داستانهای عامهپسند| باید از اینجا بزنیم بیرون
درباره فیلم «جاماندگان» ساخته جدید الکساندر پین
روزنامه هفت صبح، کسری ولایی| تغییر وضعیت میتواند تصورات قبلی ما نسبت به هر چیزی را عوض کند. مثلا مفهوم «مکان» را در نظر بگیرید؛ مدرسه، محل کار، بیمارستان و هر جای دیگر که قلمروی شخصی حساب نمیشود، بنا به میزان ارتباط با روزمرگی، در ذهن ما مختصات و تعریف مشخصی دارد. کافی است بهجای روال همیشگی، یک شب را در دفتر یا مدرسه بمانید تا تمام تعاریف قبلی تغییر کند و از فردا آنجا را به چشم دیگری ببینید.
این قضیه در مورد آدمها صادق است و همزیستی و همراهی حتی با دورترین غریبهها اجازه میدهد که بخشی احساسات ما را شریک شوند. الکساندر پین در فیلم جدید «جاماندگان» (با عنوان اصلی The Holdovers) همین ایده را تبدیل کرده به یک موقعیت دراماتیک انسانی و جذاب.
اوایل دهه هفتاد میلادی است و تعطیلات کریسمس و سال نو فرا رسیده. در یک مدرسه شبانهروزی سطح بالا همه دارند خود را برای بازگشت پیش خانواده آماده میکنند. چند تا از بچهها به دلایل مختلف مجبورند که تعطیلات را در مدرسه بمانند. یکی از معلمها که قبلا با نمره ندادن به بچه یکی از حامیان بانفوذ مدرسه شر درست کرده بود، ناچار است در این مدت مراقب بچههای جامانده باشد
و آشپز مدرسه هم که به تازگی پسر جوانش را از دست داده، به جمع آنها اضافه میشود. یک مشت آدم واخورده که دل خوشی از همدیگر ندارند باید بهترین روزهای سال را به بدترین شکل ممکن کنار هم بگذرانند. اما هر چیزی میتواند تغییر کند؛ حتی آدمها و درکی که از بقیه دارند.
بلوغ یکی از دراماتیکترین تجربیات زیستی است و ظاهرا هیچوقت تمام نمیشود؛ تا زمانی که محیط و آدمهای پیرامون تغییر میکنند، باید یاد بگیریم که چطور خودمان را با شرایط جدید تطبیق بدهیم و از محدوده امن فرضی و حصارهای ذهنمان فراتر برویم. درک و اجرای درست همین اصل میتواند هر قصهای را به یک روایت ملموس و باورپذیر انسانی تبدیل کند.
چند تا فرمول اساسی هم وجود دارد که استفاده از آنها همیشه جواب داده. مثلا اگر چند تا شخصیت داری که قرار است به نوعی بلوغ و دگردیسی را از سر بگذراند، باید حواست به تاثیرات متقابل باشد و شباهتهایی که در طول مسیر جای تفاوتها را میگیرد. الکساندر پین یک بار دیگر با «جاماندگان» تسلطش روی این فرمولها را به رخ میکشد.
خبری از معجزه و روح کریسمس نیست و «جاماندگان» سراغ شخصیتهایی میرود که بهواسطه چند روز همراهی با غریبهها پی میبرند از زندگی جا ماندهاند چون راه خروج از چنبره گذشته، ترسها و نقصهای خود را بلد نیستند.
بیرون زدن از آن مدرسه شبانهروزی کوفتی نه فقط بهانهای است برای سپری کردن تعطیلات بلکه تبدیل میشود به راهی برای مواجهه با واقعیت وجودی خودشان؛ هنوز برای تغییر کردن و بزرگ شدن فرصت داری یا نه؟ ایدهای که به طرز انکارناپذپری با الهام از سینمای هال اشبی به اجرا درآمده است.
به غیر از زمان وقوع داستان، الکساندر پین تلاش کرده تا ساخته جدیدش را به زیباییشناسی و حتی محدودیتهای فرمی سینمای دهه هفتاد نزدیک کند و در همان شروع کار، تماشاگر با این دژاووی سینمایی غافلگیر میشود.
تاثیرپذیری الکساندر پین از شیوه کار فیلمسازانی چون هال اشبی به استفاده از زوم، دیزالو یا طراحی میزانسنها و جنس دیالوگها (فیلمنامه را دیوید همینگسون نوشته که پس از سالها فعالیت در عرصه تلویزیون این اولین تجربه سینماییاش به حساب میآید) خلاصه نمیشود و بیش از هر چیز باید به چگونگی گسترش قصه بر اساس شباهتها و تفاوتهای میان شخصیتها توجه کرد.
فقط نکته اینجاست که فیلمهای اشبی گرچه همچنان کاملا انسانی و دوستداشتنی بهنظر میرسند، در مقایسه با معیارهای اجتماعی دهه هفتاد خطشکن و گاه گستاخانه بودند و در عین همدلی از نمایش وجوه تاریک و شرمآور شخصیتهای خود ابایی نداشتند. در حالی که «جاماندگان» کاملا محافظهکارانه و حسابشده پیش میرود.
نباید محافظهکاری را ایراد و نقطه ضعف در نظر گرفت، هرچند سقف فیلم را کوتاه میکند. «جاماندگان» عملا با وجود اینکه میتواند تمام مخاطبانش را در آغوش بگیرد و احساسات واقعی انسانی را به اشتراک بگذارد، در مقایسه با منابع الهام خود عقب میماند و از نظر سینمایی هم چیزی برای اضافه کردن به آنها ندارد؛ البته به هیچ وجه دلیل نمیشود که فرصت تماشای فیلم و اجرای چشمگیر سه بازیگر اصلیاش را از دست بدهید.