کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۸۹۹۴۰
تاریخ خبر:

رقص شعله‌ها در بوم و بندر

رقص شعله‌ها در بوم و بندر

روایت نقاشان بزرگ قدرت آتش، ویرانگری و جاودانگی

هفت صبح| وقتی خبر آتش‌سوزی مهیب بندر شهید رجایی در هرمزگان به گوش رسید، قلبمان لرزید. دست‌کم 40  نفر جان عزیزشان را از دست دادند و بیش از 900 نفر زخمی شدند. اما این فاجعه چیزی بیش از یک خبر است. روایتی از قدرت ویرانگر آتش است، همان نیرویی که قرن‌هاست انسان را به چالش می‌کشد و حتی هنرمندان بزرگ را مسحور خود کرده است.

 

در این لحظات اندوه‌بار، از میان دود و خاکستر بندر شهید رجایی به دنیای هنر سفر می‌کنیم تا نگاهی به تابلوهای تاریخی که شعله‌ها را جاودانه کرده‌اند، بیندازیم. نقاشی‌هایی که نه ‌فقط دوگانه تعارض‌آلود زیبایی و وحشت را نشان می‌دهند، بلکه به ما یادآوری می‌کنند که حتی در تاریک‌ترین لحظات، هنر می‌تواند پناهگاهی برای تأمل و همدلی باشد.

الکسی دنیسوف

‌ویلیام ترنر و سوختن پارلمان

 ۱۶ اکتبر ۱۸۳۴ (۱۸۳۵)

تصور کنید کنار رود تیمز ایستاده‌اید و آسمان لندن در آغوش شعله‌های آتش می‌سوزد. این همان صحنه‌ای است که جوزف مالورد ویلیام ترنر، نقاش رمانتیک بریتانیایی، در تابلوی «سوختن پارلمان» به تصویر کشید. کاخ وست‌مینستر سال ۱۸۳۴ طعمه حریق شد و ترنر خود شاهد این فاجعه بود. او با قلم‌مویش شعله‌های نارنجی و زرد را چنان زنده کرد که گویی آتش روی بوم نفس می‌کشد.

 

انعکاس نور روی رودخانه و دودهایی که آسمان را بلعیده‌اند، حس هراس و شگفتی را به جانمان می‌اندازند. این تابلو که اکنون نسخه‌هایی از آن در موزه هنر کلیولند و موزه فیلادلفیا نگهداری می‌شود، گویی با انفجار بندر شهید رجایی هم‌صدا است. آتش در هر دو صحنه، چه در لندن قرن نوزدهم و چه در هرمزگان امروز، قدرتی بی‌رحم دارد که چیزی جلودارش نیست.

 

‌فرانسیسکو گویا و آتش در شب 

 (۱۷۹۳–۱۷۹۴)

فرانسیسکو گویا، استاد اسپانیایی که تاریکی‌های روح انسان را بهتر از هرکس می‌شناخت در صحنه‌هایی از مجموعه «فجایع جنگ» (Disasters of War) به ویژه در صفحه‌ای همچون «حوادث شبانه با نور مشعل»، ما را به دل وحشتی شبانه می‌برد. در این طرح‌ها، مردمی وحشت‌زده در نور آتش و مشعل فرار می‌کنند. نور آتش چهره‌هایشان را روشن می‌کند و سایه‌ها ترس‌شان را فریاد می‌زنند. گویا با بازی نور و تاریکی، آتش را نه فقط یک عنصر، بلکه هیولایی زنده نشان می‌دهد. این طرح چاپی که در مجموعه‌ای خصوصی نگهداری می‌شود، گویی برای امروز ما نقاشی شده است. چهره‌های گریزان در آثار گویا زنده می‌شوند. مردمانی که در یک لحظه، زندگی‌شان زیر و رو شد. گویا به ما یادآوری می‌کند که برابر آتش همه ما شکننده‌ایم اما این شکنندگی است که انسانیت‌مان را به هم پیوند می‌دهد.

 

‌یان بروگل و سوختن تروآ 

 حدود ۱۵۹۳

در دنیای اسطوره‌ها،‌ یان بروگل، نقاش فلاندری، شهر تروآ را در شعله‌ها غرق کرده است. در تابلوی «سوختن تروآ» آئیناس، قهرمان اسطوره‌ای، از شهری در حال نابودی می‌گریزد. شعله‌های سرخ و نارنجی آسمانی دودگرفته را می‌شکافند و جزئیات دقیق بروگل، از درختان سوخته تا دیوارهای فروریخته، فاجعه را ملموس می‌کنند. این اثر که در موزه تاریخ هنر وین نگهداری می‌شود داستانی باستانی را روایت می‌کند، اما حسش برای ما آشناست. بروگل در این اثر به ما می‌گوید که آتش چه در اسطوره و چه در واقعیت، همیشه نشانه پایان یک چیز و آغاز چیزی دیگر است.

 

‌ایو کلاین و نقاشی با آتش 

 ۱۹۶۱

از دل اسطوره‌ها به قرن بیستم می‌آییم. جایی که ایو کلاین، هنرمند فرانسوی، آتش را نه فقط سوژه بلکه ابزار کارش کرد. در نقاشی‌های آتش، او با مشعل صنعتی روی مقواهای فشرده شعله کشید و گاهی بدن‌های خیس را روی بوم فشار داد تا ردهایی شبح‌مانند بسازد. نتیجه؟ اثری پر از بافت‌های سوخته و طلایی که انگار روح آتش را زندانی کرده‌اند. کلاین آتش را نیرویی معنوی و کیمیاگری می‌دید.این آثار که نمونه‌هایشان در موزه هنر مدرن نیویورک نگهداری می‌شود از انفجارهای شیمیایی مثل آنچه در بندر شهید رجایی رخ داد سخن می‌گویند. جایی که آتش در یک لحظه همه‌چیز را دگرگون می‌کند.

 

‌الکسی دنیسوف-اورالسکی و آتش در جنگل 

 1900

آخرین اثر از جنگل‌های سوخته روسیه است. جایی که در فضایی مشابه با تابلوی «آتش در جنگل» اثر ایوان شیشکین و کنستانتین ساویتسکی، طبیعت را در چنگال شعله‌ها می‌بینیم. درختان در آتش می‌سوزند. حیوانات می‌گریزند و رنگ‌های تند، حس ترس را فریاد می‌زنند. این اثر عظیم، انگار نبض آتش را گرفته است. این تابلوها که در موزه‌های محلی یا مجموعه‌های خصوصی روسیه نگهداری می‌شود نشان می‌دهند که وقتی آتش بیدار می‌شود هیچ‌چیز، نه طبیعت و نه مصنوعات بشری، در امان نیست. آتش، قصه‌گوی بی‌رحمی است که داستانش را با دود و خاکستر می‌نویسد.

 

‌گوستاو کلیمت و بانوی کنار شومینه 

 ۱۸۹۷–۱۸۹۸

گوستاو کلیمت، نقاش اتریشی، در فضاهایی شبیه پرتره‌های اتاقی خود، مانند پرتره سرنا لدرر یا در اثری مشابه «زن نشسته کنار شومینه» از مدرسه وینی، زنانی را نشان می‌دهد که کنار آتشی گرم لمیده‌اند. نور ملایم شومینه با رنگ‌های گرم و خطوط محو، فضایی رؤیایی می‌سازد. اینجا آتش نه ویرانگر که آرامش‌بخش است. این تابلو که در موزه بلودر وین نگهداری می‌شود در تضاد با فاجعه بندر به ما یادآوری می‌کند که آتش دو چهره دارد. یکی خشمگین و دیگری مهربان. کلیمت ما را به سوی گرمای امید دعوت می‌کند، گویی می‌گوید حتی پس از شعله‌های سرکش می‌توان آرامش را بازیافت.

 

کدخبر: ۵۸۹۹۴۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر