رمز و رازهای یک مرداب
درباره شخصیتهای اصلی و فرعی سریال مرداب و سرنوشتشان در داستان، چه میدانیم؟
روزنامه هفت صبح، محمد صابری| مدل نفوذ و فراگیری سریال «مرداب» در میان مخاطبانش، مصداق بارز یک حرکت آهسته و پیوسته است. سریالی که حدود 15 هفته پیش، بدون هیاهو و سروصدا، پخش خانگی خود را آغاز کرد، کمپینهای تبلیغاتی آنچنانی در فضای مجازی نداشت و بیلبورد آنچنانی هم در سطح شهر به اشغال خود درنیاورد اما با یک برگبرنده، توانست مخاطبانی پیگیر و پرشمار را با خود همراه کند و گامبهگام هم بهشمار این مخاطبان بیفزاید.
اصلیترین ویژگی «مرداب» هم «بهاندازه» بودن است. سریال تازه برزو نیکنژاد، بههمان اندازه که یک تجربه شکستخورده نیست، یک شاهکار منحصر بهفرد هم نیست، فقط سریالی است که به قاعده داستان میگوید، شخصیتهای باورپذیر و جذابی دارد و بهدرستی به مخاطبش احترام میگذارد. اینها حداقلها برای توفیق یک محصول نمایشی است و به احترام همینها هم میتوان خرده ایرادات روایی و ساختاری سریال را نادیده گرفت.
مگر مخاطب یک سریال، انتظاری جز سرگرمی دارد؟ «مرداب» روایتی از مجموعهای از آدمهای غرقشده در منجلابی گسترده است که گویی هر یک به سهم خود در تکاپو برای نجات خود از آن هستند اما هرچه دست و پا میزنند، بیشتر فرو میروند.
برزو نیکنژاد پس از سالها ساخت مجموعههای طنز و سرخوش، در اولین تجربه جدی و تا حدود زیادی تلخ خود، فراتر از انتظار ظاهر شد و از همینرو «مرداب» را میتوان تجربهای مهم در کارنامه این فیلمساز هم بهحساب آورد. کارگردانی که احتمالا در ادامه مسیر حرفهای خود بیشتر سراغ داستانهایی از این جنس خواهد رفت.
مهدی هاشمی/ فیاض
در شبکه نمایش خانگی چه کرده بود؟
همین اواخر بهصورت همزمان چهار سریال را در پلتفرمهای مختلف در حال پخش دارد و یکی از پرکارترین بازیگران در این حوزه بهحساب میآید. از سریال شبهکمدی «شبکه مخفی زنان» گرفته تا مجموعه مرموز و اکشن «هفت» که البته هنوز نقشاش در این دومی بهطور کامل عیان نشده است. او سریال «سایهباز» را هم که جزو آثار شکستخورده در شبکه خانگی محسوب میشود در کارنامه دارد. از این منظر حضور در «مرداب» را میتوان یکی از موفقترین و خوشاقبالترین تجربههای او در دوران پرکاریاش در شبکه خانگی بهحساب آورد.
از کاراکترش در سریال چه میدانیم؟
آنچه در چند قسمت ابتدایی سریال از فیاض دیدیم، شمایل یک کاراکتر حاشیهای را به او داد که گویی از جایی بهبعد از قصه حذف شد. داستان دقیقا از سکانس مواجهه فیاض با پیکر نیمهجان فرزندش آغاز شد و اتفاقا همین زمان هم موعد آشنایی ایرج با فیاض بود. همهچیز حکایت از یک کلاهبرداری ساده از یک فرد داغدیده داشت اما در ادامه ورق برگشت. حالا در قسمتهای اخیر فیاض به متن داستان بازگشته است.
عملکردش چگونه بوده است؟
مهدی هاشمی در قسمتهای ابتدایی «مرداب» چندان متفاوت ظاهر نشد و حتی بیراه نیست اگر بگوییم انتظاری که از کارنامه و سابقهاش در عرصه بازیگری داشتیم، در ایفای این نقش برآورده نکرد، اما بازگشت او به داستان تا به اینجا قدرتمند بوده است.
اصلیترین پارتنرش کیست؟
در قسمتهای ابتدایی، بیشترین و جذابترین سکانسهای مشترک مهدی هاشمی با شهرام حقیقتدوست بود. کاراکتر ایرج سعی در فریب فیاض داشت و همین انگیزه، این دو را در موقعیتهایی جذاب از منظر دراماتیک قرار میداد. با پیشرفت قصه و درگذشت ایرج اما حالا فضا تغییر کرده و فیاض هم وارد بازی انتقام از شکیب شده است.
چه انتظاری از ادامه مسیرش داریم؟
شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که مهدی هاشمی قرار است گامبهگام حضوری پررنگتر در روایت پیدا کند تا بلکه بتواند انتقام خون فرزندش را از شکیب بگیرد. کیفیت نقشآفرینی هاشمی هم ما را نسبت به سرانجام این کاراکتر در داستان امیدوار کرده است.
پانتهآ پناهیها/ آفاق
در شبکه نمایش خانگی چه کرده بود؟
«کت چرمی»، «دسته دختران» و «جوجه تیغی» را از ابتدای امسال روی پرده سینما داشته و اتفاقا در این آخری ایفاگر نقش اصلی هم بوده است. پانتهآ پناهیها در سالهای اخیر جزو بازیگرانی بوده که حتی نقشآفرینیهایش در نقشهای بسیار کوتاه هم از دید منتقدان دور نمانده و غالبا هم تحسینشده است. او هم ورود به شبکه خانگی را با سریال «شهرزاد» تجربه کرد و بعد از آن در «کرگدن»، «خاتون» و «مترجم» هم نقشآفرینی کرد. اما هیچیک از این تجربهها بهاندازه «مرداب» تواناییهای او در بازیگری را به رخ نکشیده بود.
از کاراکترش در سریال چه میدانیم؟
کاراکتر آفاق، در آغاز روایت «مرداب» تنها خواهری دلسوز بود که برای تحقق رویاهای مشترکش با برادرش ایرج، دست به هر کاری میزد. یکی از همین کارها هم آخر او را وارد جریانی کرد که جان خودش و برادرش را در معرض تهدید قرار داد. آفاق از جایی بهبعد بهواسطه زیادیخواهیهایش تبدیل به قطب مقابل شکیب میشود و تصمیم به تقابل با آنها میگیرد.
عملکردش چگونه بوده است؟
پانتهآ پناهیها یکی از درخشانترین تجربههای خود در بازیگری را در همین سریال «مرداب» بهثبت رسانده است. او علاوهبر آشنایی با پیچیدگیهای این کاراکتر خاکستری، بهخوبی توانسته است میان دلسوزیهای خواهرانه و وسوسههای مالی او توازن ایجاد کند و در اجرای هیچیک از وجوه مختلف این کاراکتر، دچار اغراق و زیادهروی نشده است.
اصلیترین پارتنرش کیست؟
از همان قسمتهای ابتدایی سریال، رابطه خواهر و برادری میان آفاق و ایرج تبدیل به یکی از برگبرندههای «مرداب» برای همراه کردن مخاطبان شد و از همین منظر اصلیترین پارتنر پانتهآ پناهیها هم در سریال، برادرش با نقشآفرینی شهرام حقیقتدوست بوده است. آفاق سکانسهای دونفره جذابی هم با صدرا در سریال داشته و باید دید در مسیر خونخواهی برادر، تا کجا پیش خواهد رفت.
چه انتظاری از ادامه مسیرش داریم؟
به نظر میرسد تا همینجا هم آفاق، تاوان زیادهخواهی خود را پس داده و بعید است در ادامه روایت هم قرار باشد هزینه بیشتری را متحمل شود. او احساس میکند برادرش را از دست داده و حالا در پی انتقام است.
شهرام حقیقتدوست/ ایرج
در شبکه نمایش خانگی چه کرده بود؟
هنوز هم خاطره حضورش در سریال «خط قرمز»، بهترین معرف برایش محسوب میشود اما شهرام حقیقتدوست، سالهای پختگی و درخشش در عرصه بازیگری را تازه آغاز کرده است. او در جشنواره فجر امسال با دو فیلم «قلب رقه» و «باغ کیانوش» حضور دارد و به همین دلیل نامش در فهرست بازیگران پرکار قرار گرفته است. حقیقتدوست در شبکه خانگی با «شاهگوش» ورودی درخشان داشت و در ادامه در «آمستردام» ایفای نقش کرد اما سریال «خونسرد» بود که بار دیگر نگاهها را به سمت این بازیگر جلب کرد و حالا در «مرداب» هم در حال قدرتنمایی است.
از کاراکترش در سریال چه میدانیم؟
ایرج، برادر کوچکتر آفاق است که در کنار او مشغول کار در بازار ماهیفروشی هستند. او همزمان راننده یک نعشکش است و بهواسطه همین مشغله، به مسیر کلاهبرداری از خانوادههای داغدار کشیده شده است. آشنایی با فیاض، نقطه آغاز ورود او به سلسله اتفاقاتی است که پای خودش و خواهرش را به تقابل گروههای مافیایی باز میکند. ایرج مانند خواهرش زیادهخواه نیست اما برای برآورده شدن آرزوهایش عجله دارد و شاید همین تعجیل زمینهساز دردسرهای بعدی برای او شد.
عملکردش چگونه بوده است؟
کاراکتر ایرج یکی از شیرینترین شخصیتها در روایت «مرداب» است که حتما قدرت شهرام حقیقتدوست برای جانبخشی به آن در تأثیرگذاری و باورپذیریاش بسیار موثر بوده است. حقیقتدوست بهخوبی از ظرفیت لهجه شمالی، برای شیرینتر شدن کاراکتر ایرج بهره گرفته است.
اصلیترین پارتنرش کیست؟
اشاره کردیم که رابطه خواهر و برادری ایرج و آفاق در روایت «مرداب» بسیار گیرا بوده و به همین دلیل شهرام حقیقتدوست هم در بخشهای زیادی از روایت با پانتهآ پناهیها همبازی بوده است. در بخشهای ابتدایی داستان هم شاهد بازی مشترک حقیقتدوست در کنار مهدی هاشمی هم بودیم که احتمالا در قسمتهای بعد مجدد شاهد تکرار آن خواهیم بود.
چه انتظاری از ادامه مسیرش داریم؟
یکبار از مسیر داستان حذف شد اما براساس سلسله اتفاقاتی که در قسمت اخیر سریال «مرداب» رقم خورد، احتمالا سرانجام متفاوتی در انتظار این کاراکتر است. هنوز معلوم نیست سهم او در فرآیند انتقام از شکیب چقدر است.
حامد کمیلی/ صدرا
در شبکه نمایش خانگی چه کرده بود؟
بهنظر میرسید حضورش در عرصه بازیگری کمرنگ شده اما واقعیت این است که او دچار اشتباهات محاسباتی بوده است. شاید جالب باشد بدانید حامد کمیلی همین روزها دو فیلم سینمایی را در حال اکران دارد! «آهو» و «جوجه تیغی» تازهترین تجربههای سینمایی این بازیگر بودند و در دو سال اخیر هم دو فیلم «2888» و «روایت ناتمام سیما» را در جشنواره فجر داشت که هر دو تجربهای ناکام بودند. کمیلی در شبکه خانگی هم در «قبله عالم» و «رقص روی شیشه» حضور داشت که هر دو شکست خوردند و تنها تجربه موفق خانگیاش «خوب، بد، جلف» بوده است.
از کاراکترش در سریال چه میدانیم؟
«صدرا» یکی از جذابترین کاراکترهای «مرداب» است. کاراکتری پیچیده که در چند بزنگاه از روایت، تغییر موقعیت میدهد و وجوه تازهای از هویت و شناسنامهاش برای مخاطب عیان میشود. او مأمور پلیسی است که ابتدا بهعنوان یک نفوذی به دستگاه پلیس معرفی میشود و بعد مشخص میشود که همکاریاش با خلافکارها هماهنگشده بوده است. موقعیت این کاراکتر با باز شدن پای فرزندش به کشمکش نیروهای مافیایی، تراژیک میشود.
عملکردش چگونه بوده است؟
ایفای نقش صدرا یکی از بهترین عملکردهای حامد کمیلی در سالهای اخیر محسوب میشود. او بهخوبی توانسته است تا به اینجا موقعیتهای دراماتیک این کاراکتر را بهتصویر درآورد، هم در مقاطعی که احساس استیصال به او دست میدهد و هم در بزنگاههایی که انگیزههایش برای انتقام، عیان میشود.
اصلیترین پارتنرش کیست؟
حلقه وصل صدرا با شبکه مافیایی شکیب، در ابتدا ویدا است. به همین دلیل حامد کمیلی هم در قسمتهای ابتدایی بیشترین سکانس مشترک را با الهام اخوان داشت. با پیشرفت داستان اما رابطه او با آفاق، این دو را بههم نزدیک کرد و چند فراز تماشایی از بازی مشترک کمیلی و پانتهآ پناهیها را شاهد بودیم.
چه انتظاری از ادامه مسیرش داریم؟
با مرگ فرزند صدرا، موقعیت او در داستان، بیش از پیش پیچیده شده است و با توجه به انتصابش در نیروی انتظامی، اینطور بهنظر میرسد کسی که قرار است پرونده شکیب و دارودستهاش را برای همیشه ببندد، کسی جز او نیست.
امیر جعفری/ شکیب
در شبکه نمایش خانگی چه کرده بود؟
همین روزها بهصورت همزمان دو سریال را در حال پخش دارد. سریال «هفت» به کارگردانی کیارش اسدیزاده البته محصولی قدیمیتر است و طبق شنیدهها دو سالی از تولید آن میگذرد اما امیر جعفری در آن یکی از نقشهای اصلی را برعهده دارد که مورد غضب گروه هفت قرار میگیرد. امیر جعفری همزمان «مرداب» را هم در حال پخش دارد و پیش از این دو تجربه هم جزو بازیگران پرکار بود. «قهوه ترک»، «یاغی»، «جیران»، «ممنوعه» و «شهرزاد» از سریالهای خانگی مهم در کارنامه امیر جعفری است.
از کاراکترش در سریال چه میدانیم؟
قطعا یکی از قطبهای اصلی در روایت «مرداب» همین کاراکتر شکیب است. او شمایلی از یک بدمن است که همچون ویژگی مشترک پدرخواندههای مشهور در سینما، تلاش دارد هوای خانواده را داشته باشد و بهنوعی روابط خانوادگی برایش حکم خط قرمز را دارد. او هنوز خود را به عشق مرحومش متعهد میداند و به همین دلیل تلاش کرده «صبا» را از زندان آزاد کند اما زمانیکه احساس خیانت کند، هیچچیز جلودارش نیست.
عملکردش چگونه بوده است؟
واقعیت این است که امیر جعفری بهشدت در معرض تکرار خود قرار دارد. نقشهای متأخر او در سریالهای خانگی هرچند هویتها و شناسنامههای مستقلی از هم داشتهاند اما گویی جنسی از قلدرمآبی در آنها مشترک است و او در حال تکرار این کلیشه است. شکیب البته یکی از اجراهای موفق اوست و واقعا میتوان در طول روایت با او همراه شد.
اصلیترین پارتنرش کیست؟
شکیب با همه کاراکترها رفتوبرگشت دارد و تقریبا سکانسهایی کلیدی با هریک از آنها داشته است. بیشترین سهم را البته کوهیار با بازی مجتبی پیرزاده داشته اما نمیتوان از سفر دونفره شکیب و صبا با نقشآفرینی الیکا ناصری هم گذشت.
چه انتظاری از ادامه مسیرش داریم؟
او حالا تبدیل به سیبل مشترکی برای چند قطب مخالف شده است. آتش کینه مشترک افراد مختلف، همزمان علیه او شعلهور شده و معلوم نیست شعله کدامیک سرانجام دامن او را خواهد گرفت. بهخصوص که براساس قواعد کلیشهای سریالهای ایرانی، او حتما باید تاوان کارهایی که تاکنون انجام داده را پس بدهد.
مجتبی پیرزاده/ کوهیار
در شبکه نمایش خانگی چه کرده بود؟
هنوز هم وقتی خاطره خوش تماشای «پوست شیر» را در ذهن مرور میکنیم، نمیتوانیم هیجان آن لحظاتی که برای اولینبار با چهره سرد و مخوف منصور مواجه شدیم را فراموش کنیم. قاتل بیرحمی که تمام روایت سریال برپایه کشف و شناسایی او و انگیزههایش پیش رفته بود و به معنای واقعی هم مجتبی پیرزاده توانست در اوج توانمندیاش، او را تجسم ببخشد. پیرزاده البته از بازیگران پرکار شبکه خانگی است و در کنار این تجربه درخشان در سریالهای «قلب یخی»، «مترجم»، «آمستردام» و «قهوه ترک» هم حضور داشته است.
از کاراکترش در سریال چه میدانیم؟
کوهیار اصلیترین مهره شکیب برای پیشبرد برنامههایش محسوب میشود. او به همراه برادر کوچکترش یعنی کیوان، از همان سالهای کودکی پدر و مادر را از دست دادهاند و شکیب مدعی است که زیر پروبال آنها را گرفته تا از آب و خاک بلند شوند. حالا کوهیار هم خود را مدیون شکیب میداند و هم در مرور زندگیاش احساس میکند چیزهای زیادی را بهواسطه همراهی با شکیب از دست داده که احتمالا مهمترین آنها، عشق سابقش یعنی ویدا بوده است.
عملکردش چگونه بوده است؟
پیرزاده هرچند در «مرداب» عملکرد قابلدفاعی دارد اما باید اعتراف کنیم با ایفای نقشی که در «پوست شیر» داشت، آنقدر انتظارمان از او بالا رفته که دیگر با نقش کوهیار شگفتزده نمیشویم. بهخصوص که بهرهگیری از موتیفهای نمادین اما درنیامدهای مانند خاراندن پشت لاله گوش، در بخشهایی از سریال توی ذوق هم میزند و اجرای او را دچار اختلال میکند.
اصلیترین پارتنرش کیست؟
پیرزاده در بخشهای زیادی از داستان بهصورت مستقیم با شکیب با بازی امیر جعفری در ارتباط است اما چند دیداری که با کاراکتر ویدا با بازی الهام اخوان داشت هم از فرازهای جذاب درباره کاراکتر کوهیار بوده است.
چه انتظاری از ادامه مسیرش داریم؟
کوهیار هنوز به فشارهای شکیب برای حذف برادرش کیوان تن نداده است و با توجه به قرارومداری که با ویدا گذاشت و نقشهای که برای فراری دادن او از سایه تهدید شکیب کشید، بهنظر میرسد مناسبات چندان قابل اطمینانی با پدرخواندهاش ندارد و عصیان او، اصلا دور از انتظار نیست.
یسنا میرطهماسب/ کیوان
در شبکه نمایش خانگی چه کرده بود؟
هنوز نوجوان بود که در فیلم سینمایی «سیزده» به کارگردانی هومن سیدی مقابل دوربین رفت و اتفاقا نقش فرزند امیر جعفری را هم ایفا کرد. یسنا، فرزند مستندساز شناختهشده یعنی مجتبی میرطهماسب است و اتفاقا زمینه حضورش در فیلم هومن سیدی هم، همین آشنایی خانوادگی بود. او اما خیلیزود توانمندیاش را ثابت کرد و تبدیل به یکی از استعدادهای بازیگری شد. او تا پیش از «مرداب» بهواسطه نقشآفرینی در «ملکه گدایان» حضور در شبکه خانگی را تجربه کرده بود.
از کاراکترش در سریال چه میدانیم؟
کیوان برادر کوچکتر کوهیار است و مانند او فرزندخوانده شکیب محسوب میشود. او که تازه در حال عبور از دوران نوجوانی و قدرت گرفتن در دمودستگاه مافیایی شکیب است، حالا تبدیل به جوانی خودسر شده که تلاش دارد استقلال خود را بهدست بیاورد و در مسیر این استقلالخواهی، گاهی تصمیمات عجولانه و احمقانهای هم میگیرد. دلبستگی او به صبا، از مرحلهای به بعد، تبدیل به انگیزه مضاعف او برای تقابل با شکیب شده است.
عملکردش چگونه بوده است؟
یسنا میرطهماسب بازیگر توانمندی است و تا به اینجا در نقش کیوان هم عملکرد قابلقبولی داشته است. او هم در تقابل با امیر جعفری و هم در لحظات برادرانهای که در کنار مجتبی پیرزاده خلق کردهاند، حضور باورپذیری دارد و بهخصوص در قسمتهای اخیر سرنوشتش تبدیل به یکی از اصلیترین معماها شده است.
اصلیترین پارتنرش کیست؟
در بخشهای برادرانه، طبیعتا بازیگر نقش مقابل یسنا میرطهماسب، مجتبی پیرزاده بوده است اما از مقطع ورود صبا به داستان، بیشترین سکانس مشترک این بازیگر، با الیکا ناصری بازیگر این نقش بوده است. این دو در چند فراز کلیدی داستان حضوری تعیینکننده داشتهاند که شاخصترین آنها را میتوان مأموریت شمال برای بازگرداندن سنگها دانست. همان سفری که در مسیر بازگشت، کیوان از نقشهای برای قتل شکیب میگوید.
چه انتظاری از ادامه مسیرش داریم؟
نشانههای زیادی از احتمال حذف کاراکتر کیوان بهدست شکیب در داستان وجود دارد و این اتفاق میتواند رابطه میان کوهیار و شکیب را وارد مرحلهای تازه کند. سرنوشت صبا هم ارتباط مستقیمی با سرنوشت کیوان دارد.