نگاهی به فیلمهایی که بر دنیای لباس تاثیر گذاشتند

مد و سینما، چون دو یار دیرین، دست در دست هم داستانهایی بصری آفریدهاند که قلبها را تسخیر و فرهنگها را جاودانه کردهاند.
مد و سینما، چون دو یار دیرین، دست در دست هم داستانهایی بصری آفریدهاند که قلبها را تسخیر و فرهنگها را جاودانه کردهاند. لباس در فیلمها فراتر از یک پوشش ساده، به راوی احساسات، هویتها و دورههای تاریخی بدل شده و گاهی چنان میدرخشد که دیالوگها را در سایه خود میگذارد. از جامههای پرزرق و برق گذشته تا استایلهای مدرن، مد در سینما نه تنها شخصیتها را جان میبخشد، بلکه روندهای جهانی را شکل میدهد.
سفر به گذشته با جامههای تاریخی
فیلمهای تاریخی، مد را چون کلیدی برای گشودن دروازههای زمان به کار میبرند. در «غرور و تعصب» (۲۰۰۵)، ژاکلین دوران با الهام از سبک ریجنسی، دامنهای سبُک و کمربالا را چنان طراحی کرد که نه تنها انگلستان قرن نوزدهم را زنده کرد بلکه روح سرکش و باهوش الیزابت بنت را به تصویر کشید. این جامهها با پارچههای نرم و خطوط ظریف، حس عاشقانهای را منتقل کردند که هنوز در قلب مخاطبان زنده است. سریال «بریجرتون» این سبک را با رنگهای شادابتر و تفسیری جسورانه بازآفرینی کرد و موجی از علاقه به مد ریجنسی را در دنیای واقعی به راه انداخت. لباسهای پفدار و تاجهای گلدار این فیلم، از فشنشوهای پاریس تا کمدهای خیابانی، راه خود را باز کردند و نشان دادند که سینما چگونه میتواند گذشته را به امروز پیوند دهد.
جشن تنوع با پارچههای فرهنگی
سینما بستری است که مد از طریق آن فرهنگهای گوناگون را به جهانیان معرفی میکند. در «پلنگ سیاه» (۲۰۱۸)، روث ای. کارتر با الهام از پارچههای آفریقایی و الگوهای سنتی، لباسهایی آفرید که دنیای خیالی واکاندا را باورپذیر ساختند. از ردای پادشاهی تیچالا تا جامههای رنگارنگ جنگجویان دورا میلاجه، هر لباس داستانی از غرور و هویت میگفت. این طراحیها که جایزه اسکار را به ارمغان آوردند نه تنها فرهنگ آفریقایی را جشن گرفتند، بلکه برندهای جهانی را به سوی استفاده از موتیفهای آفریقایی سوق دادند. این جادوی مد در سینماست که میتواند یک فرهنگ را از حاشیه به مرکز توجه بیاورد.
آیکونهای مدرن، زاده کمد سینما
مد در سینمای مدرن، هویتهایی خلق کرده که فراتر از پرده سینما به فرهنگ عامه راه یافتهاند. در «صبحانه در تیفانی» (۱۹۶۱)، لباس مشکی ساده آدریهپبورن، طراحی شده توسط هوبر دو ژوانشی، به نمادی از ظرافت جاودانه بدل شد. آن پیراهن مینیمال با دستکشهای بلند و گردنبند مروارید هنوز الهامبخش استایلهای شیک و بیزمان است. به همین ترتیب کت چرمی بلند کیانو ریوز در «ماتریکس» (۱۹۹۹) سبکی سایبرپانک را تعریف کرد که از خیابانهای توکیو تا کتواکهای نیویورک طنینانداز شد. این لباسها نه تنها شخصیتها را به یادماندنی کردند، بلکه به الگویی برای نسلهای جدید تبدیل شدند. از کتهای مشکی بلند در مد خیابانی تا طراحیهای آیندهنگرانه در برندهای لوکس.
وقتی مد ستاره فیلم میشود
در برخی فیلمها، مد نه فقط ابزار بلکه خود داستان است. «شیطان پرادا میپوشد» (۲۰۰۶) با نمایش جامههایی از پرادا و شنل، نگاهی طنزآمیز اما عمیق به پشت صحنه صنعت مد انداخت. از کتهای خزدار میراندا پریستلی تا استایلهای حرفهای اندی ساکس، این لباسها نه تنها شخصیتها را تعریف کردند، بلکه به الگویی برای کمدهای کاری مدرن بدل شدند. سریال «مد من» (۲۰۰۷-۲۰۱۵) نیز با بازسازی مد دهه ۱۹۶۰، از کت و شلوارهای تنگ دان دراپر تا لباسهای میدی پگی اولسون، سبکی را احیا کرد که هنوز در طراحیهای امروزی دیده میشود. این آثار نشان میدهند که مد میتواند قصهگو باشد و تماشاگر را به دل یک جهان تازه ببرد.
پیوند ابدی مد و سینما
مد در سینما، چه در بازسازی تاریخ، چه در خلق آیکونهای مدرن، چه در نمایش فرهنگها یا روایت داستان، نقشی بیهمتا دارد. از دامنهای ریجنسی «بریجرتون» تا کتهای چرمی «ماتریکس»، این لباسها لحظههایی خلق کردهاند که از پرده سینما به کمدهای ما راه یافتهاند. هر فیلم، فصلی تازه در این همکاری خلاقانه میگشاید و مد و سینما را چون دو ستاره در آسمان فرهنگ، به هم پیوند میدهد.