کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۸۵۱۵۲
تاریخ خبر:

پشت پرده سریال نوجوانی؛ جنایتی پنهان یا فقط یک بحران؟

پشت پرده سریال نوجوانی؛ جنایتی پنهان یا فقط یک بحران؟

درباره مینی‌سریال «نوجوانی» که به‌خاطر هشدارهای تلخ اما مهمش درباره سبک زندگی نسل‌های جدید به شدت مورد توجه قرار گرفته و بسیاری از کارشناسان معتقدند همه والدین باید به تماشایش بنشینند.

به گزارش هفت صبح، تعطیلات نوروز فرصتی طلایی برای خیلی‌ها فراهم کرد تا سراغ آثار روز حوزه فیلم و سریال جهان بروند. 

یکی از برجسته‌ترین آثار این مدت که با واکنش‌های شگفت‌انگیزی مواجه شد و موج زیادی در دنیا حتی بین کاربران ایرانی ایجاد کرد، مینی‌سریال چهار قسمتی است به نام «نوجوانی» (Adolescence). اثری درباره یک نوجوان ۱۲ ساله که متهم به قتل هم‌کلاسی‌اش شده. 

بسیاری از تماشاگران شاید انتظار سریالی پر از گره‌افکنی‌های جنایی  یا جدال حقوقی را داشتند، اما سریال راه متفاوتی را در پیش گرفت و به‌جای آن‌که صرفاً تلاش کند  نشان دهد«چه کسی» مرتکب جنایت شده، بر واکاوی «چرا»ها تمرکز کرد. «نوجوانی» نه تنها به عنوان اثر هنری بی‌نظیر مورد ستایش قرار گرفت، بلکه محتوایش به‌طور خاص والدین و مسئولان آموزشی را مخاطب قرار داد. 

داستان آن از جنایتی آغاز می‌شود که به دست همکلاسی ۱۲ ساله مقتول رخ داده، اما در همان نقطه متوقف نمی‌شود. «نوجوانی» به لایه‌های زیرین زندگی نوجوانان در دنیای امروز می‌پردازد: تاثیرات شبکه‌های اجتماعی، بحران‌های هویتی، فشار همسالان و اشتباهات والدین. این اثر که با تکنیک‌های بدیع روایی و سینمایی ساخته شده است، آینه‌ای برای شناخت حقایق پنهان دوران نوجوانی است. 

پرونده‌ای که در ادامه می‌خوانید، مروری جامع و دقیق بر این سریال خواهد بود: از داستان‌پردازی تا پیام‌های اجتماعی و ضرورت‌هایی که ما را وادار می‌کند نگاهی دوباره به سبک زندگی و نگاهمان به فرزندان بیندازیم.

جنایتی فراتر از یک قتل

چگونه هر اپیزود از سریال، ما را به عمق دنیای نوجوانان می‌برد؟

«نوجوانی» داستان قتل دختری نوجوان را روایت می‌کند؛ قتلی که مظنون اصلی آن، همکلاسی پسر مقتول است. این سریال، اما به سبک رایج سریال‌های معمایی، مخاطب را به دنبال این‌که قاتل چه کسی است و... نمی‌فرستد. بلکه هر اپیزود به‌عنوان قطعه‌ای از پازلی پیچیده طراحی شده که گام‌به‌گام، شمایل جامعه نوجوانی امروز را به تصویر می‌کشد.

 اپیزود اول   آغاز بحران

مقدمه‌ای بر فضای زندگی نوجوانانی است که تحت فشار خانواده و مدرسه زندگی می‌کنند. اما سریال با هر لحظه پیشروی، ما را عمیق‌تر وارد لایه‌های پنهان‌تر زندگی آن‌ها می‌کند: رقابت بی‌رحمانه در فضای مجازی، استانداردهای مسموم زیبایی و اضطراب ناشی از تلاش برای جلب توجه و پذیرش اجتماعی. با همان تماشای چند دقیقه اول متوجه یک نکته مهم می‌شویم؛ این‌که یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های روایی این سریال، سیال بودن دوربین است.

دوربینی که هیچ‌گاه در یک موقعیت ثابت نمی‌ماند، همان‌گونه که ذهن نوجوانان در این سن از لحظه‌ای به لحظه دیگر تغییر می‌کند. تک‌سکانس بودن هر اپیزود هم به شدت تجربه دیداری مخاطب را تشدید و او را در دل بحران‌ها غرق می‌کند. این تکنیک‌های سینمایی تجربه‌ای عمیق و زیباشناختی از روایت‌پردازی به ارمغان آورده است.

  اپیزود دوم   دنیای آشفته نوجوانان

روی روابط میان شخصیت‌ها تمرکز می‌کند؛ از تعاملات ساده میان هم‌سن‌و‌سالان گرفته تا اثرات مخرب شبکه‌های اجتماعی. این اپیزود لحظه‌ای عجیب، اما واقعی را روایت می‌کند که در آن مخاطب می‌بیند نوجوانانی که در ظاهر شاد و بی‌خیال هستند، در لایه‌های درون خود عمیقاً غرق در بحران‌اند.

اپیزود دوم که در مدرسه است چند لحظه شاهکار دارد، وقتی که می‌بینیم معلمان مدرسه بی‌خیال و بی‌توجه هستند و پلیسی که در مدرسه حضور دارد باورش نمی‌شود هر روز فرزندش را برای تحصیل به چنین محیطی می‌فرستد که در ظاهر امن است. از طرفی در همین زمان است که او می‌فهمد اساساً با دنیای نوجوانان به‌رغم شغلش و داشتن یک فرزند نوجوان کاملاً بیگانه بوده؛ طوری‌که فرزندش باید گره ماجرا را برایش باز کند.

 اپیزود سوم   زنجیره آسیب‌های روانی

قسمت سوم سریال «نوجوانی» با محوریت دیدار جیمی و روان‌شناس جنایی (بریونی آریستون) یک فضای تنش‌زا و روان‌شناختی عمیق را بررسی می‌کند. این اپیزود به شکلی هنرمندانه برخی از پیچیدگی‌های روانی مرتبط با افراد آسیب‌دیده، از جمله خشم کنترل‌نشده، تلاش برای جلب قدرت و پیامدهای آسیب‌های اجتماعی را برجسته می‌سازد.

رفتار جیمی، که بین مهربانی و خشم ناگهانی در نوسان است، یکی از شاخص‌ترین عناصر این اپیزود به شمار می‌رود. این نوسانات عاطفی به‌خوبی نشان‌دهنده خشم سرکوب‌شده او نسبت به تحقیر اجتماعی است که تجربه کرده. تحقیر توسط کیتی (در اینستاگرام) باعث ناامنی شدید در جیمی شده؛ موضوعی که می‌تواند هسته اصلی واکنش‌های خشونت‌آمیز او باشد. تغییر ناگهانی عواطف جیمی احتمالاً نتیجه خشم فروخورده و اختلال کنترل تکانه، همراه با نیاز شدید به پذیرفته شدن و تأیید شدن از افراد پیرامون اوست. یکی از نقاط اوج این اپیزود، جایی است که جیمی با استیصال از روان‌شناس می‌پرسد آیا دیدگاه او نسبت به خودش مثبت است.

این لحظه از نظر روان‌شناختی بسیار قابل توجه است. جیمی که از طرد اجتماعی رنج می‌برد، تلاش می‌کند از روان‌شناس به‌عنوان نمادی برای بازسازی اعتمادبه‌نفس از دست‌رفته‌اش استفاده کند. بخشی از مصاحبه که جیمی در آن به سوءاستفاده از آسیب‌پذیری کیتی اعتراف می‌کند، به ابعاد مهم اجتماعی و روانی اشاره دارد. قصه در این بخش بر پیامدهای روان‌شناختی تحقیر اجتماعی تأکید می‌کند و نقش آسیب‌های محیطی، تعاملات دیجیتال و نابرابری‌ها را در شکل‌گیری رفتارهای نابهنجار برجسته می‌سازد.

 اپیزود چهارم   فروپاشی یک خانواده

در خانواده جیمی، والدین درگیر مجموعه پیچیده‌ای از عواطف می‌شوند. مادر جیمی دچار احساس سنگین گناه و مسئولیت‌پذیری می‌شود و مدام تلاش می‌کند توجیهی برای رفتار پسرش پیدا کند. 

این توجیه‌ها نشان‌دهنده مکانیزم دفاعی «انکار» است که در روان‌شناسی برای کاهش بار روانی ناشی از یک واقعیت دردناک استفاده می‌شود. برعکس، پدر جیمی واکنش متفاوتی نشان می‌دهد؛ او سرزنش را به سمت دیگران، از جمله قربانی (کیتی) یا حتی جامعه و سیستم قضایی، معطوف می‌کند. این واکنش، بازتاب ناتوانی او در پذیرش اشتباهات تربیتی خود است و به معنای طرد مسئولیت از سوی اوست.

این قسمت همچنین انتقادی مستقیم به نقش جامعه در عمیق‌تر کردن بحران‌های خانوادگی وارد می‌کند. انتشار اخبار حادثه و قضاوت عمومی پیرامون آن، فشارهای مضاعفی بر هر دو خانواده وارد می‌سازد. خانواده جیمی با انگ «والدین یک قاتل» مواجه و از سوی همسایگان طرد می‌شوند. انگ اجتماعی که می‌تواند در جوامع کوچک‌تر یا محافظه‌کارتر اثرات مخرب‌تری داشته باشد، باعث انزوای خانواده و کاهش قدرت مقابله آن‌ها می‌شود.

کدخبر: ۵۸۵۱۵۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر