کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۴۷۳۲
تاریخ خبر:

کلاسیک ببینیم| کمدین‌هایی که نمی‌ترسیدند!

کلاسیک ببینیم| کمدین‌هایی که نمی‌ترسیدند!

درباره فیلم ایمنی‌آخر‌ از‌ همه! فرد سی. نیومیر

روزنامه هفت صبح|‌ «ایمنی آخر از همه!» در سال ۱۹۲۳ اکران شد و راه موفقیت هارولد لوید به‌عنوان یک ستاره‌ نوظهور در دنیای سینما را هموار کرد. در واقع وقتی فیلم اکران شد، منتقد فتوپلی در یادداشتی پیشگویانه درباره‌‌اش نوشت: «این فیلم تازه‌ هارولد لوید یا یک اثر کلاسیک می‌شود یا حدس ما اشتباه از آب درمی‌آید... این بهترین تلاش این کمدین عینکی تا به‌حال بوده است.» حدس این منتقد اصلا اشتباه نبود و «ایمنی آخر از همه!» واقعا یکی از بهترین کمدی‌های تاریخ سینما شد. 

 

داستان فیلم درباره‌ پسر جوانی است که مادر و دختر مورد علاقه‌ خود را در روستا رها می‌کند تا به امید دست یافتن به پول و روبه‌راه کردن یک زندگی عالی برای خود و معشوقه‌اش، به شهر برود. اما در شهر اوضاع چندان جالب پیش نیست. او همچنان آس‌وپاس می‌ماند و با یکی از دوستانش هم‌خانه می‌شود. تنها به دروغ برای معشوقش نامه می‌نویسد که همه چیز عالی پیش می‌رود. اوضاع وقتی به‌هم می‌ریزد که دختر به طور سرزده به دیدارش می‌رود. 

 

«ایمنی آخر از همه!» زمانی ساخته شد که بخش زیادی از جامعه‌ آمریکا با فقر و نداری دست‌وپنجه نرم می‌کردند. و همین جماعت بی‌پول اکثریت سینماروهای آن زمان را تشکیل می‌دادند. به همین دلیل فیلم هارولد لوید از دو جنبه حائز اهمیت است. اولا لوید آن‌قدر تیزهوش و بااستعداد بود که بر اساس درد مشترک بسیاری از مخاطبانش فیلمی کمدی می‌سازد و آن‌ها را به وجد بیاورد؛ این نشان‌دهنده توانایی خارق‌العاده‌ او در پیش بردن داستان و اشاره‌ به‌اندازه‌اش به بدبختی‌ها و مشکلات است. 

 

جنبه دوم این است که هارولد لوید به‌عنوان یک فیلمساز، نسبت به شرایط جامعه خود بی‌‌تفاوت نیست و درد و رنج مردم خود را به خوبی درک می‌کند. چند سال بعد کمدی اسکروبال هم محبوبیت زیادی پیدا کرد؛ کمدی‌ای که داستان طبقه بی‌دغدغه مرفه و مشکلات پیش‌پا افتاده زندگی‌شان را بیان می‌کرد. اما لوید کمدی‌ خود را در بستر جامعه‌ رنج‌دیده بیان می‌کند و به علت پرداخت واقع‌گرایانه و به‌دور از اغراق خود، اتفاقا نظر مخاطبان را جلب می‌کند. شرایط جامعه فعلی ما از نظر فقر و مشکلات دست‌کمی از آمریکای آن زمان ندارد. ولی جالب است که کمتر هنرمندی تمایل دارد همچون هارولد لوید، چارلی چاپلین، باستر کیتون و دیگر هنرمندان آن زمان دست روی واقعیت‌های جامعه خود بگذارد. نکته تامل برانگیزی است که باید بیشتر از این‌ها مورد توجه قرار بگیرد. 

 

 «ایمنی آخر از همه!» یک کلیدی دارد که الان دیگر به یکی از مشهورترین صحنه‌های تاریخ سینما تبدیل شده است. در این صحنه که در اواخر فیلم قرار دارد، هارولد لوید از ساعت یک آسمان‌خراش بسیار بلند آویزان می‌شود. لوید و سازندگان فیلم تا سال‌ها این راز را مخفی نگه داشتند و نگفتند چنین نمای فوق‌العاده‌ای را چگونه گرفته‌اند، چرا که به گفته‌ خودشان نمی‌خواستند مزه‌ هیجان و ترس آن بخش از فیلم را از بین ببرند. واقعا هم نمایش چنین صحنه‌ای در سال ۱۹۲۳ بدون شک مخاطبان را میخکوب کرده است. 

 

 بعدا معلوم شد آن ساختمان و ساعت در اصل دکوری هستند که روی پشت‌بام یک ساختمان دیگر قرار گرفته‌اند و لوید و سازندگان فیلم با کمی تغییر زاویه دوربین و عمق میدان، این تصور را به‌وجود می‌آورند که انگار لوید واقعا بالای یک آسمان‌‌خراش قرار دارد. جالب این است که لوید برای امتحان یک عروسک را از دکور ساختمان به پشت‌بام انداخت؛ عروسک جستی زد و از پشت‌بام به خیابان افتاد! کلا کل فصل بالا رفتن لوید از ساختمان بسیار پرزحمت بود و با کلی دردسر، بدلکاری و ترفند فیلمبرداری شد. این صحنه‌ ساعت بعدا در فیلم‌های زیادی مورد الهام و ادای دین قرار گرفت؛ از «سی‌ونه پله» گرفته تا «بازگشت به آینده»، «هوگو» و حتی «پروژه آ» از جکی چان. البته جکی چان همیشه گفته که لوید یکی از مهم‌ترین منابع الهام او بوده است. 

 

 هارولد لوید چند سال قبل از این فیلم، تقریبا در سال ۱۹۱۹ به کمدی‌های حادثه‌جو (دردویل) علاقه‌مند شده بود. این کمدی‌ها شامل صحنه‌های بدلکاری خطرناک زنده توسط بازیگران اصلی هستند. او در چند فیلم کوتاه خود این کمدی را مورد آزمون و خطا قرار داد. اما در «ایمنی آخر از همه!» بود که بالاخره مطمئن شد می‌تواند در یک فیلم بلند کامل به سراغ این سبک برود.

 

اما این تلاش‌های لوید چند دهه بعد تا حدودی زیر سؤال رفت. جفری ونس، مورخ فیلم، در سال ۲۰۰۶ اعلام کرد که در فاصله بین ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۷ رابرت ای. گلدن بدلکار ثابت فیلم‌های لوید بوده است. مشکل این بود که در این فیلم‌ها گلدن همیشه دستیار کارگردان نوشته می‌شد و همه فکر می‌کردند این بدلکاری‌ها کار خود لوید است. آن‌طور که ونس می‌گوید، در همین فیلم نیز در صحنه رفتن موش در شلوار لوید، گلدن دارد نقش او را بازی می‌کند. 

 

هارولد بعد از این فیلم با میلدرد دیویس، بازیگر نقش دختر ازدواج کرد. آن‌ها ازدواج طولانی و موفقی داشتند و تا زمان مرگ دیوس در سال 1969 با هم ماندند. از این زوج سه فرزند باقی ماند. 

 

کدخبر: ۵۵۴۷۳۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر