مجموعهای از شعار و حرفهای گلدرشت
قصه سریال خانگی «پدر گواردیولا» هم بهسر رسید؛ یک اثر ضعیف که واقعا تماشای آن نیازمند صبر و تحمل زیاد بود.
روزنامه هفت صبح، گروه تلویزیون| روز پنجشنبه گذشته با پخش قسمت یازدهم از فصل دوم، پرونده سریال خانگی «پدر گواردیولا» بسته شد. این سریال، اولین تجربه کارگردانی سعید نعمتالله در شبکه خانگی است که فصل اول 9 قسمت داشت و یک قسمت آن نیز «پیشدرآمد» بود. «پدر گواردیولا» در مجموع نتوانست مخاطب گسترده را با خود همراه کند و نامش در فهرست آثار ضعیف خانگی بهثبت رسید.
مورد اول| قصه
سعید نعمتالله فیلمنامه «پدر گواردیولا» را نوشت و خود نیز آن را کارگردانی کرد. داستان با محور یک فوتبالیست به اسم اسماعیل نفر روایت شد که در روزهای اوج حرفهای به گواردیولا شهره بود. اسماعیل آرامآرام به سمت اعتیاد و کارتونخوابی کشیده شد و در تصادف بر اثر مستی پسرش را از دست داد و همسرش نیز افسردگی گرفت.
او همچنین سر از یک سینمای متروکه قدیمی درآورد که پاتوق آدمهای مختلف بود. در همین مکان با زنی به اسم زری آشنا شد و البته رقیبی به اسم بیوک مقابل خود دید. روایت قصه در سینما، سرآغاز ورود سریال به داستان زندگی دیگر آدمها بود... .
مورد دوم| روایت
خلاصهای که از قصه «پدر گواردیولا» ملاحظه کردید را میشد در قالب یک فیلم سینمایی به تصویر کشید. این یعنی سریال در هر قسمت فاقد اتفاقات متعدد بود و روایتی کند داشت. ایراد دیگر به جذاب نبودن شخصیتهای متعدد برمیگشت که روایت قصه آنها مخاطب را سر ذوق نمیآورد.
در راس آنها اسماعیل بود که بعد از چند قسمت، زندگی دراماتیکش رنگ تکرار گرفت. دیگران نیز به همین وضع مبتلا بودند؛ خوانندهای معتاد که سودای ازدواج با یک دختر و رفتن از ایران داشت؛ زن و شوهری که نگران ویران شدن سرپناه خود (سینما) بودند؛ زنی معتاد که به بچه حامله شده از اسماعیل وابسته شد؛ مردی عرب که دل در گرو یک زن در سینما نهاد و...
همچنین سهم زیادی از قصه «پدر گواردیولا» به ماجرای زن دوم و سوم، عشقهای یواشکی و... اختصاص داشت. عدم بهرهمندی سریال از قصههای پرکشش و غیرکلیشهای اما اجازه نداد اینهمه خردهروایت، تبدیل به فیلمنامهای مهیج شود. شیوه حرف زدن آدمها (منبعث از دیالوگنویسی نعمتالله) نیز بر این ناکامی افزود. ضمن آنکه در طول سریال تا دلتان بخواهد داد و هوار و فریاد شنیدیم!
مورد سوم| بازیگران
حمید فرخنژاد در نقش اسماعیل نفر، از کلیشههای مرد معتادی که از عرش به فرش رسیده، برخوردار بود. نقش رقیب او یعنی بیوک به مهران مدیری رسید اما او در یک تجربه جدی دیگر، آنطور که باید موفق نبود.
ضربه اصلی به مدیری از شخصیتپردازی و شیوه اجرا وارد آمد؛ جاییکه کاراکتر بهجای عمل، در قالب حرف میخواست وجه خشن و قدرتمند خود را به باور مخاطب بنشاند. «پدر گواردیولا» بازیگر مطرح کم نداشت اما هیچکدام نسبت به تجربیات قبل، گامی بلندتر برنداشتند.
نمونهاش هنگامه قاضیانی که از قضا بخشهایی از این سریال با بازی او در «سرزمین مادری» تلاقی کرد و از این قیاس میتوان پی برد او در «پدر گواردیولا» چه عملکرد نامناسبی داشته. در مواردی، شمایل ستاره اسکندری در نقش زری یادآور نیر در «دندون طلا» بود؛ اما این کجا و آن کجا؟! آرش عدلپرور (خواننده) در قامت یک جوان عاشق موسیقی و مبتلا به اعتیاد، هر آن از کلیشه است را با خود داشت.
مورد چهارم| کارگردان
سعید نعمتالله جزو فیلمنامهنویسان پرکار تلویزیون است که دو سال پیش تصمیم داشت سریال «حکم رشد» را با متنی از خود مقابل دوربین ببرد. اختلاف با تهیهکننده اما دلخوری و جدایی او از تلویزیون را بههمراه داشت. نعمتالله سال 99 اولین سریال خود به اسم «زمین گرم» را کارگردانی کرد که جزو محصولات نهچندان موفق سیماست. حالا اولین سریال خانگی او نیز نتیجهای مطلوب به همراه نداشته.
مورد پنجم| پایانبندی
«پدر گواردیولا» مجموعهای شعار و حرفهای گلدرشت بود که میتوان آدمها، لوکیشنها و مواردی از این دست را استعارهای از واقعیتهای جامعه دانست. این منظور اما به دلیل ضعفهای بیشمار سریال، بهدرستی منتقل نشد و در پارهای موارد، نتیجهای عکس بهدست آمد. نمونهاش کنایههای سیاسی سریال در فصل مربوط به حمیدرضا (امیرمهدی ژوله) که میخواست عضو شورایشهر شود.
قصه «پدر گواردیولا» در حالی به انتها رسید که اسماعیل از گذشته شوم خود نجات یافت و خود را از شر اعتیاد نجات داد؛ درست مثل اتفاقی که برای زری (ستاره اسکندری) رخ داد. پایان شیرین را جزو امتیازهای منفی «پدر گواردیولا» نمیدانیم و معتقدیم دادن امید چیز خوبی است، ایراد اما به اصل سریال برمیگردد که برخی ضعفهایش را برشمردیم.