جنایت در کمین است

نگاهی به موج جدید سریالهای کارآگاهی.
روزنامه هفت صبح، علی ملاصالحی| این روزها شاید توجه بیشتر طرفداران سریالهای جنایی به سمت «کارآگاه حقیقی» جلب شده باشد که با فصل چهارم خود به تلویریون بازگشته. اما برای طرفداران این ژانر، انواع و اقسام سریالهای کارآگاهی برای کشف در تلویزیون وجود دارد.
زیر-ژانر داستانهای کارآگاهی حالا در یکی از سرحالترین وضعیتهای ممکن مخصوصا در مدیوم تلویزیون به سر میبرد. بد نیست نگاهی داشته باشیم به سریالهای کارآگاهی جدیدی که این روزها میتوانید پایشان بنشینید و ماجراهای قاتلان و کارآگاهانی را که دنبالشان هستند، تعقیب کنید.
اجساد / Bodies
سریال «اجساد» بر اساس یک رمان مصور ساخته شده است. این سریال روایت کارآگاهی را با یک ایده علمی-تخیلی ترکیب میکند: ماجرا درباره یافتن یک جنازه مشترک بینام و نشان در منطقه «لانگ هاروست لین» در شهر لندن است اما پیچ داستانی این است که جسد در چهار تاریخ کاملا مختلف در یک لوکیشن ثابت پیدا شده! از لحاظ تاریخی، اول در سال 1890 توسط پلیسهای اسکاتلندیارد، یادآور دنیای شرلوک هولمز، توسط کارآگاهی به نام هیلگد (با بازی کایل سولر).
سپس سال 1941 در اوج بمباران لندن توسط نازیها توسط کارآگاهی به نام وایتمن (جیکوب فورچون لوید). بعد سال 2023 روبهروی یک پلیس ضدشورشِ زنِ مسلمان سیاهپوست به نام صحرا حسن (آماکا آکافور) و نهایتا در آینده نزدیک و در سال 2053 در لندن در آینده نزدیک توسط کارآگاهی به نام میپل وود (شیرا هس) در لندنی که تحت حاکمیت یک فرماندهی نظامی (استیونن گراهام) قرار گرفته است.
ایده سریال «اجساد» از همان ابتدا جذاب است. تقریبا هر اپیزود آن به چهار قسمت در چهار بازه زمانی تقسیم شده و این نوسان فضایی جالب را در سریال به وجود آورده. از یک زاویه، سریال درونمایههایی شبیه سریال محبوب آلمانی «تاریک» دارد. اما «اجساد» فضایی سادهتر و قابل درکتر از دنیای پیچیده و گاهی سردرگمکننده «تاریک» دارد.
داستان کمی دیر شروع میشود و نیاز دارد که زمان بدهید تا موتور درامام گرم شود و تازه در اپیزود سه و چهار، خردهاطلاعاتی که در اپیزودهای قبلی گرفتید درهم تنیده و روایت سریال یکدست میشود. خوشبختانه سریال پایان قابل قبولی دارد و میتواند حلقههای زمانی قصه خود را به طرز قابل درکی ببندد و درگیر مشکلات معمول سریالهای علمی-تخیلی نمیشود که با وجود ایدههای عجیب و غریب نمیتوانند داستان را جمع کنند.
همچنین درونمایه تبعیض اجتماعی در طول تاریخ بریتانیا هم در چهار برهه مختلف بررسی میشود؛ از یهودیستیزی در جنگ جهانی دوم تا اسلامهراسی در دوران مدرن و ملیگرایی و نژادپرستی سفیدپوستان که در تمام ادوار تاریخی بهعنوان یک خطر برای بریتانیاییها در نظر گرفته شده است. این سریال همچنین بیشتر با بازیگران ناآشنا اما مسلط انگلیسی ساخته شده
و آشناترین چهرهاش استیون گراهام است که با نقش قلدرهای انگلیسی شناخته میشود و در سریالهایی مثل «پیکی بلایندرز» و «امپراطوری پیادهرو» او را به خاطر داریم. در اینجا برخلاف حالت لاتبازی همیشگی، استفاده هوشمندانهای از گراهام بهعنوان نخ تسبیح داستان در دورههای زمانی مختلف صورت گرفته است.
گناهکاران / The Sinners
سریال «گناهکاران» که از سال 2017 نمایشش در شبکه یواس نتورک آغاز شده، این روزها به فصل چهارم خود رسیده است. «گناهکاران» در ابتدا قرار بود یک مینیسریال برای نمایش تواناییهای بازیگری جسیکا بیل باشد که در فصل اول به خاطر بازی در نقش قاتل توانست نامزد امی شود. اما با کسب نقدهای مثبت و طرفداران خاص خود، این سریال با شخصیت کارآگاه هری امبروز ادامه پیدا کرد.
در فصل چهار بیل پولمن در نقش هری امبروز بازگشته است. او این بار تابستان را در ایالت مین برای استراحت گذرانده. از خاطرات دردناک فصل سوم که نزدیک بود به بهای مرگ نامزدش (جسیکا هچت) تمام شود، عبور و خود را بازنشسته کرده است. اما بیخوابی سبب میشود که او برای قدم زدن به اطراف دهکده محل اقامت خود برود.
اوضاع وقتی خراب میشود که او تنها شاهد یک خودکشی عجیب توسط زن به نام پرسی مالدن (آلیس کرمبرگ) است. اما وقتی جسدی پیدا نمیشود، خانواده مالدن و پلیس به دنبال حل معمای گمشدن پرسی میگردند و هری امبروز هم خواسته یا ناخواسته درگیر این ماجرا میشود. «گناهکاران» تقریبا همان فرمول سریالهای جنایی این سالها پس از موفقیت «کارآگاه واقعی» را دنبال میکند:
شهر کوچک، قاتلی مرموز، پروندهای پر از نشانههای به ظاهر فراطبیعی و آیینهایی شیطانی و کارآگاهی که با شیاطین درون خودش مثل سوءمصرف الکل و مواد درگیر است ولی باید خودش را جمعوجور کند تا پرونده را خاتمه دهد. فصل چهارم سریال این بار قدرت ستارگان سه فصل پیش (جسیکا بیل، کری کون و مت بومر) را ندارد
و بیشتر به سراغ بازیگران مکمل امتحان پسداده رفته است. مثل گذشته ریتم «گناهکاران» یکی از امتیازهای آن است و حالا در فصل چهارم با اعتمادبهنفس بیشتری ساخته شده. اما در انتها گرههای داستانی زیادی پیچیده و باورپذیری کمی خدشهدار میشود.
فقط قتلهای داخل ساختمان / Only Murders in the Building
فضای سرخوش در عین حل معمایی «فقط قتلهای داخل ساختمان» را میشود به کسانی پیشنهاد کرد که خیلی حوصله سریالهای جنایی تاریک و پیچیده را ندارند. داستان درباره سه همسایه است که هر سه به پادکستهای جنایی علاقه دارند و وقتی یکسری قتل مشکوک در آپارتمانشان در نیویورک میافتد، آنها به قصد ساختن یک پادکست درباره این قتلها به دنبال حل این معمای جنایت میافتند.
استیو مارتین و مارتین شورت دو اسطوره در فضای کمدی نیویورکی به ترتیب در نقش یک بازیگر درام جنایی در دهه نود و یک کارگردان تئاتر ناموفق در این سریال حضور دارند و سلنا گومز هم در نقش همسایه جوانتر آنها در کنارشان قرار گرفته است. حضور دو کمدین معروف، لحن بامزهای را به کلیت سریال بخشیده و به نوعی سبب بازگشت این دو کمدین محبوب دهه هشتاد و نود میلادی به کانون توجهات شده است.
فضای روشنفکری و کلاس بالای نیویورکی سریال چیزی است که باید با آن ارتباط برقرار کنید تا درگیر بخشی از شوخیهای سریال شوید. مثلا حضور نامهایی مثل ایمی شومر، شرلی مکلین، متیو بردریک و حتی مل بروکس افسانهای در این سریال نیازمند شناختی قابل قبول از صنعت سرگرمی آمریکاست و کمی آن را خاصپسند میکند.
اگر پای سریال بمانید، مخصوصا در فصل سوم و با حضور مریل استریپ، اعتبار و جذابیت آن چند برابر میشود. «فقط قتلهای داخل ساختمان» از آن دسته آثاری نیست که شدیدا شما را درگیر معماهای قتلش کند اما چند پیچ داستانی جذاب کنار جوکهای بامزه و شیمی جالب میان گومز، مارتین و شورت میتواند اوقات مفرحی را برای مخاطبانش بسازد.
پوکر فیس / Poker Face
اگر سرتان زیادی شلوغ است و حوصله به یاد سپردن پیچها و گرههای داستانی هر اپیزود سریال را برای حل معما ندارید و دنبال چیزی کلاسیکتر و یادآور سریالهای قدیمی جنایی مثل «کلمبو» میگردید که در آن هر اپیزود به یک معمای قتل اختصاص داشته باشد، «پوکر فیس» میتواند به سریال محبوب شما تبدیل شود.
«پوکر فیس» که توسط ریان جانسون کارگردان آثاری مانند «لوپر»، «جنگ ستارگان: آخرین جدای» و دو فیلم «چاقوهای آخته» و قسمت دومش «گلس آنیِن» خلق شده، هر هفته با یک کیس جدید در جای متفاوتی از آمریکا به سراغ شما میآید و در 10 اپیزود خود 10معمای مختلف را حل میکند. ناتاشا لیون، کمدینی که با سریال «عروسک روسی» معروف شد، در این سریال نقش چارلی کیل را ایفا میکند.
او کارمند یک کازینو است که توانایی جالبی دارد؛ میتواند دروغ گفتن آدمها را تشخیص دهد. در جوانی با استفاده از این توانایی به بازی پوکر مشغول بوده اما شدیدا گرفتار مافیا و بازیهای غیرقانونی شده تا اینکه یک رئیس کازینو (ران پرلمن) او را نجات میدهد و او زندگی جدیدی را بهعنوان خدمتکار پیش میگیرد.
اما ناخواسته وسط ماجرای یک قتل به دستور پسر رئیس کازینو (آدرین برودی) گیر میافتد و مجبور میشود از خانه امن خود فرار کند و به جاده بزند. حالا هر هفته در جای متفاوتی از آمریکا خود را درگیر یک پرونده جدید میکند که باید در آن قاتل را پیدا کند. ساختار سریال طوری است که بعد از دیدن قسمت اول میتوانید مثلا به قسمت چهار بروید و آن را ببینید. «پوکر فیس» البته ساختار برعکسی رویه معمول داستانهای کارآگاهی دارد.
یعنی به جای اینکه به دنبال حدس زدن هویت قاتل باشید، در همان افتتاحیه اپیزود قاتل را میشناسید و حالا مسئله این است که چارلی چطور قاتل را گیر میاندازد! از این زاویه، ساختار و البته فضای متفاوت در هر اپیزود یک شمشیر دولبه است؛ اگر با اتمسفر و قاتل یک اپیزود حال نکردید، سریعا در اپیزود بعدی تغییر میکند، اما در عین حال خیلی هم نباید به فضای هر اپیزود دل ببندید! این تغییر فضا از بیابانهای وگاس تا جنگلهای آتلانتا و کوهستانهای سرد کلرادو، هر بار یک چالش متفاوت را پیش پای چارلی میگذارد.
بازیگران سریال از امتیازات آن هستند. خود لیون با لحن کمدی و صدای خشدارش در نقش چارلی میدرخشد و مکملهای قوی مانند تیم مدوز، ران پرلمن، نیک نولتی و جوزف گوردن لویت هم در اپیزودهای مختلف مقابل یا کنار چارلی قرار میگیرند. هر بار ما قتل را در همین دو سه دقیقه اول میبینیم و سپس چارلی وارد قصه میشود و برای قاتل ما دردسر ایجاد میکند.
گاهی احساسات و گیر دادنهای چارلی، مخصوصا با توجه به اینکه رسما یک کارآگاه نیست، کمی بیش از حد به نظر میرسد. اما باید یادتان باشد که «پوکر فیس» قرار نیست یک سریال درگیرکننده و پیچیده باشد بلکه بهتر است با توجه به شیوه نمایش آن در سرویس پیکاک، به صورت هفتگی و با نشستن در مقابل تلویزیون کمی سر خود را گرم کنید.
موسیو اِسپِید / Monsieur Spade
شاید اهل خواندن رمانهای کارآگاهی کلاسیک باشید و دنبال جنسی اصیل و خالص بگردید و با ترکیب ژانرهای کمدی، علمی-تخیلی و ترسناک با قصههای کارآگاهی چندان حال نکنید. آیا برای شما هم این روزها در تلویزیون چیزی پیدا میشود؟ اگر طرفدار رمانهای تاریکنگر و نوآر نویسندگانی مثل داشیل هِمت و ریموند چندلر هستید، سریال «موسیو اسپید» جنس مناسب شماست. اسکات فرانک نویسنده آثاری مانند «بیرون از دید»، «لوگان» و خالق سریال بسیار محبوب «گامبی وزیر» با ادای دین به یکی از شخصیتهای هِمت بازگشته: سم اسپید.
اسپید همان شخصیتی است که در ذهن سینمادوستان با بازی همفری بوگارت در «شاهین مالت» جاودان شده است. کارآگاه بدبین و در عین حال ریزبینی که تعریف خود را از مفهوم عدالت دارد. این بار کلایو اوون در قامت اسپید قرار گرفته است که به جای متروپولیسهای پر از جرم و جنایت دهه 40 میلادی، برای بازنشستگی در میانه دهه 60 به یک روستای سرسبز فرانسوی آمده است.
اما گذشته دوباره به سراغش میآید و یک جنایت در این روستای بزرگ رخ میدهد. اسپید مجبور میشود دوباره به قامت کارآگاه افسانهای بازگردد. اسکات پس از موفقیت جهانی «گامبی وزیر» میتوانست هر چیزی که میخواهد بسازد. اما رفته سراغ ادای دین به داشیل همت و رمانهایش.
فرانک هر شش اپیزود این سریال را خودش کارگردانی کرده است و اوون فراتر از انتظار توانسته از پس ایفای نقشی که زمانی نام بوگارت افسانهای را بر خود داشت، بربیاید و شخصیت بدبین، الکلی و نزدیک به مرگ از فرط سیگار کشیدن سم اسیپید را به خوبی ایفا کند. پس اگر به دنبال یک درام نوآر جنایی کلاسیک با دیالوگهای تند و تیز و کنایی هستید، «موسیو اسپید» را از دست ندهید.
لوپن / Lupin
حالا که صحبت از نامهای معروف در تاریخ رمانهای جنایی شد، شاید بد نباشید که اشارهای هم به «لوپن» بکنیم؛ ریبوت شخصیت معروف آرسن لوپن اینبار در قامت یک سیاهپوست اصالتا سنگالی. شخصیت آرسن لوپن در اوایل قرن بیستم توسط موریس لابلانک معرفی شد و با داستانهای کوتاه و رمانهایش به محبوبیتی جهانی یافت و حتی تبدیل به لفظی رایج در کشور خودمان برای اشاره به افراد آب زیر کاه و زیرک شد.
حالا در سریال «لوپن»، عمر سای که با فیلم کمدی «دستنیافتنیها» مشهور شده بود، در قامت لوپن مدرن قرار گرفته است. آسانه دیاپ (عمر سای) یک مهاجر است که در کودکی با پدرش از سنگال به فرانسه آمده ولی پدرش به دلیل پاپوشی که صاحبکار ثروتمندش برایش دوخته به زندان میافتد و آسانه آواره خیابانها میشود.
وقتی پدر آسانه در زندان میمیرد، او در الهام از شخصیت دزد آرسن لوپن به دنبال انتقام از خانواده صاحبکار پدرش، از کاریزما و تواناییهای سرقت و تغییر قیافه برای آشکار کردن جرائم این خانواده استفاده میکند. در فصل دوم این سریال تمرکزش را بر پسر آسانه، رائول و همسرش میگذارد. انتخاب سای به این معناست که این سریال علاوه بر جنبههای روایت کارآگاهی البته از زاویه دید دزد، جنبههای نژادی و نگاهی هم به یک مرد فرانسوی مدرن دارد.
این سریال یکی از محبوبترین آثار غیرانگلیسی سرویس نتفلیکس است. هرچند مثل برخی دیگر از محصولات بینالمللی نتفلیکس از جمله «خانه کاغذی»، با گذر از یک فصل سرحال و قبراق کمی از کیفیت آن در فصلهای بعدی کاسته میشود. اما بازی سای که یکی از با استعدادترین بازیگران حال حاضر فرانسه است، همچنان جذاب و دیدنی باقی میماند.
شایعه: افسانه ولونی / Vadhandhi: The Fable of Veloni
حالا که از فضای سریالهای انگلیسیزبان بیرون آمدهایم، شاید اشاره به یکی از آثار متفاوت جنایی سال گذشته یعنی «شایعه» هم خالی از لطف نباشد؛ سریالی به زبان تامیل، منطقهای در جنوب هند که سال گذشته فیلم محبوب RRR هم از همان منطقه بیرون آمد. اگر ذهنیتتان نسبت به سریال هندی، یک اثر ملودرام است، سخت در اشتباه هستید. دنیای «شایعه» چنان تاریک و گاهی نفرتانگیز است که حتی جنازه یک دختر هم در آن از دست لاشخورها در امان نیست.
این سریال در یک دنیای پدرسالارانه اتفاق میافتد. دختری زیبا با هزاران خواستگار به نام ولونی در یک روستای کوچک کشته میشود. کارآگاهی به نام ویویک (اس. جی سریا) این پرونده را برعهده میگیرد. با باز شدن پرونده، چند متهم اصلیترین گزینهها میشوند و ماجرا روایتی شبیه «راشومون» پیدا میکند؛ کارآگاه، رماننویس و روزنامهنگار فرصتطلب هر کدام به شکل متفاوتی به ماجرای ولونی نگاه میکنند.
وجود المانهایی مثل غیرت، روابط پشت پرده، مادران سختگیر و برادرانی که گاهی به خاطر آبرو همه کار میکنند، فضای «شایعه» را به فضایی آشنا برای مخاطب ایرانی بدل میکند که با همین درونمایهها در جامعهاش روبهرو است. اما ریتم سریال کندتر از نمونههای هالیوودی و انگلیسی است و بازیها به جز بازی سریا در نقش کارآگاه هم گاهی به ورطه اغراق میافتد.
اما در نهایت «شایعه» نشاندهنده پتانسیل بالای ژانر کارآگاهی است که بعد از دویست سال ظهور به صورت رمان، نمایشنامه رادیویی، سریال و فیلم سینمایی هنوز میتواند محملی برای تعریف داستانهای جذاب و در عین حال همگام با مشکلات روز جامعه باشد.