوادهاش، تجربهای مثبت بود: «در تهران احساس امنیت و آرامش کردم. ترافیکهای شلوغ این شهر برایم فرصتی فراهم کرد تا به موسیقی سنتی ایران گوش دهم. صدای شجریان، تار حسین علیزاده و کمانچه کیهان کلهر…»
او به گفته خودش در خانه کوچکش در ایرلند، مجموعهای غنی از موسیقی ملل به ویژه موسیقی شرق و خاورمیانه را گرد آورده است. او همواره از حمایت و علاقه مخاطبان ایرانی در سایر کشورها قدردانی کرده و در پستی در شبکههای اجتماعی نوشت: «ایرانیها با انرژی، لبخند و اشتیاق خود کنسرتهای من را در سراسر جهان روشن میکنند، از سیدنی گرفته تا زوریخ و پاریس.»
کریس دیبرگ و حضور پررنگ در خاورمیانه
کریس دی برگ خواننده و ترانهسرای ایرلندی، طی دهههای گذشته حضوری پررنگ و تاثیرگذار در خاورمیانه داشته است. دیبرگ نخستین هنرمند غربی بود که پس از پایان جنگ داخلی لبنان در این کشور به اجرا پرداخت. در ژوئن ۲۰۲۴ او دو کنسرت در کازینو دو لیبان برگزار کرد که با استقبال گستردهای مواجه شد. این اجراها نشاندهنده ارتباط عمیق او با مردم لبنان و تعهدش به صلح و امید در منطقه بود. در آوریل ۲۰۱۸ دی برگ در آمفیتئاتر المجاز شارجه به اجرا پرداخت. بعد از آن نیز در چارچوب برنامههای موسیقی خیابانی نمایشگاه اکسپو ۲۰۲۰ دبی به اجرا پرداخت.
و اما پس از برگ...
اجرای دیبرگ در ایران انجام نشد اما سالها پس از آن، فهرستی از هنرمندان نامدار (یا دقیقتر بگوییم، ستارگان افولکرده) چون «شیلر»، «ریچارد کلایدرمن» و «کیتارو» به برگزاری کنسرت در ایران پرداختند. کشوری که بهرغم محدودیتها و گاه نبود زیرساختهای استاندارد، تشنه تجربههای جهانی است.
خاورمیانهای که از دل محدودیت دوباره زاییده شد
این اتفاق البته صرفا محدود به ایران نیست و بسیاری از کشورهای خاورمیانه، آسیای مرکزی، شرق اروپا و آمریکای جنوبی، درهای موسیقی خود را به روی هنرمندانی میگشایند که در دهههای گذشته جزو چهرههای شاخص پاپکلاسیک یا نیوایج محسوب میشدند، اما امروز دیگر آن قدرت گذشته را ندارند. در مقابل، همین چهرهها وقتی در سالنهای تالار وحدت، سالن وزارت کشور یا سالنهای کنسرتهای بیروت و باکو ظاهر میشوند با استقبال جمعیتی مواجه میشوند که نوستالژی، عطش تجربه جهانی و کمبود کنسرتهای سطح بالا آنها را در صف تماشای اجرا مینشاند.
هنرمندانی که پس از دوران اوج به خاورمیانه میآیند
چنین روندی بیتردید از یک منطق پیروی میکند. هنرمندانی که در بازارهای اصلیشان از دوران اوج فاصله گرفتهاند در کشورهای «غیرمرکزی» به بازاری بکر، سودآور و پرشور دست پیدا میکنند. بازارهایی که نه تنها از آنها استقبال مالی خوبی میشود، بلکه شور مخاطب محلی برایشان بازتابی از روزهای شکوه را زنده میکند. مخاطبانی که بسیاری از آنها با آثار این هنرمندان در دهههای گذشته خاطره دارند و اکنون دیدن آنها را فرصتی تاریخی میدانند.
دروغهایی دهان پرکن با نسخههای فرعی
در این میان برخی تهیهکنندگان و برگزارکنندگان داخلی نیز با نگاه صرفا تجاری، بدون توجه به اصالت هنرمند گاه نسخههای فرعی یا حتی غیررسمی گروههای بینالمللی را وارد میکنند. نمونه بارز آن گروهی بود با عنوان «جیپسیکینگز» که در اصل هیچکدام از اعضای اصلی را همراه نداشت، اما همچنان با نام و شهرت برند، صحنه تهران را پر کرد. اگرچه اجرای هنرمندانی مثل «عالیم قاسماف» و دخترش (فرغانه)، «انور براهم»، «اردال ارزنجان»، «رامیز قلیاف»، «مانو کچه» و فستیوال «Show of Hands» که طی چندین شب میزبان چندین پیانیست جزِ مطرح دنیا بود را نمیتوان نادیده گرفت و ارج نَنَهاد.