میراث سعدی زیر کاشـیهای چیـنی | فارسیزدایی در قلب تمدن ایران فرهنگی

اشعار شاعران بزرگی چون سعدی، عطار و حافظ که سالها زینتبخش اماکن مذهبی بودند، اکنون درحال حذف شدن هستند
هفت صبح| در دل سرزمینهایی که روزگاری گلستان زبان فارسی و فرهنگ ایرانی بودند، امروز نشانههایی نگرانکننده از «فارسیزدایی» سر برآورده است. کتیبههای فارسی که قرنها بر دیوار مساجد و مدارس نقش بسته بودند، یکییکی جای خود را به کاشیهای براق چینی و کتیبههایی با خطوط عربی دادهاند.
به همین دلیل جمعی از استادان، کارشناسان و پژوهشگران مطرح کشور در هفتمین نشست پیوندهای فرهنگی و تمدنی ایران و اوراسیا را با عنوان «سعدی در فرارود» که با همکاری کارگروه ادبیات انجمن ایران شناسی و موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) در محل موسسه ایراس (موسسه مطالعات ایران و اوراسیا) برگزار شد، زنگ خطر برای زبان فارسی را به صدا درآوردند.
زبانی که قرنها زبان علم، ادب و عرفان این سرزمین و فراتر از آن بوده، اکنون در حال رنگباختن از دیوار مساجد و اماکن مذهبی است. سخنرانان این نشست هشدار دادند که روند «فارسیزدایی» نه در خارج که بهویژه در داخل کشور شدت گرفته است. حتی برخی از کتیبههای حرم امام رضا(ع) و برخی مساجد دیگر نشانی از شعر و حکمت فارسی ندارند. این روند، تهدیدی جدی برای هویت فرهنگی ایران قلمداد شد.
کتیبهها، مستندترین اسناد تاریخی که جعل نمیشوند
در همین رابطه مرتضی رضوانفر، عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با تاکید بر نابودی کتیبههای فارسی و جایگزین شدن با نمونههای چینی و عربی در گستره فرهنگی ایران، گفت: نوعی «فارسیزدایی» در برخی مناطق آسیا و جهان روی داده است. رضوانفر که یازده سال تجربه مستندسازی کتیبههای فارسی را در کارنامه خودش دارد توضیح میدهد که کتیبهها بهعنوان مستندترین اسناد تاریخی شناخته میشوند، زیرا جعل نمیشوند، جابهجا نمیشوند و تغییری در آنها صورت نمیگیرد. به همین دلیل، در حوزههای مختلف مانند معماری، تاریخ و دیگر زمینهها مورد استناد قرار میگیرند.
او با بیان این که نوعی «فارسیزدایی» در برخی مناطق آسیا و جهان روی داده است که بیشتر در داخل ایران دیده میشود، اظهار داشت: مثلاً در حرم امام رضا (ع)، اگر به دایرههای اولیه نگاه کنیم، اشعار فارسی، احادیث، روایات و آیات ترجمهشده به شعر فارسی را میبینیم اما در دایرههای بعدی، حتی یک کلمه فارسی دیده نمیشود. فارسیزدایی از اماکن مذهبی آغاز شده است. مثلاً در مساجدی که شهرداری یا سازمان اوقاف میسازند، در حرم امام رضا (ع) و برخی دیگر از مکانها.
کاشیهای چینی نمادهای ایرانی و فارسی را از بین میبرند
رضوانفر به نکته مهم دیگری هم اشاره کرد: در ایران و کشورهای اطراف با مشکلی به نام «کاشیهای چینی» مواجه هستیم. این کاشیها، تمام نشانهها و نمادهای ایرانی و فارسی را از بین میبرند چون زرق و برق دارند. در پاکستان، هند و بنگلادش که من کار کردهام، آمدهاند تزئینات و کتیبههای سنتی را برداشته و به جای آن کاشیهای چینیِ طلایی یا نقرهای نصب کردهاند. حتی در تهران، کنار موزه ملی، مسجدی هست که کاملاً با کاشیهای چینی تزیین شده است. پرچمهای محرم نیز چینی شدهاند. هر نشانهای از عاشورا و محرم در حال چینی شدن یا عربی شدن است.
کتیبههای ایرانی به بهانه حواسپرتی نمازگزاران حذف میشوند
وی ادامه داد: مشکل دیگر، نفوذ تفکر وهابی است. نمیخواهم بگویم این تفکر الزاماً ایرانستیز است اما چون بیشتر میراث باقیمانده ما در مساجد، مدارس و خانقاهها بوده، با حذف آنها، همه حافظه فرهنگی ما هم تحت تأثیر قرار گرفته است. برخی از این بزرگان، در عربستان درس خواندهاند یا امید کمک مالی از آنجا دارند، به همین دلیل، کتیبهها را به بهانه حواسپرتی نمازگزاران یا تلقی به شرک، حذف میکنند.
این استاد پژوهشگاه میراث فرهنگی گفت: در ترکمنستان بهویژه در عشقآباد، در موزهشان تاریخ را از دوره اشکانی شروع و دورههای هخامنشی و ساسانی را کاملاً حذف کردهاند. حتی زمانی که نمایندگان یونسکو بازدید کردند، از آنها پرسیده شد: «هخامنشی کجاست؟ ساسانی چه شد؟» که از پاسخ ماندند. این اتفاقات در حال وقوع است. ما سیاست خارجی فرهنگی درباره آثار ایرانی در جهان نداریم.
وی گفت: در بین شاعران، سعدی گستردهترین حضور را در کتیبهها دارد. از اقیانوس آرام مثلاً در مسجد ققنوس در بندر هانگژو در چین، اشعار سعدی در نمازخانهها وجود دارد. در همان مسجد، مزار روحانیانی از قزوین و بخارا را دیدم. سعدی در آنجا حضور پررنگی دارد.
هر روز به کودکانمان گلستان سعدی بیاموزیم
علی اصغر دادبه، ادیب و استاد زبان و ادبیات فارسی نیز در این نشست اظهار داشت: در قزاقستان طبق سنت قدیم، ۱۴ مدرسه فارسی آموزش میدهند اما رایزنان فرهنگی ما از چند سال پیش، هر سال یکی از این کشورها را تعطیل کردهاند تا این سنت از بین برود.
دادبه افزود: بارها گفتهام و باز میگویم روزی پنج تا شش دقیقه، یک جمله از «گلستان» سعدی را برای بچهها بخوانید و آن تکرار کنید. تمام لطافتهایی که ما در زبان فارسی داشتیم، از یاد نسلهای جدید حتی دهه ۶۰، ۷۰ رفته است. امروز شما حتی اگر در کلاس ادبیات تعبیر کنایهآمیز به کار ببرید، کسی درک نمیکند. چرا؟ چون برنامه دشمن روشن است! آنها متوجه شدهاند تجزیه ایران به نفعشان نیست. پس از مسیر زبان و ادبیات و قومگرایی وارد میشوند.
ابراهیم خدایار، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس نیز درباره جایگاه سعدی در ادبیات ازبکستان گفت: گاهی ناآگاهیهای ما درباره پیوستگیهای فرهنگی میتواند آسیبزننده باشد. برای مثال تقلیل فرارود به یک ناحیه «غیرایرانی» دیدگاهی نادرست و ناپخته است.
نامگذاری یک منطقه خود نشانهای از حضور و پدیداری آن در تاریخ است. نام «فرارود» نخستینبار در زبان فارسی باستان با تعبیر «پرد» یا «پرد رعیت» به کار رفت. در دوره ساسانی این منطقه «فرارود» خوانده و در دوره اسلامی به «ماوراءالنهر» ترجمه شد. امروزه در عرف بینالملل از آن با عنوان آسیای مرکزی یاد میشود و این منطقه شامل کشورهای تاجیکستان، قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان و ازبکستان است.
وی افزود: پژوهشگران ایرانی و ایرانشناسان به دلایلی چون پیوستگیهای قومی، زبانی، فرهنگی و اسطورهای، این منطقه را بخشی از حوزه تمدن ایرانی میدانند. به تعبیر استاد سعید نفیسی، آنجا زادگاه نخستین ماست. زرتشت در همانجا متولد شد. ما ادعای ارضی نداریم، اما حقیقت تاریخی را نیز نمیتوان انکار کرد.
خدایار با اشاره به پیوندهای اسطورهای ایران و آسیای میانه گفت: نخستین نکتهای که باید به آن اذعان داشت، بنیانهای اسطورهایِ پیوند ما با آن سرزمین است. در شاهنامه فردوسی، آنجا جاییست که فریدون آن را به پسرش تور میبخشد و آن سرزمین «توران» نام میگیرد. بنابراین توران نیز بخشی از قلمرو ایران فرهنگی است. ما با مردم آن سرزمین پیوندهای خونی، فرهنگی و تاریخی داریم.
این پژوهشگر ادبیات فارسی اضافه کرد: در دوره اسلامی نیز این منطقه با زبان فارسی پیوندی تنگاتنگ دارد. اولین روایت از شکلگیری شعر فارسی در همان مناطق است. رودکی، پدر شعر فارسی، اهل سمرقند است. به تعبیری، آن دیار برای فرهنگ ایرانی مادری کرده است.
از سوی دیگر، رابطه ما با مردمان ترکزبان آن دیار نیز پیوندی ناگسستنی است. در بیشتر دورههای تاریخی، به جز در زمان سامانیان، این مردمان همراه و همافق ما بودهاند. امروزه نیز واژگان مشترک بسیار، در زبانهای ترکی آن منطقه، حتی در سرودهای ملی آن کشورها دیده میشود. نکته جالب این است که بسیاری از نامهای جغرافیایی در سراسر مناطق ترک زبان، ریشه فارسی دارند، برای مثال انگوره (آنکارا)، آتورپاتگان (آذربایجان)، بادکوبه (باکو)، اشکآباد عشق آباد امروز (پایتخت اشکانیان) و...
سعدی و حافظ نقش مهمی در مکتب ادبی فرارود داشتند
محمود جعفری دهقی استاد ایرانشناسی دانشگاه تهران نیز با بیان این که سعدی در کنار حافظ، الهامبخش شاعران و نویسندگان بوده است گفت: حضور و تأثیر سعدی در سرزمینهای فرارود، شامل تاجیکستان، ازبکستان، بخشهایی از افغانستان و خراسان بزرگ تا امروز نیز زنده و جاری است.
وی با اشاره به زندگی نامه سعدی گفت: آنچه در اندیشه سعدی برجسته است، نگاه انسانی و اخلاقمدار اوست: انساندوستی، فروتنی، پرهیز از ریا، دعوت به خدمت خلق و مخالفت با ظلم و ستم. این نگاه را بهروشنی میتوان در سروده معروف او یافت: بنی آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند...
جعفری دهقی ادامه داد: سعدی و حافظ، هر دو، در پیدایش یک مکتب ادبی در فرارود نقشی تعیینکننده داشتند. اگرچه پایههای ادب فارسی در این منطقه به دوره سامانیان بازمیگردد اما نفوذ این دو شاعر بزرگ آن را به اوجی تازه رساند. در مقالهای که به تازگی خواندم، بهروشنی نشان داده شده بود که تاثیر مکتب ادبی شیراز در شکلگیری سبک فرارودی بسیار پررنگ بوده است.
برای مثال، شاعرانی چون سیف فرقانی، کمال خجندی، ناصر بخاری، مشفق بخارایی، میرزا صادق منشی، ظفرخان جوهری، نقی خان احراری، زرافشانی، شمسالدین کولابی و بسیاری دیگر، مستقیم یا غیرمستقیم از سعدی و حافظ تاثیر پذیرفتهاند. بسیاری از آنها با این شاعران مکاتبه داشتند یا سبک ادبیشان رنگ و بوی آثار آنان را داشت.
وی افزود: در دوره معاصر نیز چهرههایی مانند صدرالدین عینی، عبدالغنی میرزایف، عبدالسلام دیهاتی، ابراهیم علیزاده، رستم علیف، باباجان غفوروف، شاهمحمدوف، نظیره بانو بهارآوا، ناظر جان عربزاده و صدیقف گامهای موثری در بازنشر و تفسیر آثار سعدی در تاجیکستان برداشتهاند.