جادوی آن صدای نازنین
به احترام ناصر طهماسب که با صدای مخملی خود برای چند نسل خاطره آفرید و غریبانه از میانمان رفت
روزنامه هفت صبح، احمد رنجبر | نسل طلایی دوبله ایران یکییکی دار فانی را ترک میکنند و به سرای ابدی میپیوندند. رفتن هر هنرمند تلخ است اما سرنوشت بعضیها تلختر. نمونه تازهاش ناصر طهماسب که خبر درگذشت و خاکسپاری او همزمان با هم، رسانهای شد. غروب روز جمعه کیومرث فرزند او، دلیل را در مصاحبه با ایسنا اینطور شرح داد:
«همانطور که پدر را میشناسید همیشه برای خودشان حریم خصوصی قائل بودند و از حاشیه و رسانهای شدن و گفتوگو به دور بودند؛ به همین خاطر ما به خواسته ایشان حرمت گذاشتیم و اول بهخاطر خودش و بعد خودمان صبر کردیم تا مراسم خاکسپاری انجام شود تا اینکه امروز خودم خبر فوت ایشان را اعلام کردم.»
چه صدایی، چه صدایی
مگر واژه میتواند صدای متشخص و هنر ماندگار ناصر طهماسب را توصیف کند؟ او صاحب صدایی منحصر بهفرد بود؛ موقع دوبله آثار، معمولا آرام حرف میزد و صدایش از اندازهای مشخص بالاتر نمیرفت.
برای همین حتی وقتی صدای نقش یک آدم منفی مثلا در «خانه پوشالی» را میگفت بهجای داد و فریاد، خونسردی او را برجسته میکرد. طهماسب این توانایی را داشت که با صدایی که اندازهاش زیاد بالا و پایین نمیرفت، درونیات و حس و حال یک شخصیت را آنگونه بیان کند تا بیننده بداند مثلا آن کاراکتر آدمی مهربان است یا زورگو.
کوین اسپیسی یادمان هست
در کارنامهای که پر است از آثار دلنشین و ماندگار، لاجرم باید چند مورد را مثال زد. از فیلم «مظنونین همیشگی» ساخته برایان سینگر شروع میکنیم که ناصر طهماسب در آن بهجای کوین اسپیسی حرف زده. از دیگر امتیازات منحصر بهفرد هنر ناصر طهماسب، انطباق حیرتانگیز صدای او با شخصیتهای مرموز است.
در همین فیلم «مظنونین همیشگی» کاری کرده که میان صدای دوبله شده و شخصیت کایزر شوزه، نمیتوان تفکیک قائل بود. جنایتکاری بیرحم که نفوذ و قدرتش شخصیتی اسطورهای و حتی افسانهای را در میان پلیس و سایر جنایتکاران بهوجود آورده بود.
طهماسب با شگردی ستودنی و آن صدای بیمثال خود نقش بسزایی در باورپذیر شدن شخصیت ایفا کرد. او پیشتر در فیلم «گلنگری گلن راس» بهجای اسپیسی حرف زده بود. چند سال پیش هم در سریال «خانه پوشالی»، شخصیت فرانک آندروود با صدای او دوبله شد. همه هم درجه یک و مانا.
این همه نقش عجیب
صدا، موهبت خدادادی به طهماسب بود اما کیست نداند برای رسیدن به درجه استادی چه مرارتها کشیده. این صدای جذاب و تربیت شده، چون موم در اختیارش بود و به همین خاطر میتوانست تیپهای جدی و کمدی با لهجههای مختلف را تشخص ببخشد. نمونهاش صحبت بهجای شخصیت محبوب و کمدی هارولد لوید.
این را قیاس کنید با جایی که صدایش روی این فیلمها و شخصیتهای دوستداشتنی و نوستالژیک نشسته: استیو مککوئین (هفت دلاور)، جک نیکلسون (دیوانهای از قفس پرید)، داستین هافمن (پاپیون) و... باز هم هست؛ ازجمله هنری فوندا، همفری بوگارت، آنتونی پرکینز، دیوید جانسن، کریستوف والتز و... حالا در ذهن خود «یوگی خرسه» در کارتون «یوگی و دوستان» را مرور کنیم تا اهمیت هنر او دوچندان جلوهگر شود.
از کسلر تا ابوالفتح
سریالهای ایرانی و خارجی بسیاری با صدای ناصر طهماسب ماندگار شدهاند. از شخصیت فرمانده کسلر با آن جنم و ابهت در سریال «ارتش سری» تا ابوالفتح مرموز و انتقام جوی سریال «هزاردستان» با بازی درخشان علی نصیریان؛ آقاجان با بازی نصرت کریمی در «داییجان ناپلئون» و... او 16 بار در مقام مدیر دوبلاژ و دوبلور با سریالهای ایرانی و خارجی همکاری کرد. صدایش با بیش از 90 فیلم ایرانی و خارجی نیز پیوند خورده.
مستند، نویسندگی و بازیگری
زندهیاد طهماسب با بیش از بیست مستند هم همکاری کرد که چند مورد متاخر آنها سوژههای سیاسی-اجتماعی داشتند. همین اتفاق دستاویزی برای حمله به او از سوی برخی در شبکههای اجتماعی شده؛ بیآنکه اشارهای بکنند به جایگاه رشکبرانگیزی که با ریاضت کسب کرد و خاطراتی که سالها آفرید!
ناگفته پیداست که منزلت هنری طهماسب با هیجانات زودگذر مجازی خدشهدار نمیشود و جایگاه والای او در پهنه هنر ایران از بین نمیرود. ناصر طهماسب تجربه بازیگری هم داشت؛ مثل فیلم «راه دوم»، سریال «کلانتر»، سریال «مرگ تدریجی یک رویا» و فیلم «من مادر هستم». سریال «مرگ تدریجی...» شهرت و محبوبیب او پیش مخاطب عام را دوچندان کرد. «زن امروز» و «پرواز را بهخاطر بسپار» فیلمهایی هستند که طهماسب فیلمنامه آنها را نوشت.