پتینسون به تعداد لازم! | در گوشه و کنار دنیای سینما چه میگذرد؟

این هفته دو فیلم حسابی سروصدا به پا کردند ...
هفت صبح| جشنواره فیلم SXSW کار خود را شروع کرده و احتمالا تعدادی از آثار کنجکاویبرانگیز امسال در همین رویداد کشف خواهند شد. اما در روزهای گذشته هم فیلمهای جدید و کنجکاویبرانگیز به سالنهای سینما و سرویسهای استریم آمدهاند و هم اخبار مربوط به پروژههای بزرگ صدای خیلی از طرفداران را در آورده است.
این هفته دو فیلم حسابی سروصدا به پا کردند؛ «میکی 17» ساخته جدید بونگ جون-هو در سینماهای دنیا روی پرده رفت و 53 میلیون دلار فروخت و دیگری «الکتریک استیت» فیلم جدید و سیصد میلیون دلاری برادران روسو بود که روی نتفلیکس منتشر شد.
«میکی 17» که بعد از نمایش در جشنواره برلین با واکنشهای مثبتی همراه شده بود، با توجه به بودجه سنگین 118 میلیون دلاری بعید است که به محصولی سودآور برای استودیوی برادران وارنر تبدیل شود. اما در مقابل، «الکتریک استیت» که بر اساس رمان تصویری سایمون استالنبرگ سوئدی ساخته شده، واکنشهای به شدت منفی را از سوی منتقدان و تماشاگران دریافت کرده است.
درباره «میکی 17» اکثرا اعتقاد دارند که بونگ جون-هو بهترین فیلم بینالمللیاش را ساخته، هرچند که هنوز به پای فیلمهای کرهایاش نمیرسد. به غیر از بازی رابرت پتینسون که تحسین منتقدان را برانگیخته، زیرمتن سیاسی فیلم هم حسابی مورد توجه قرار گرفته و بنا به شواهد و قرائن، با فیلمی کاملا متناسب با جو و روح زمانه مواجه هستیم.
با این وجود فیلمساز کرهای اعلام کرده که قصد و قرضی برای شوخی با کسی (مشخصا دونالد ترامپ) نداشته و برای شخصیت منفی فیلمش از خصوصیات دیکتاتورهای مشهور قرن بیستم الهام گرفته اما در کمال تعجب به نظر میرسد که تاریخ دارد تکرار میشود و بخشی از شباهتها کاملا اتفاقی و ناخواسته بوده است.
با توجه به شکست اخیر فیلم جدید برادران روسو، حساسیتها نسبت به دو قسمت بعدی از «انتقامجویان» به مراتب بیشتر خواهد شد. از سال 2019 و موفقیت شگفتانگیز «انتقامجویان: پایان بازی»، مارول روزهای خوشی را پشت سر نگذاشته است. در مقابل برادران روسو نیز هر سه فیلمی که برای نتفلیکس ساختند، با شکست مواجه شد.
حالا این بازگشت به گذشته، قرار است که چارهای باشد برای تمام مشکلات و البته رفتن به سمت تغییرات اساسی در جهان سینمایی مارول که مسیر داستانهای ابرقهرمانی این استودیو را حداقل برای یک دهه دیگر هموار کند. از یک ماه دیگر فیلمبرداری «انتقامجویان» در لندن شروع خواهد شد و همه منتظرند تا ببینند که رابرت داونی جونیور در نقش دکتر دوم (شرور قدرتمند دنیای مارول) چگونه وارد قصه میشود.
در شرایطی که «کاپیتان آمریکا: دنیای قشنگ نو» همچنان در گیشه موفق است، پخش سریال «دردویل: تولد دوباره» روی سرویس استریم دیزنی پلاس شروع شده و واکنشهای مثبتی را به دنبال داشته. «دردویل» محصول همکاری مارول با نتفلیکس در دورانی است که دیزنی هنوز وارد عرصه استریم نشده بود.
فصل بعدی «دردویل» و سریال «مجازاتگر» هم با استقبال مواجه شد تا ماجراهای این ابرقهرمان زمینی به یکی از داراییهای ارزشمند مارول تبدیل شود. البته ادامه دادن داستان و انتقال آن به دیزنی پلاس کار سختی بود و حتی یک بار سریال به طور کامل تغییر کرد، بخشهای زیادی از آن بازنویسی شد و دوباره جلوی دوربین رفت. در هر صورت، «دردویل: تولد دوباره» فعلا شروع موفقی داشته و میتواند برای طرفداران مارول مایه امیدواری باشد.
اگر به شبکههای اجتماعی رجوع کنیم، همچنان ووک موجب خشم کاربران و علاقهمندان سینماست. دیزنی تبلیغات برای فیلم «سفید برفی» را شروع کرده که تا الان به دلیل واکنشهای منفی و احتمال شکست، اکران آن عقب افتاده و هنوز هم خطر واکنشهای منفی فیلم را تهدید میکند. اما اخبار مربوط به انتخاب بازیگر در دو پروژه بزرگ دیگر هم حسابی بحث و جدل به راه انداخته است.
ظاهرا کریستوفر نولان برای نقش آتنا (ایزدبانوی خرد و زیبایی در اساطیر کهن یونانی) در فیلم «ادیسه»، لوپیتا نیونگو را انتخاب کرده که مشخصا هیچ شباهتی با یکی از نمادهای مثالزدنی برای چهره یونانی ندارد! در سوی دیگر، بعد از تایید انتخاب جان لیتگو در نقش پروفسور دامبلدور، شایعات در مورد بازیگر پروفسور اسنیپ هم درست از آب درآمد.
از چند ماه قبل خبر انتخاب یک بازیگر سیاهپوست برای نقش پروفسور اسنیپ، واکنشهای زیادی را به دنبال داشت. گفته میشود که سازندگان سریال چشمشان حسابی پاپا اسیدو را گرفته و او اجرایی تازه و متفاوت از این نقش کلیدی در داستان را اتود زده اما طرفداران «هری پاتر» از چنین انتخابی راضی نیستند و آن را مغایر با توصیفات جی. کی. رولینگ و همراستا با جریانات ووک در سالهای اخیر دانستهاند.
دو هفته بعد از انتشار اخبار درباره توافق جدید میان صاحبان فرنچایز جیمز باند و آمازون، تازه مشخص شده که قضیه از چه قرار است و چطور باربارا بروکولی از مواضع خودش کوتاه آمده و از کنترل خلاقانه فرنچایز عقبنشینی کرده. بنا به گزارشی که چند روز قبل در هالیوود ریپورتر به انتشار رسیده، همه چیز از گزارش جنجالی والاستریت ژورنال شروع شد که از اختلافات میان بروکولی و سران آمازون پردهبرداری کرد و البته تا حدود زیادی رویکردی منفی نسبت به مواضع آمازون داشت.
در این گزارش آمده بود که بروکولی سران آمازون را احمق میداند و آنها خواهان گسترش فرنچایز جیمز باند با اسپینآفهای سریالی یا نسخه مونث 007 هستند. ظاهرا جف بزوس (صاحب آمازون) بعد از خواندن این گزارش حسابی عصبانی میشود و به مسئولان میگوید که به هر قیمت ممکن باید از شر بروکولی راحت شوند چون رویکرد او به آمازون آسیب میرساند و جلوی پیشرفت کار را میگیرد.
پیرو همین فرمایش آقای بزوس، تیم حقوقی آمازون دست به کار میشود و نهایتا با پرداخت یک میلیارد دلار دیگر (علاوه بر 8.5 میلیون دلاری که قبلا برای خریداری حقوق فرنچایز و کمپانی مترو گلدوین مهیر هزینه شده بود)، بروکولی تمام اختیارات خود در زمینه خلاقانه را هم واگذار میکند.
در حال حاضر چالش اولیه آمازون یافتن کسانی است که در قالب تهیهکنندگان تماموقت مسئولیت این فرنچایز ارزشمند را بر عهده بگیرند و بعد هم نوبت به ساخت فیلم میرسد. شنیدهها حاکی از آن است که آمازون مانند گذشته علاقه زیادی دارد تا برای ساختن جیمز باند با کریستوفر نولان همکاری کند و احتمالا بهزودی دوباره باب مذاکرات گشوده میشود تا نولان بعد از پایان فیلمبرداری «ادیسه»، به سراغ معروفترین جاسوس سینما برود.
یکی از عوامل اصلی اختلاف میان آمازون و بروکولی، عدم توافق این تهیهکننده با نولان بود که حاضر نشد با خواستههای آقای کارگردان کنار بیاید. دو خواسته اصلی هم بنا به شنیدهها، اول کنترل کامل روی فیلم و تدوین نسخه نهایی بوده و بعد اقتباسی کاملا وفادارانه از رمانهای یان فلمینگ و روایت داستان در قرن بیستم نه زمان حال. بروکولی مورد اول را زیادهخواهی و دومی را تصمیمی محدودکننده و مخرب برای کلیت فرنچایز میدانست.
حال باید دید که آمازون چه رویکردی را در قبال 007 دنبال میکند. جالب اینجاست هفته گذشته و روی فرش قرمز اسکار، از ادوارد برگر، یکی دیگر از گزینههای محبوب هواداران برای کارگردانی جیمز باند، درباره همین موضوع سؤال پرسیدند و کارگردان آلمانی گفت که هنوز با او مذاکرهای نشده و با توجه به رفتن باربارا بروکولی، شرایط الان کاملا تغییر کرده و معلوم نیست که مدیران کلیدی آمازون چه در سر دارند.
در پایان هم اشارهای داشته باشیم به ماجرای دردناک مرگ جین هکمن که با گزارش پلیس جزئیات بیشتری از آن آشکار شده و از قضا جنبه تراژیک بیشتری هم پیدا کرده است. بنا به تشخیص پزشکی قانونی، همسر هکمن (که کمتر از هفتاد سال سن داشته) یک هفته زودتر در اثر بیماری ویروسی فوت کرده ولی هکمن که به دلیل کهولت و ابتلا به آلزایمر توان چندانی برای اداره خودش یا تماس با دیگران نداشته، چند روز بعد به دلیل شرایط نامساعد در خانه حالش وخیم شده و درگذشته است. برخلاف تصور عمومی، گاهی عمر طولانی میتواند روی تاریکی داشته باشد؛ حداقل سرگذشت جین هکمن و مرگ اسفبار او در نودوشش سالگی که چنین نشان میدهد.