جشنِ فرم و معنا کنار هم تاریخ ساختند

نگاهی به تاریخ گرافیک ایران از روز پیدایش تا امروز
هفت صبح| در عصر کنونی جایی که زبان تصویر بر زبان کلام تفوق یافته است، هنر گرافیک همچون پلی استوار، میان انسان و جهان معاصر قوام یافته و در ساحتهای گوناگون حیات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ما رخنه کرده است. گرافیک دیگر صرفا زینتبخش صفحات یا دیوارها نیست بلکه ماهیتی هویتی یافته است. زبان رمزی ملل، زبان اعتراض و صلح، زبان کالبدبخشی به ایدههای والا و نیازهای روزمره بشر.
هفته گرافیک، رویدادی است که در آن نه تنها از هنر طراحی به عنوان یک فن شریف تجلیل میشود، بلکه ساحتهای پنهان و هوشمندانه این هنر (که در تار و پود تمدن مدرن تنیده شدهاند) مورد واکاوی و تأمل قرار میگیرد. این هفته، آینهای است که طراحان گرافیک را به تماشای کارنامه تاریخی خویش مینشاند و همگان را به اندیشیدن درباره نقشی که تصویر در تحولات اجتماعی، تاریخی و فرهنگی بازی کرده است، فرا میخواند. در این هفته گرافیک نه تنها به عنوان ابزاری برای تبلیغ یا زیباسازی، بلکه به مثابه رسانهای اندیشمند، یک زبان بینافرهنگی و حامل پیامهای ژرف انسانی دیده میشود.
هفته گرافیک، عرصه تبلور گفتمانهایی است که در لایههای مختلف حیات معاصر جاری هستند. از روایتهای بصری ملی و نمادین گرفته تا چالشهای هویت، قدرت، اقتصاد و فناوری.
در این ایام طراحان، پژوهشگران، دانشجویان و شیفتگان هنر گرد هم میآیند تا دستاوردهای پیشینیان را ارج نهند، تجارب معاصر را تحلیل کنند و چشماندازهایی نو برای فردای طراحی بگشایند. این هفته مجالی است برای گرامیداشت نامآورانی که با ذوق و بینش خویش، فرهنگ تصویری ما را غنا بخشیدهاند و نیز فرصتی است برای برقراری دیالوگی زنده و پویا میان سنت و نوآوری.
بدینسان جشن هفته گرافیک، فراتر از یک رویداد نمایشگاهی صرف، به مناسکی فرهنگی بدل میشود. جشنی که در آن تصویر و اندیشه، خط و رنگ، هویت و آرمان، همه در هم تنیدهاند تا در جهانی که هر روز بیش از پیش در سیطره نشانهها و نمادها غرق میشود ما را به خودآگاهی، بازاندیشی و خلاقیت فراخوانند.
تاریخ گرافیک ایران در دوران معاصر
همزمان با این رویداد، نگاهی مجمل به تاریخ گرافیک خواهیم داشت. تاریخ گرافیک معاصر ایران، تاریخی است از امتزاج سنت و مدرنیته؛ از دستان هنرمندانی که خط را به نشانه، تصویر را به اندیشه و فرم را به روایت بدل کردند؛ و همچنان، در این کارزار بزرگ تصویر و معنا راه میپیمایند.
آغاز گرافیک معاصر ایران با ورود صنعت چاپ در واپسین سالهای قرن سیزدهم هجری قمری (دوران قاجار) رقم خورد. عصری که در آن نخستین جرقههای سواد بصری نوین در بستر اجتماعی و فرهنگی کشور پدیدار شد. در این دوران، صفحهآرایی کتابهای مصور، طراحی سرلوحهها و تزئینات دستساز در مطبوعات نخستین، شکلی از گرافیک ابتدایی ولی زنده را متجلی کرد.
با آغاز دوران پهلوی و روند مدرنیزاسیون جامعه ایرانی، گرافیک ایران نیز پوست انداخت. تأسیس مؤسسات فرهنگی و اقتصادی مدرن، توسعه مطبوعات و آغاز فعالیتهای تبلیغاتی سازمانیافته نیاز به زبان تصویری جدید را به شدت افزایش داد. آگهیهای تجاری، پوسترهای تبلیغاتی و نشانههای رسمی در این دوران، نخستین تجارب طراحی گرافیک مدرن ایران را رقم زدند. نفوذ سبکهای اروپایی، خاصه از مکتبهای آرتدکو و مدرنیسم اولیه، در کنار تلاشهایی برای بومیسازی فرمها، چهرهای دوگانه به گرافیک آن عصر بخشید.
دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شمسی را میتوان دوران تکوین و بلوغ گرافیک حرفهای در ایران دانست. با تأسیس دانشکدههای هنری، از جمله دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، تربیت نسلی از طراحان گرافیک با نگرش علمی و آکادمیک آغاز شد. در این دوران چهرههای نامداری همچون مرتضی ممیز، قباد شیوا، علیاکبر صادقی، فرشید مثقالی و... نه تنها به تثبیت گرافیک به عنوان رشتهای مستقل یاری رساندند، بلکه با خلق آثاری ماندگار هویتی ایرانی برای گرافیک معاصر پیریزی کردند. این نسل با تلفیق دستاوردهای مدرنیسم غربی و غنای بصری سنتهای ایرانی ـ همچون خوشنویسی، نگارگری و تذهیب ـ سبکهایی ویژه آفریدند که به سرعت در سطح منطقه و جهان شناخته شد.
با انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، فضای فرهنگی کشور دچار دگرگونی بنیادین شد و گرافیک نیز، همچون دیگر هنرها، در خدمت آرمانهای انقلاب قرار گرفت. پوسترهای انقلابی، نشریات سیاسی، تصویرسازیهای مقاومت،عمدهترین مصادیق گرافیک دهه شصت بودند. در این سالها گرافیک به ابزاری برای بیان آرمانهای اجتماعی، هویت اسلامی و روحیه جهادی بدل شد.
همزمان با پایان جنگ تحمیلی و آغاز دوران سازندگی، گرافیک ایران نیز دچار تحولاتی بنیادین شد. ظهور بازار آزاد، رشد صنعت نشر، برگزاری رویدادهای فرهنگی چون هفته گرافیک و بینالهای طراحی گرافیک و تأسیس انجمنهای تخصصی، فضا را برای شکوفایی دوباره این هنر فراهم ساخت. در این دوره مفاهیمی چون هویت بصری، برندسازی و طراحی نشانههای سازمانی به عرصههای جدید فعالیت طراحان بدل شد.
با گسترش فناوریهای دیجیتال از دهه ۱۳۸۰ به این سو، گرافیک ایران وارد عصری نوین شد. ابزارهای نوین نرمافزاری، اینترنت، رسانههای اجتماعی و تعامل جهانی، افقهای تازهای پیشروی طراحان گشود. بسیاری از طراحان ایرانی با شرکت در رقابتهای جهانی نشان دادند که گرافیک ایرانی همچنان ظرفیتهایی عظیم برای درخشش در سپهر بینالمللی دارد.
امروزه، گرافیک ایران در امتداد سنت دیرینه ترکیب فرم و معنا، در حال بازتعریف خویشتن در مواجهه با چالشهای عصر جهانیشدن، اقتصاد خلاق و فرهنگ دیجیتال است. طراحان معاصر در تلاشند تا با نگاه به میراث تصویری ملی و با بهرهگیری از ابزارها و زبانهای جهانی، به بازآفرینی هویت بصری ایرانی در چشمانداز آینده بپردازند.
و اما هفته گرافیک
با فرا رسیدن اردیبهشتماه ۱۴۰۴، خانه هنرمندان ایران بار دیگر میزبان آیین گشایش یکی از رویدادهای ارجمند فرهنگی خواهد بود. در این هفته سه نمایشگاه موضوعی و تراز اول با هدف بازتاب جنبههای متنوع و بنیادین طراحی گرافیک، به شرح ذیل سامان یافته است:
نمایشگاه اعضای افتخاری گرافیک ایران
در این بخش با نگاهی وقارآمیز و ارجگذارانه از پیشگامان و بزرگان عرصه گرافیک ایران که عمر خویش را در راه اعتلای این هنر نهادهاند تکریم به عمل آمد. آثاری از این مفاخر که هر یک روایتگر مقاطع مهمی از تاریخ دیزاین ایرانی است، در معرض دید عموم قرار گرفته و به همراه آن، تأملات شخصی، زندگی حرفهای و سیر اندیشهای این هنرمندان مستند شده است. گویی که کارنامه نیمقرن کوشش در سنگر هنر در برابر چشم بینندگان ورق میخورد.
نمایشگاه تاریخ گرافیک ایران و جهان (تایملاین)
این نمایشگاه، با رویکردی تحلیلی و زمانمند به ترسیم سیر تکوین و تطور هنر گرافیک از نخستین نمودهای بصری تبلیغاتی (همچون پوسترهای دیواری) تا دوران معاصر و پیدایش نظامهای هویت بصری میپردازد. در اینجا گرافیک نه چونان مجموعهای از وقایع گسسته بلکه به مثابه رشتهای پیوسته و جریانی زنده در گستره فرهنگ بشری، روایت میشود. پیکرهای تنیده از تجربه، ابداع و تأمل تاریخی.
نمایشگاه اوراق رمزدار
در این بخش خاص و کمتر دیده شده مخاطب با طراحی اسکناسها، اوراق بهادار و نشانههای مالی ایران مواجه خواهد شد. آثاری که ورای کارکرد اقتصادی خویش حامل رمزگانهای عمیق فرهنگی و نشانههای قدرت رسمیاند. اسکناس در این روایت چونان سندی تصویری از ارزشهای ملی و روایت رسمی از تاریخ و هویت ایرانی خوانده میشود. گویی هر ورق، حامل حدیث ملت است.
همچنین قباد شیوا طراح بزرگی که با نگاهی شاعرانه و تلفیق مؤلفههای فرهنگ ایرانی، گرافیکی منحصر به فرد خلق کرد. پوسترهای فرهنگی و اجتماعی او با ضرباهنگی ریتمیک، رنگهایی غنی و استعارههایی عمیق، روایتگر پیوند سنت و مدرنیتهاند. شیوا با درک عمیق از نمادهای ایرانی آثارش را به بیانیههایی تصویری بدل ساخت که هم مخاطب بومی و هم جهانی را مورد توجه قرار میدهد.
مرگ خلاقیت یا تولدی دوباره؟
شاهرخ فتورهچی| در دنیای پویای طراحی گرافیک، جایی که هنر و خلاقیت انسانی همواره حرف اول را زدهاند، ظهور هوش مصنوعی موجی از پرسشها و نگرانیها را برانگیخته است. آیا این فناوری نوین تنها ابزاری کارآمد برای تسهیل فرآیند طراحی است یا تهدیدی جدی برای آینده این حرفه محسوب میشود؟ در حالی که جمعی از طراحان از هوش مصنوعی به عنوان همکار خلاقی استقبال میکنند که قادر است سرعت عمل را افزایش داده و زمینهساز نوآوریهای بیشتر شود، گروهی دیگر نگران جایگزینی نیروی انسانی و بدل شدن هنر طراحی به فعالیتی بیروح و ماشینی هستند. آیا هوش مصنوعی ناقوس مرگ طراحی گرافیک را به صدا درآورده یا قرار است جان تازهای به آن ببخشد؟ این پرسش، کانون داغ مباحثات امروز در عرصه هنر و طراحی است.
نگاهی به گزارشهای اخیر و دیدگاه صاحبنظران به وضوح نشان میدهد که هوش مصنوعی تحولی شگرف در دنیای طراحی ایجاد کرده است. ابزارهایی قدرتمند همچون Midjourney و DALL·E تصاویری خلق میکنند که گاه تشخیص آنها از آثار هنرمندان انسانی دشوار است. بسیاری از طراحان گرافیک از این فناوری به عنوان کاتالیزوری برای ارتقای کیفیت آثار و تسریع در تولید پیشطرحها استقبال کردهاند. به عنوان مثال، دان مال، طراح برجسته و بنیانگذار استودیو SuperFriendly، معتقد است که هوش مصنوعی با خودکارسازی فرآیندهای تکراری، زمان بیشتری برای خلاقیت و نوآوری در اختیار طراحان قرار میدهد.
با این حال، در سوی دیگر این تحولات، سایه نگرانیها نیز سنگینی میکند. بسیاری از فعالان این عرصه بیم آن دارند که این فناوری درنهایت به تهدیدی برای مشاغل آنها بدل شود. گزارشهای منتشر شده در نشریه فوربس نیز حاکی از آن است که بسیاری از فرصتهای شغلی در حوزه طراحی گرافیک در معرض خطر قرار دارند. چراکه هوش مصنوعی قادر به انجام خودکار وظایفی است که پیش از این نیازمند مهارتهای انسانی بودهاند. این نگرانیها زمانی اوج میگیرد که طراحان شاهد خلق آثاری توسط ابزارهای هوش مصنوعی هستند که به سرعت به استانداردهای حرفهای نزدیک میشوند، هرچند که ممکن است فاقد عمق انسانی و بار احساسی موجود در بسیاری از آثار طراحی گرافیک باشند.
این تغییرات اما لزوما به معنای تهدید نیستند. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که هوش مصنوعی میتواند فرصتهای بیشماری برای رشد و نوآوری در اختیار طراحان قرار دهد. به عنوان نمونه، این ابزارها قادرند به سرعت پیشطرحهای متنوعی تولید کرده و امکان آزمایش ایدههای گوناگون و دستیابی سریعتر به نتایج مطلوب را برای طراحان فراهم کنند. درواقع، بسیاری از طراحان در کارهای روزمره خود، مانند طراحی رابطهای کاربری گوناگون، از هوش مصنوعی بهره میبرند تا زمان خود را صرف خلق مفاهیم بدیع و حل مسائل پیچیده طراحی کنند. در این سناریو، هوش مصنوعی نه به عنوان جایگزین، بلکه به عنوان همکار و دستیاری قدرتمند در کنار طراحان قرار میگیرد.
در این میان، یکی از چالشهای اساسی، مسائل حقوقی و اخلاقی مرتبط با استفاده از دادهها و آثار خلاقانه است. گروههایی نظیر «Anti Copying In Design» نگران آن هستند که آثار طراحان بدون کسب مجوز وارد سیستمهای آموزشی مدلهای هوش مصنوعی شوند و از ارزش کار خلاقانه آنها کاسته شود. این نگرانیها به ویژه زمانی قوت میگیرد که الگوریتمهای هوش مصنوعی بدون در نظر گرفتن حقوق مالکیت فکری، از آثار موجود برای تولید محتوای جدید استفاده کنند. بنابراین، در کنار فرصتهای پیش روی طراحان، توجه به مسائل قانونی و اخلاقی نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است.
درنهایت، اگرچه هوش مصنوعی میتواند چالشهایی را برای صنعت طراحی گرافیک به همراه داشته باشد، اما نمیتوان آن را صرفا نیرویی منفی تلقی کرد. در حقیقت، طراحان میتوانند با بهرهگیری هوشمندانه از این ابزارها و در عین حفظ اصالت و ویژگیهای انسانی در آثار خود، به خلق تجربههای بصری بدیع و نوآورانهتری دست یابند. به عبارت دیگر، هوش مصنوعی نباید به عنوان تهدیدی برای خلاقیت تلقی شود، بلکه باید به عنوان ابزاری در خدمت آن قرار گیرد.
آینده طراحی گرافیک تا حد زیادی به نحوه تعامل طراحان با این تغییرات و استفاده بهینه از هوش مصنوعی به عنوان ابزاری برای تقویت خلاقیت و کارایی آنها بستگی دارد. به جای هراس از این فناوری، طراحان باید آن را به عنوان فرصتی برای جهش به سوی نوآوریهای بزرگتر بنگرند. درواقع، آینده طراحی گرافیک در عصر هوش مصنوعی، آیندهای است که در آن تعامل سازنده انسان و ماشین میتواند منجر به خلق تجربههای بصری بینظیری شود.
طراح برای ساخت فهم بصری مردم مسئول است
عسل آذر پور | فاطمه کرکهآبادی، طراح گرافیک، مشاور برند و مدرس دانشگاه است. اکنون سی سال میشود که در حوزه گرافیک مشغول به کار است. به بهانه هفته گرافیک با او گفتوگویی انجام دادیم تا به این مسئله از چند وجهه متفاوت بنگریم. او مقوله گرافیک را برای ما هم از منظر هنر، هم از جهت تکنیکال و هم به عنوان یک رشته دانشگاهی توضیح داد. او تایم لاین سی ساله گرافیک در ایران را امیدوارانه و به سمت پیشرفت میداند؛ چه از نظر طراحانی که در این سی سال پرتعداد شدهاند چه از فهم گرافیکی مردم که به تناسب مواجه بیشتر با این مقوله در تمام ارکان زندگیشان به سطح بالایی رسیده است.
نقش پررنگ گرافیک در جامعه امروز، این هنر را در مقابل چند سطح از افراد جامعه قرار داده است. متخصصان، کسانی که به تناسب شغلشان با گرافیک سر و کار پیدا میکنند مثل روزنامهنگاران و دسته آخر مردم عادی. تغییر و گسترش گرافیک در زندگی امروز ما، چقدر به شناخت و درک عمیق ما کمک کرده است؟
اگر امروزِ گرافیک را با سی سال پیش که من کار گرافیکی را آغاز کردم مقایسه کنیم، قطعا میتوانیم بگوییم درک عموم مردم از آن بالا رفته است. با این وجود، هنوز درک از گرافیک درلایه سطحی است. در شرایطی که همه وجوه زندگی مردم عادی با گرافیک تنیده شده است، از گوشیای که دست میگیرند و تمام لایه ظاهری فضاهای داخل گوشیشان مناظر گرافیک است تا وسایل خانه و ماشینی که سوار میشویم هم با دیزاین در ارتباط هستند. دیزاین در همه بخشهای زندگیمان تأثیر پررنگی دارد و عملا دیگر نمیتوانیم بدون آن زندگی کنیم. با این شرایط سواد بصری به اندازه لازم گسترش پیدا نکرده است. مردم عادی هنوز در قسمتهای جزئی و عادی زندگیشان مثل چیدن یک میز، انتخابهایی که نشان از سواد بصریشان داشته باشد را ندارند.
اگر بخواهیم مقایسهای میان رشتهای انجام دهیم، در سینما هیچگاه این توقع وجود ندارد که مخاطب عام ارکان سینما، تصویر بشناسد یا حتی مثل یک منتقد نگاه درستی به فیلم کند؛ اما همه متفقالقولاند که سطح سلیقه و شناخت مخاطب را سازندگان میسازند. قطعا درخصوص گرافیک هم نمیتوان انتظار داشت مردم مطالعات تخصصی یا دقیقی در این زمینه داشته باشند. حالا سوال اینجاست که متخصصان و مسئولان این حوزه چقدر مسئول و توانمند در گسترش شناخت یا سواد بصری هستند؟ آیا طراحان کمک به سلیقه مخاطب کردهاند؟
در سینما هم، سینمای بدنه برای عموم مردم ساخته میشود و انتظاری نیست که منجر به اتفاق خاصی شود، اما در بخش دیگر آثار برای مخاطب خاص ساخته میشوند چون کارگردان از سواد سینمایی و درک بالای مخاطبش مطمئن است. در گرافیک این مسئله کمی هم عمومیتر است. بخشی از کار گرافیک مرتبط با برندهای زود مصرفی است که برای عموم مردم هستند و روزانه از آن استفاده میکنند؛ مثل مواد غذایی و شویندهها. در این سطح وظیفه گرافیست است که سواد بصری مردم را بالا ببرد. وقتی کار باکیفیت تولید شود فارغ از کمک به برند برای بهتر دیده شدن، مردم به دیدن زیبایی عادت میکنند و همین دلیلی برای افزایش سطح سواد بصری مردم خواهد بود.
مرجع یا ارادهای برای رسیدن به این هدف وجود دارد یا این به اراده افراد برمیگردد؟
ارگانها، انجمنها و دانشگاهها بخشی از این وظیفه را به عهده دارند. متأسفانه امروز به دلایل مختلف این اتفاق از سوی این بخشها انجام نمیشود و این وظیفه بر دوش تک تک قرار گرفته است. ما هرکدام صاحب رسانه هستیم، اینفلوئنسر حوزه گرافیک داریم و همین رسانهها باعث شده که فضای خالی مراجع رسمی به نوعی پر شود. شما شاهد این هستید که در چند سال اخیر وقتی یک برند دست به ریبرندینگ میزند عموم جامعه نسبت به آن واکنش نشان میدهند. این نشان افزایش آگاهی مردم است.
گرافیک در ایران نسبت به سایر نقاط جهان در چه سطحی قرار دارد، آیا ما همراستا با پیشرفت گرافیک پیش میرویم؟
براساس مشاهدات از آنچه در خارج از ایران اتفاق میافتد، ما از لحاظ کیفی فاصله چندانی با جهان نداریم. سواد بصری و گرافیک یک زبان جهانی است که در اختصاص یک کشور خاص نیست، اما ابزار و تکنیکها متفاوت در نتیجه تفاوت حاصل میکنند. گسترش هوش مصنوعی به عنوان ابزاری در کنار گرافیک که به گسترش آن کمک کرده، در ایران به دلیل تحریمها و محدودیتها امکان استفاده ندارد، به همین خاطر ما در تکنیک از جهان عقبتر هستیم اما از منظر کیفی در سطح برابری هستیم.
بحث آموزشی در این زمینه چطور است؟
در بحث آموزش، از نظر متد و روش عقبتر از دانشگاههای جهان هستیم. یکی از دلایل امر این است که گرافیک در ایران عمر کوتاهتری دارد. درعین حال تدریس در ایران سلیقهای انجام میشود. هر استادی بنا به روش و سلیقه خود آموزش میدهد. در سایر رشتهها بخشی از خط و مشی را دانشگاه تعیین میکند و نکته مهم دیگر اینکه دانشگاه عموما در ایران از واقعیت بازار کار عقبتر است.
حضور استارتاپها و پلتفرمها باعث شده که از مظاهر گرافیکی که تا پیش از این در زندگی معمولی با آن سر و کار داشتیم و از آن عبور میکردیم، حالا موردتوجهمان قرار بگیرد و مهم شود. نگاه و سلیقه صاحبان کار مطابق جهان پیش رفته یا هنوز سنتی و به دور از پیشرفت جهانی است؟
در سالهای گذشته با همه نوع صاحب کاری مواجه شدم. کسانی که تفکرات نویی داشتند اما در زمینه گرافیک تفکر پیشرو نداشتند، برخی بدون نگاه نو اعتماد زیادی نسبت به طراح داشته و به او اعتماد میکرده است. جامعه آماری درستی وجود ندارد پس نمیتوان به قطعیت در این خصوص گفت.
اگر بخواهید تحول گرافیک را از سی سال پیش که به این عرصه ورود کردید تا امروز توصیف کنید، چه میگویید؟
در گذشته گرافیک ناشناخته بود. تعداد کسانی که به این رشته وارد میشدند کمتر و هم ابعادش در زندگی ما کمرنگتر بود. گرافیک آن روزها فقط کار دست بود، امروز به لحاظ تکنیکال بسیار پیشرفت کرده. علاوه بر این امروز گرافیک بینارشتهای است. توسعه مفهوم برند، برندینگ و حتی پرسونال برندینگ در زندگی شخصی ما نفوذ کرده است.
هوش مصنوعی تهدید است؟
هنوز اینطور فکر نمیکنم. با اینکه خودم از هوش مصنوعی برای تصویرسازی کمک گرفتهام اما همچنان سعی میکنم خیلی سراغش نروم. البته حوزه من دیزاین است و نسبت به تصویرسازها کمتر مجبور به استفاده از آن میشوم. با این وجود هوش مصنوعی هنوز به ایده خلاقانه فکری نیاز دارد، پس تا زمانی که برای استفاده از آن به یک طراح نیاز هست نمیتوانیم این ادعا را بپذیریم که هوش مصنوعی میتواند جای طراحان را بگیرد. اگر بخواهیم مقایسه کنیم، زمانی که دوربین عکاسی اختراع شد تصور بر آن بود که عمر نقاشی به پایان رسیده است. زمانی که گوشیهای هوشمند در دسترس همه قرار گرفت، تفکر میشد که همه عکاس خواهند شد. آنچه در واقع اتفاق افتاد خلاف این نظرات بود، تنها کسی که دید هنری و سواد عکاسی دارد میتواند از گوشی هوشمند به عنوان دوربین عکاسی استفاده کند. این مسیر هم چنین است.
شاهد دوران انحطاط گرافیک هستیم
گروه فرهنگ و هنر | دامون خانجانزاده طراح گرافیک، تایپوگرافی و طراح فونت ایرانی است. او با طراحی لوگو برای برند و روزنامهها میان مردم نیز شهرت پیدا کرد، گرچه این شهرت جایی گریبانگیرش هم شد. با خانجانزاده به بهانه هفته گرافیک به گفتوگو نشستیم تا از حال و روز گرافیک در امروز بپرسیم. در روزگاری که گرافیک هم به بخشی از موضوعات قابل نظر برای ایرانیان تبدیل شده، از او سوال کردیم که آیا مردم در طول سالهای گذشته صاحب شناختی از گرافیک شدهاند یا به تناسب تعدد تکرار مناظر گرافیکی، این مقوله هم مورد بحث در میانشان قرار میگیرد.
گرافیک در وجوه مختلف زندگی امروز ما بسیار پررنگ شده و همین به ایجاد فهمی نسبت به آن منجر شده است. تا چند سال گذشته ما به راحتی از کنار گرافیک عبور میکردیم اما امروز درخصوص آن صاحبنظر هستیم. به نظر شما مواجهه کنونی مخاطب عام با گرافیک همراه با فهم درستی است یا ما به تناسب وفور حضورش، به آن حساس شدهایم؟
کاملا برعکس است. درک مردم از قدرت طراحان ما بیشتر است، ما طراحان ضعیفی داریم درحالی که درک مردم وسیعتر است. طراحی گرافیک اکنون هنری تلف شده است. دورانی که سپری میکنیم، دوران انحطاط گرافیک ماست؛ مانند زمانی که خط دوران انحطاط را گذراند. گرافیک مسیر آموزشی درستی ندارد، دانشکدههای ضعیف، هیأتهای علمی ضعیف، بنمایه ضعیف و منحطی را ایجاد کرده و از سطح مردم پایینتر قرار گرفته است. آنچه به عنوان گرافیک میبینیم بیربط به فضای جامعه است.
طراحان ما مردم را نمیشناسند، جامعه و گذشتهشان را نمیشناسند. آنها جامعه کوچکی هستند که ارتباطی با مردم ندارند و شناختشان محدود به تعدادی مشتری است. شما نمیتوانید برای جامعهای دیزاین انجام دهید که هیچ شناختی از گذشته آن ندارید. نه شعر، نه ادبیات و نه سینمای آن را نمیشناسید. به همین دلایل است که گرافیک کنونی، مدل معیوبی است که به طور طبیعی عمل نیامده و مشکلات عدیدهای دارد.
تقابل این سطح شناخت میان مردم و طراحان گرافیک، از در دسترس قرار داشتن نمونههای غیرایرانی در بستر فضای مجازی ایجاد شده است؟
نه. از شناخت مردم نسبت به کشورشان میآید. طراحان ما سراغ فن رفتهاند که آن هم از یک دانشکده یا فرد محدود به آنها منتقل شده است. به همین خاطر مردم در جریان زندگی عادیشان یکسری کالاهای گرافیکی مثل بیلبورد و مناظر گرافیک شهری میبینند که هیچ تناسبی با زندگی و کشورشان ندارد. به همین دلیل است که مردم از طراحان پیشروتر هستند، حتی صاحبان کار هم از طراحان امروز پیشرفتهتر میاندیشند.
زنبور باید روی گل بنشیند تا شهدش عسل شود، زنبور اگر روی شیره زباله بنشیند دیگر عسل تولید نمیکند. یکی از مشکلات ریشهای اتفاق هم تدریس دیزاین در دانشگاه هنر است، دیزاین باید در دانشکده دیزاین تدریس شود. دیزاین و هنر دو مقوله جدا از هم هستند. اگرچه در هر دو خلاقیت دخیل است؛ اما وقتی به کسی هنرمند اطلاق میکنید او وارد فضای تخیلی میشود که دیزاین به بخشی از این فضا نیاز دارد.
گرافیک هنر و فن توأمان است؟
بله. هم هنر و هم فن، هم فیکشنال، هم فایکشنال است، هم تخیل و هم کاربرد است. اگر بخش هنری این رشته اینقدر مورد تأکید قرار نمیگرفت و فقط روی جنبه دیزاین تمرکز میشد، وضع اکنون چنین نبود. ما در هر وجهی از این رشته که با نرمافزار طراحی و اجرا میشود مثل حروف و لگو، ضعف داریم. درواقع تنها در بخشهایی توانستیم توسعه ایجاد کنیم که نرمافزار به ما کمک کرده است، درحالی که نرمافزار نمیتواند جای طراح فکر کند. علاوه بر این ما مشکل ترند شدن داریم. دیزاین سنجش نامحتملهاست نه تکرار اتفاقاتی که پیشتر افتاده است. کسی سیب را برای اپل انتخاب میکند، چیزی که احتمالش ممکن نیست. گرافیک امروز اما کپیبرداری از چیزهای موجود است و همین منجر به ریخت عقبافتاده کنونی شده است. گرافیک ما وضع بسیار بحرانی داریم.
مقصودتان از ترند، نمونههایی است که از الگوهای خارجی بدون شناخت از کشور وارد گرافیک ایران میشود؟
ما اصولا از روی دست دیگری مشق میکنیم. باید برای طراحی پیشبینی و سنجش انجام شود تا حداقل برای دو نسل ادامه پیدا کند، نه اینکه هرسال نیاز به تغییر داشته باشید. تمام این مشکلات هم به دلیل ضعف در حوزه آموزش است. امروزه دانشگاه در حقیرترین شکل خود است.
گرافیک در مطبوعات امروز چطور است؟
سر و شکل گرافیک روزنامهها، آبگوشتی است. همین باعث میشود که کسی حتی به خواندن متن مشتاق نباشد. به عنوان مثال لوگو که سرآغاز آشنایی مردم با هر برندی است، نمونههای بسیار بدی در مطبوعات دارد. وقتی سرآغاز آشنایی ضعیف باشد نمیتوان برای توسعه برند و جذب مخاطبش کاری کرد. البته عدمفهم نسبت به این مسئله در جنبههای مختلفی وجود دارد؛
ده سال پیش برای روزنامه تهران امروز لگویی طراحی کردم که تا پای دادگاه هم پیش رفت؛ بخشی از عدمفهم نسبت به روزنامه و کارکرد لگو به عنوان سرلوحه باعث آن اتفاق شد. شما به عنوان طراح لوگو ابتدا باید از سه دوره سیاسی پیش از امروز شناخت داشته باشید؛ که اگر شناخت نباشد هر چیزی را به عنوان لوگو میپذیرید. در میان تمام روزنامههای امروز، تنها کیهان و اطلاعات نمونههای درست و از بهترین لوگوهای روزنامهها در جهان هستند. لوگوی کیهان توسط استاد حسن زرینخط و اطلاعات توسط استاد جهانگیر نظامالعلما طراحی شده است، اساتید برجسته و چیرهدستی که شناخت درستی از کارکرد لوگو برای روزنامه داشتند.
به تناسب گسترش هوش مصنوعی، آن را کمک میبینید یا خطر؟
هوش مصنوعی برای طراحان متوسط خوب است اما طراح خلاق اصلا سراغ آن نمیرود. با این وجود ظرف چند سال آینده هوش مصنوعی از همین طراحان متوسط عبور خواهد کرد. چرا که عادت کردن به فضایی که هوش مصنوعی برای آنها ساخته است، ذهن خلاقانه طراح را از بین میبرد.